چرایی تاسیس «نهضت آزادي ایران»

نهضت آزادي ایران در 25 ارديبهشت 1340، در منزل صادق فيروزآبادي تأسيس شد و اعلام موجودیت کرد؛ نهضت آزادي در اولين نشريه‌‌ داخلي كه در 21 خرداد 1340 منتشر نمود، در مقاله‌‌ «جبهه‌ ملي و نهضت ‌آزادي» در پاسخ به اين سؤال كه «چرا نهضت آزادي ايران به‌وجود آمد و آيا تشكيل اين سازمان سياسي و اجتماعي با هدف و فعاليت جبهه‌ ملي ايران وفق مي‌دهد يا نه؟»، تصريح كرد كه «تأسيس نهضت آزادي ايران منطبق با هدف و مرام و اساسنامه جبهه‌ ملي ايران و درجهت تأييد و پشتيباني و تقويت آن است.»مرامنامه‌‌ نهضت آزادي نشان مي‌دهد كه به اسلام به‌عنوان يک مكتب راهنما نگريسته نشده است و بيش از اندازه روي مفاهيم حقوقي ـ سياسي تأكيد شده است.
چهارشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۰:۱۲

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ نهضت آزادي ایران در 25 ارديبهشت 1340، در منزل صادق فيروزآبادي تأسيس شد و اعلام موجودیت کرد؛ بنیانگذاران آن که خود را «مصدقی» می‌دانستند، دلایل خاصی برای تاسیس این حزب متصور بودند. در کتاب «ملی-مذهبی‌ها» که توسط مؤسسه هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده در باره دلایل تأسیس نهضت آزادی از نظر بنیانگذاران آن می‌خوانیم: مهندس مهدی بازرگان درباره زیربنای تاسیس نهضت آزادی می‌گوید: 

«تشکيلات و پايه‌ اساسي نهضت را با کسب نظر از آقاي مصدق ريخته‌اند. آقايان سيدمحمود طالقاني، دکتر يدالله سحابي، مهندس منصور عطايي، عباس سميعي، آقاي زنجاني و اينجانب جزء هيئتي هستيم که از طرف هيئت مؤسس مأمور مرامنامه و اصول کار نهضت شديم.». درواقع، اكثر اعضا و فعالان و كادرهاي آن را كساني تشكيل دادند كه با مصدق و جبهه‌ ملي و نهضت مقاومت ملي همكاري داشتند. هرچند به اعتقاد بازرگان، «جبهه ملي ايران همان‌طور که از اسمش پيداست يک جبهه بود؛ يعني اجتماع و اتحادي از واحدها يا مکتب‌هاي اجتماعي و بعضي افراد شاخص که داراي مقصد مشترک ـ استقلال کشور و آزادي ملت ـ بودند ولي مقصد مشترک داشتن، ملازم با محرک مشترک داشتن نيست و چنين انتظاري نبايد داشت. محرک بعضي ممکن است ناسيوناليسم، بعضي ديگر، عواطف انساني يا تعصبات نژادي و محرک بعضي‌ها، مثلاً سوسياليسم باشد. جبهه‌هاي ملي در همه‌جاي دنيا مي‌تواند ترکيبي از سنن، افکار و رنگ‌هاي مختلف باشد. ولي براي ما و عده‌ زيادي از همفکران و شايد اکثريت مردم ايران، محرکي جز بر پايه‌ مباني و معتقدات مذهبي اسلامي نمي‌توانست باشد. نمي‌گويم سايرين مسلمان نبودند يا با اسلام مخالفت داشتند، خير، براي آنها اسلام ايدئولوژي اجتماعي و سياسي محسوب نمي‌شد ولي براي ما مباني فکري و محرک و موجب فعاليت اجتماعي و سياسي بود. اتفاقاً چنين حزب و جمعيتي در ايران تشکيل نشده بود يا اگر شده بود، فعلاً وجود نداشت.»

