تحقیر سلطنت توسط آیتالله کاشانی در 30 تیر 1331
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- امین خدابخشی؛ در اوج به ثمر نشستن نهضت ملی نفت ایران، محمد مصدق بدون مشورت با آیتالله کاشانی، به طور ناگهانی از نخستوزیری استعفا داد و محمدرضا پهلوی نیز احمد قوام را جایگزین وی کرد. اما پس از این جریان، آیتالله کاشانی که ثمرات نهضت ملی نفت را بر باد رفته میدید، به شدت در مقابل این تصمیم ایستادگی کرده و با فراخواندن مردم به صحنه، خواستار بازگشت مصدق به نخستوزیری شد و بدین ترتیب مردم در 30 تیرماه 1331 اقدام به برپایی قیامی سراسری کردند که نتایج حاصل از آن، عقبنشینی استبداد داخلی و پیروزی مردم به رهبری روحانیت بود.
در این نوشتار به بازخوانی وقایع منتهی به قیام 30 تیر 1331 میپردازیم.
پاسخ منفی آیتالله کاشانی به فرستاده دربار پهلوی
پس از استعفای مصدق و روی کار آمدن قوام، محمدرضا پهلوی در اولین اقدام و قبل از آن که خبر رسمی استعفای مصدق انتشار یابد، وزیر دربار، حسین علاء را نزد آیتالله کاشانی فرستاد تا قبل از آن که آیتالله موضع خود در قبال این جریان را اعلام کند، حمایت وی را جلب کرده یا حداقل آیتالله را به سکوت فراخواند.[1] از این رو حسین علاء به دیدار آیتالله کاشانی رفته و از وی خواست از صدور هر گونه اعلامیه در حمایت از مصدق خودداری کرده و دستور دهد مردم آرامش خود را حفظ کنند.
روزنامه "باختر امروز" در 26 تیر 1331 طی گزارش با عنوان "علاء در خانه آیتالله کاشانی" نوشت: «در ساعت 10:30 دقیقه علاء وزیر دربار، نزد آیتالله کاشانی رفته و مدت نیم ساعت با ایشان مذاکره کرد. این مذاکرات بیشتر در این باره بود که ایشان نگذارند در چنین موقعی، بر اثر استعفای مصدق کشور متشنج شود.»
اما فرستاده دربار با پاسخ منفی آیتالله کاشانی مواجه و مجبور به ترک خانه وی شد.
این قبیل اقدامات دربار، بعد از روی کار آمدن قوام نیز همچنان ادامه داشت به طوری که این بار شخص قوام سعی کرد تا نظر آیتالله کاشانی را جلب کند. لذا ارسنجانی را نزد آیتالله فرستاد و از وی خواست تا وزرای مورد اعتماد خود را معرفی کند اما بار دیگر با پاسخ منفی آیتالله کاشانی مواجه شد.
پس از آنکه قوام موفق نشد آیتالله کاشانی را با خود همراه کند، اعلامیۀ معروف "کشتیبان را سیاستی دیگر آمد و سیاست از دین بعد از این جدا خواهد بود" را صادر کرد و طی آن اعلامیه، نوک پیکان حملههای خود را به سوی آیتالله کاشانی نشانه رفت.
او در قسمتی از اعلاميه خود چنین گفت: «وای به حال کسانی که در اقدامات مصلحانه من اخلال نمایند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشند... این گونه آشوبگران با شدیدترین عکسالعمل از طرف من روبهرو خواهند شد... به عموم اخطار میکنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی فرا رسیده. کشتیبان را سیاستی دگر آمد...»
همزمان با صدور اعلامیه قوام، تانکها و نیروهای مسلح به منظور ارعاب بیشتر مردم به مراکز حساس و مهم شهر روانه شدند.
آيتالله كاشانی نیز با صدور اعلامیهای مردم را به مبارزه تشویق و اعلام کرد: «بر عموم برادران مسلمان لازم است كه در راه اين جهاد اكبر همت محكم بربسته و برای آخرين مرتبه به صاحبان سياست استعمار ثابت كنند كه تلاش آنها در به دست آوردن قدرت و سيطره گذشته محال است...»[2]
آیتالله کاشانی با صدور اعلامیهای دیگر خطاب به سربازان و افسران ارتش در روز ۲۸تیرماه، از آنها خواست از پشتيبانی دولت غیر قانونی قوام دست كشيده و ضمن حمایت از مردم، از کشیدن اسلحه بر روی آنها خودداری ورزند. در قسمتی از این اعلامیه آمده است: «اعمال احمد قوام، که تنها برای جاهطلبی و برگشت انگلیسیها و استعمار است، نباید به دست شما انجام و شما را در مقابل خونها و حقکشیها مسئول کند.» این اعلامیه كه در سطح وسیعی توزیع شد، بازتاب فراوانی در بين نيروهای نظامی داشت.
آیتالله کاشانی در روز 29 تیر تهدید را مستقیما متوجه دربار کرد و خطاب به علاء نوشت: به عرض اعليحضرت برسانيد اگر در بازگشت دولت دكتر مصدق تا فردا اقدام نفرمایيد دهانه تيز انقلاب را با جلوداری شخص خودم متوجه دربار خواهم كرد.[3]
دستور قوام برای مقابله با آیتالله کاشانی
سرانجام قوام وقتی موفق به سازش با آیتالله کاشانی نشد دستور دستگیری آیتالله را در ساعت ۴ بعد از ظهر روز ۲۹تیرماه صادر کرد. قوام در توجیه این حرکت خود گفت: مملکتی را به آتش کشیده و در پناه مصونیت است. من این حریم را میشکنم و تسلیم دادگاه میکنم.[4]
از صبح روز مذکور، در حالی که بیش از چند تانک در اطراف میدان بهارستان مستقر بود، درگیریهای شدیدی بین مردم و پلیس در اطراف مجلس و چند نقطه شهر تهران رخ داد.
در شهرهای مختلف ایران از جمله شیراز، رشت، تبریز، مسجد سلیمان، خرمشهر، فومن، کازرون، کرج، ساوه، اراک، آباده، قزوین، مشهد، رضاییه، اصفهان، زنجان، کاشان، کرمان، کرمانشاه و... هم برخوردهای شدیدی بین مردم و مأموران رژیم پهلوی رخ داد.[5]
در تهران مردم با تجمع در اطراف منزل آیتالله کاشانی مانع از پيشروی نيروهای انتظامی که به قصد دستگيری آيتالله به سمت منزل ايشان در حركت بودند، شدند. قوام به ناچار در توقیف آیتالله کاشانی عقب نشست.
آیتالله کاشانی نیز در ادامه مبارزات خود، طی مصاحبه با خبرنگاران، اعلام کرد: «به خدای لایزال سوگند یاد میکنم، اگر قوام نرود، اعلام جهاد میکنم و خودم کفن پوشیده و در پیکار شرکت میکنم.»[6]
آغاز قیام
اعلامیهها و بیانات آیتالله کاشانی در تشویق مردم به مبارزه، دربار را به شدت سردرگرم و آشفته کرد، اینبار دربار کوشید تا از طریق جبهه ملی اوضاع را کنترل کند.
در شب 30 تیر ماه، سرلشکر علوی، فرماندار نظامی پایتخت با وکلای ملی مذاکره کرد و آنها پذیرفتند تا اعلامیهای صادر کرده و مردم را به آرامش دعوت کنند. این اعلامیه صادر و چند بار از رادیو قرائت شد.[7]
اما آیتالله کاشانی این توطئه را نیز خنثی کرد. با تهدید آیتالله کاشانی مبنی بر سرنگونی قوام، از سپيده دم روز 30 تيرماه پيش از طلوع آفتاب، تانکها و زرهپوشها در نقاط مختلف تهران مستقر شده بودند. صبح همان روز در حالی که شهر يکپارچه تعطيل بود مردم در دستههای مختلف شعار میدادند و به طرف خيابانهای مرکز شهر و ميدان بهارستان حرکت ميکردند.
تيراندازی در ساعت 7 بامداد در بازار تهران آغاز شد که چند نفر مجروح شدند. جمعيت هر چه به سمت ميدان بهارستان میرفت فشردهتر میشد و در آنجا مأموران پليس اقدام به شليک گلوله و گاز اشکآور کردند که چندين نفر شهيد شدند. فرمان قتلعام مردم از طرف حکومت نظامی صادر شد. در شهرستانها هم تظاهرات مردم خونين شد و بين پليس و مردم درگيری رخ داد.
در نتیجه ایستادگی مردم غیرمسلح، و دعوت آیتالله کاشانی از نظامیان مبنی بر همراهی با مردم، بهتدریج نشانههایی از تردید و نافرمانی در میان نظامیان آشکار شد و عدهای از افسران و سربازان حاضر به مقابله با مردم نبودند. محمدرضا پهلوی به ناچار تسلیم آیتالله کاشانی شد و حدود ساعت ۴ بعدازظهر دستور داد نیروهای نظامی و انتظامی خیابانها را ترک کنند و پس از آن خبر کنارهگیری قوام از رادیو اعلام شد و بدین ترتیب، استبداد داخلی دربرابر مقاومت مردمی ناچار به عقبنشینی شد.
تحلیل رسانههای جهان از شکست استبداد در 30 تیر 1331
قيام 30 تیرماه ملت ایران، آن چنان وسیع بود که خبر این پیروزی به سرعت در رسانههای جهانی منعکس شد.
روزنامه"القبس"چاپ دمشق در یکی از شمارههای خود با اشاره به رهبری آیتالله کاشانی در قیام 30 تیر نوشت: «امروز از شخصی صحبت میکنیم که توانست یک امپراتوری کامل را شکست داده و کشور خود را در راه آزادی به مسافتهای بعیدی جلو ببرد و ما او را کفنپوش مینامیم... بدون شک آیتالله نیرومندترین مرد در ایران است و کافی است که فقط انگشت خود را بلند کند و سراسر کشور خود را برانگیزاند.»
یکی از روزنامههای لندن در گزارشی به تاریخ ۵ مردادماه، قیام 30 تیر را نشانهای از تحقیر سلطنت عنوان کرده و نوشت: «اتفاقات فوق در ایران تاج و تخت را تحقیر و دستگاه سیاسی را تضعیف نمود.»
روزنامهالهدی چاپ حلب هم در گزارش با عنوان "درود بر ایران، معنای غضب کاشانی و غضب ملت نجیب ایران" نوشت: «اگر صدای آن پیرمرد محترم، آیتالله کاشانی، پیشوای دینی و معروف را بشنوید که چگونه فریاد میکشد بينهایت خوشحال شده و عبرت خواهید گرفت... امام کاشانی مبارزه خود را طبق نظر خود که با عادات و آداب و شروط شرافت و ایمان هم مطابقت دارد انجام میدهد.»
مجله"نیوز اند ورلد ریپورت"نیز طی مقالهای، آیتالله کاشانی را یکی از چهار مرد قوی دنیا اعلام کرد.
بدین ترتیب، تمام جهان از مقاومت ملت ایران به رهبری روحانیت در برابر استبداد آگاه شده و از آن تجلیل کردند.
پینوشتها:
1- محمود کاشانی،قیام ملت ایران، بیجا، خوشه، ۱۳۵۹، ص۲۰
2- حسین مکی،وقایع سیام تیر ۱۳۳۱، ص۱۸۵.
3- روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت، قم، دارالفکر، بیتا، ص 155
4- یادداشتهای سیاسی در وقایع سی تیر 1320، حسن ارسنجانی، نشر هیرمند، 1366، ص 66
5- محمدحسن سالمی،تاریخ نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران از نگاهی دیگر، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸، ص۱۶۰-۱۵۹.
6- سید جلال الدین، مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1،تهران، دفتر انتشارات اسلامی، 1361 ص 240
7- بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران، روحاللهحسینیان،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،ص 172