نهضت آزادي در اولين نشريه‌‌ داخلي كه در 21 خرداد 1340 منتشر نمود، در مقاله‌‌ «جبهه‌ ملي و نهضت ‌آزادي» در پاسخ به اين سؤال كه «چرا نهضت آزادي ايران به‌وجود آمد و آيا تشكيل اين سازمان سياسي و اجتماعي با هدف و فعاليت جبهه‌ ملي ايران وفق مي‌دهد يا نه؟»، تصريح كرد كه «تأسيس نهضت آزادي ايران منطبق با هدف و مرام و اساسنامه جبهه‌ ملي ايران و درجهت تأييد و پشتيباني و تقويت آن است.» مقاله، انگيزه‌‌ بانيان را از تأسيس نهضت آزادي چنين بيان مي‌كند: «1ـ لزوم تشكّل و تحزّب افراد؛ 2ـ قبول و اجراي پيشنهاد بعضي از رهبران محترم جبهه‌ ملي ايران مشعر به تشكيل حزب يا جمعيتي مركب از كساني كه به همفكري و همكاري شناخته شده بودند؛ 3ـ لزوم اشتراك مساعي و قبول مسئوليت بيشتر به نام يك جمعيت متشكّل در مبارزات جبهه‌ ملي ايران و ايجاد انضباط لازم در داخل جمعيت.» درواقع تمام اين اهداف چيزي جز خواسته‌‌ مصدق و تقويت جبهه‌ ملي نبود. تنها در هدف پاياني، نقش مذهب به صورت بسيار كم‌رنگ ديده مي‌شود: «4ـ لزوم تأسيس احزابي به اتكا، توجه و اعتماد عمومي براي مقابله با تحركات و اقدامات مضره‌‌ سياسي عليه معتقدات ملي و اجتماعي و مذهبي مردم.»

مرامنامه‌‌ نهضت آزادي نشان مي‌دهد كه به اسلام به‌عنوان يک مكتب راهنما نگريسته نشده است و بيش از اندازه روي مفاهيم حقوقي ـ سياسي تأكيد شده است. بنا به اصل اول مرامنامه، «احياي حقوق اساسي ملت ايران با استقرار حكومت قانون به‌منظور تعيين حدود اختيارات و مسئوليت‌هاي قواي مختلف مملكت و براي تأمين حكومت مردم بر مردم» و «تفويض قدرت ملي و قانوني حكومت به افرادي كه صلاحيت رهبري سياسي مملكت را در دنياي مترقي امروز و در رديف كشور‌هاي بيدار جهان داشته باشند» از اهداف حزب است.

در يازده اصل ديگر نيز تعيينِ جهت‌دهيِ مذهبي ديده نمي‌شود و فقط در اصل دوم، «ترويج اصول اخلاقي و اجتماعي و سياسي براساس مبادي دين مبين اسلام» ذكر شده كه البته مقيد و مشروط به اينکه «با توجه به مقتضيات سياسي و فرهنگي عصر حاضر» باشد و نشان مي‌دهد آنها تنها قرائت خاصي از اسلام را قبول داشته‌اند.

لذا مي‌توان گفت که نهضت آزادي، نه انشعابي از جبهه ملي بلکه روندي اصلاح‌گر و رو به مذهب براي جبهه ملي محسوب مي‌شود. پيش از تشکيل نهضت نيز اين اعضا، به‌نوعي جناح مذهبي جبهه‌ ملي محسوب مي‌شدند.

بازرگان در زمينه‌ روند و اهداف شكل‌گيري نهضت آزادي مي‌گويد: «از درون جبهه‌ ملي، نهضت آزادي به‌وجود آمد كه هم وارث نهضت مقاومت ملي بود و هم فرازنده و بلندكننده‌ شعار شاه سلطنت كند و نه حكومت.» لذا به‌رغم انتقاداتشان به شاه، تلاش بر اين بود تا از حدود قانون اساسي خارج نشود. نهضت اعلام کرد که «مسلمانيم؛ زيرا نمي‌خواهيم اصول عقايدمان را از سياست خود جدا کنيم، ايراني هستيم؛ زيرا به ميراث ملي خود احترام مي‌گذاريم، مشروطه‌خواه هستيم؛ زيرا آزادي انديشه و بيان و اجتماعات را خواستاريم، مصدقي هستيم؛ زيرا استقلال ملي مي‌خواهيم.»

هرچند نهضت‌ آزادي‌ طيفي‌ از نيروهاي‌ مذهبي‌ ملي‌ را دور هم جمع‌ کرده‌ بود و شرايط‌ مبارزه‌، زمينه‌‌ طرح‌ موضوعات‌ عقيدتي‌ را به‌‌صورت‌ دقيق‌ و شفاف‌ ايجاب‌ نمي‌کرد اما به‌تدريج‌ اين‌ مواضع‌ شفاف‌تر شد؛ به‌طوري‌که‌ وجود طيف‌هاي‌ فکري‌ مختلف در نهضت‌ آزادي‌، بعد از انقلاب،‌ باعث‌ انشعاب در نهضت‌ گردید.


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات