واکنش‌ رژیم‌ پهلوی به‌ خیزش مردم در 15 خرداد 42

به دنبال قیام گسترده و مردمی 15 خرداد 1342، رژیم پهلوی دستور اعلام حکومت نظامی و سپس کشتار مردم را صادر کرد. محمدرضا پهلوی بعداً «طی مصاحبه‌ای اعلام‌ داشت‌ که‌ خود او در سال‌ 1963 دستور تيراندازی داده‌ است‌ و از بابت‌ کاری که‌ کرده‌ ابداً متأسف‌ نيست‌». رژیم پهلوی در ادامه با شیوه‌های گوناگون دیگری مثل بازداشت، شکنجه، تطمیع و ... تصمیم به سرکوبی مردم گرفت. برخلاف تصور رژیم ابعاد این قیام به‌قدری زیاد بود که تمام ایران را درنوردید و شعله نهضت را برافروخت.
سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۶

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ متعاقب قیام 15 خرداد 42 رژیم‌ پهلوی سخت‌ غافلگیر شد. شاه‌ که‌ به‌ شدت ‌به‌ وحشت‌ افتاده‌ بود، سرتیپ‌ مصطفی‌ امجدی‌ مدیرکل‌ اداره‌ی‌ سوم‌ ساواک‌ را مسئول بی‌اطلاعی‌ از قیام‌ شناخت‌ و همان‌ شب‌ او را عزل‌ و سرتیپ‌ ناصر مقدم‌ را به‌ جای‌ وی‌ منصوب‌ کرد. با این حال رژیم برای سرکوب و تحریف انگیزه‌های قیام اقداماتی انجام داد که در ادامه مورد بررسی قرار می‌گیرد.


اعلام حکومت نظامی

حکومت نظامی یکی از اولین واکنش‌های رژیم پهلوی در همان ساعات آغاز قیام مردم در 15 خرداد بود. کابینه‌‌ علم‌ ساعت‌ 5 بعدازظهر پانزدهم‌ خرداد تشکیل‌ جلسه‌ داد و پیرامون ‌وقایع‌ روز جاری‌ وارد مذاکره‌ شد. مذاکرات‌ هیئت‌ دولت‌ نشان‌ می‌دهد که ‌دست‌اندرکاران‌ رژیم‌ شاه‌، هیچ‌ ارزشی‌ برای‌ جان‌ مردم‌ قائل‌ نبوده‌اند، تزویر جزء برنامه‌ی‌ آنها بوده‌ و به‌ شدت‌ از قیام‌ مردم‌ به‌ وحشت‌ افتاده‌اند. علم‌ در این‌ جلسه‌ توضیح‌ داد که‌ «تصمیم‌ ما بر این‌ بود که‌ روز شنبه‌ [امام] خمینی‌ را در قم‌ و [آیت‌الله] قمی‌ را در مشهد بگیریم‌، ولی‌ اتفاقی‌ افتاد که‌ باعث‌ شد زودتر بگیریم‌. دو چیز اتفاق افتاد: 1ـ و [آیت‌الله] خمینی‌ در قم‌ بر منبر رفت‌ و هتاکی‌ زیاد به‌ اعلیحضرت‌ کرد. 2ـ خبر دیگر آنکه‌ قم‌ و مشهد با هم‌ همصدا بشوند و کار خیلی‌ سخت‌ بشود». 

نخست‌وزیر در این‌ جلسه‌ وحشت‌ خود را نشان‌ داد و گفت‌: «ما شانس‌ آوردیم‌، زیرا اینها تشکیلات‌ قوی‌ داشتند و کوچک‌ نیست‌ با آنکه‌ از صبح‌ عده‌ای‌ مجروح‌ و کشته‌ شدند، مع‌ذلک‌ هنوز هستند و این‌ خیلی‌ عجیب‌ است‌». علم‌ در این‌ جلسه‌ پیشنهاد کرد: «دولت‌ اعلام‌ حکومت‌ نظامی‌ کند». محمد باهری‌ وزیر دادگستری‌ هم پیشنهاد کرد: لازم‌ است‌ «ژست‌ تأثرآمیزی‌ برای‌ کشته‌ شدگان‌ گرفته‌ بشود» و افزود: «اگر عده‌ای‌ که‌ در نظم‌ اخلال‌ می‌کنند، تلف‌ بشوند، نباید بترسیم‌. به‌ نظر من ‌حکومت‌ نظامی‌ ضرورت‌ دارد... اگر حکومت‌ نظامی‌ نشود، محاکمه‌ در دادگاه‌های ‌ارتشی‌ هم‌ تشریفات‌ زیاد دارد، ولی‌ در محاکم‌ حکومت‌ نظامی‌ می‌توان‌ زودتر به‌ گناه‌اینان‌ رسید.»

جهانگیر تفضلی‌، وزیر مشاور، نیز اظهار داشت‌: «اگر در یک‌ انقلاب‌ چند نفر کشته‌ بشوند، مهم‌ نیست‌. حکومت‌ نظامی‌ مورد تأیید من‌ است‌». دکتر پرویز ناتل‌ خانلری‌، وزیر فرهنگ‌، گفت: «طبقه‌ی‌ روشنفکر سخت‌ عصبانی‌ است‌ و بر له‌ دولت‌ است‌ و می‌گوید چرا دولت‌ سستی‌ می‌کند و اقدام‌ شدید نمی‌کند... به‌ هر صورت‌ حکومت‌ نظامی‌ ضرورت‌ کامل‌ دارد و بسیار شدید باید عمل‌ کرد». 

سپس نصرت‌اللّه‌ معینیان‌ با زبان‌ چابلوسانه‌ای‌ گفت‌: «من‌ شرمنده‌ هستم‌ در مقابل‌ اعلیحضرت‌. با آن‌ موج‌ عظیم‌ ششم‌ بهمن‌ نتوانستیم‌ استفاده‌ کنیم‌، تا امروز که‌ یک‌ آخوند مملکت‌ را به‌ هم‌ ریخته‌ است‌... امروز سر ساعت‌ 4 صبح‌ و [آیت‌الله] خمینی‌ را گرفته‌اند و امروز سر ساعت 4صبح‌ این‌ ترتیب‌ شهر را به هم‌ ریختند. ممکن‌ نیست‌ بدون‌ نقشه‌‌ دقیق‌ قبلی‌ باشد».

بعضی‌ از وزرای‌ دیگر سخنانی‌ در تأیید حکومت‌ نظامی‌ گفتند و سرانجام‌ «هیئت ‌دولت‌ به‌ اتفاق آرا تصویب‌ کرد که‌ از نظر حفظ‌ امنیت‌، حکومت‌ نظامی‌ اعلام‌ گردد». گرچه‌ از ساعت‌های‌ اولیه‌ی‌ روز عملاً حکومت‌ نظامی‌ برقرار شده‌ بود، اما هیئت‌ دولت‌ رسماً نیز حکومت‌ نظامی‌ را پذیرفت‌ و اعلام‌ کرد.


 کشتار مردم

کشتار مردم در روز 15 خرداد از دیگر واکنش‌های رژیم پهلوی بود که با دستور مستقیم محمدرضا پهلوی صورت گرفت.

 علم،‌ نخست‌وزير در مصاحبه‌ با مارگارت‌ لاينگ‌ واقعه‌‌ 15 خرداد را «رويدادی بسيار مهم‌ و جدی» تفسير می‌کند که‌ «موضوع‌ بودن‌ يا نبودن‌ در ميان‌ بود»؛ لذا اعتراف ‌می‌کند که‌ «وقتی از شاهنشاه‌ پرسيدم‌ آيا اجازه‌ می‌دهيد فرمان‌ تيراندازی بدهم‌، جواب‌ داد: بله‌، نه‌ فقط‌ اجازه‌ می‌دهم‌ بلکه‌ پشتيبانی هم‌ می‌کنم‌». 

شاه‌ بعداً «طی مصاحبه‌ای اعلام‌ داشت‌ که‌ خود او در سال‌ 1963 دستور تيراندازی داده‌ است‌ و از بابت‌ کاری که‌ کرده‌ ابداً متأسف‌ نيست‌».

شاه‌ در توجيه‌ اقدام‌ سرکوب‌گرانه‌ خود به‌ خانم‌ اوريانا فالاچی گفت‌: «اگر سخت‌گيری نمی‌کردم‌، انقلاب‌ سفيد مدفون‌ می‌شد. من‌ بايستی کاری بکنم‌ که‌ کردم‌؛ مثلاً دستور داده‌ بودم‌ ارتش‌ به‌ سوی کسانی که‌ مخالف‌ تقسيم‌ اراضی بودند تيراندازی کند».


 تلاش برای غیر مشروع جلوه دادن قیام

پاکروان‌ رئیس‌ ساواک‌ در یک‌ اقدام‌ عجولانه‌، بعدازظهر پانزدهم‌ خرداد طی‌ یک‌ مصاحبه‌‌ مطبوعاتی‌ توهین‌آمیز گفت‌: «عده‌ی‌ بسیار معدودی‌ از روحانیون‌ با همدستی ‌عناصر بسیار پلید خواسته‌اند با استفاده‌ از نفوذ معنوی‌ خود یک‌ تلاش‌ مذبوحانه‌ به‌ کار برند و برخلاف‌ اراده‌‌ تمام‌ ملّت‌ جلوی‌ اقدامات‌ آزادیبخش‌ اعلیحضرت‌ همایونی‌ را گرفته‌ و امیال‌ پلید خود را ارضا نمایند». وی‌ در این‌ مصاحبه‌ پذیرفت که‌ تظاهرات‌ مردم‌ ایران‌ ضد شاه‌ بوده‌ است‌. 

وی‌ در این‌ باره‌ گفت‌: تظاهرکنندگان‌ «حملات‌ خود را متوجه‌ مقام‌ سلطنت‌ نموده‌اند. او با ژست‌ مهربانانه‌ای‌ مسئولیت‌ بی‌اطلاعی‌ رژیم‌ را پذیرفت و گفت‌: باید «اولیای‌ امور را از نقشه‌ خائنانه‌‌ تضعیف‌ کشور متوجه‌ ساخته‌، تقاضای‌ اجازه‌ شدت‌ عمل‌ کرده‌ باشم‌. باید اذعان‌ کنم‌ که‌ اشتباه‌ کرده‌ام‌. تصور کرده‌ام‌ با صبر و حوصله‌ خواهم‌ توانست‌ با کمک‌ روحانیون‌ عملیات‌ چند نفر خائن‌ را خنثی‌ کنم‌». 

پاکروان‌ با یک‌ موضع‌ نابخردانه‌ درمورد حضرت‌ امام‌ و روحانیون‌ دستگیر شده‌ گفت‌: «این‌ اشخاص‌ بدون‌ در نظر گرفتن‌ مصالح‌ عالیه‌ کشور با تمام‌ عناصر مرتجع‌ هم‌ دست‌شدند و متوالیاً تحریک‌ کردند، از هیچ‌ کاری‌ کوتاهی‌ نکردند، از هیچ‌ تهمتی‌ خودداری ‌نکردند و کار به‌جایی‌ رسید که‌ با عوامل‌ خارجی‌ تماس‌ گرفتند».

شاه‌ نیز سه‌ روز بعد در همدان‌ با تکرار تهمت‌ و برچسب‌ ارتجاع‌ سیاه‌ به‌ علما گفت‌: ارتجاع‌ سیاه‌ «تجلی‌ آن‌ را در روز چهارشنبه‌ پانزده‌ خرداد در شهر تهران‌ مشاهده‌ کردیم‌. مرتجع‌ سیاه‌ از چندی‌ پیش‌ این‌ اقدامات‌ را شروع‌ کرد، به‌ هر کسی‌ که‌ تریاک‌ می‌کاشت‌ گفت‌ تریاک‌ بکارد و به‌ هر کسی‌ که‌ تریاک‌ می‌کشید گفت‌ تریاک‌ بکش‌. افراد قاتل‌... را در ملاقات‌های‌ شبانه‌ در کافه‌های‌ تهران‌ پس‌ از صرف‌ مشروب‌ با مقداری‌ پول‌ روانه‌ی ‌کوهستان‌های‌ فارس‌ کردند، برای‌ اینکه‌ آنجا قطاع‌الطریقانه‌ امنیت‌ مملکت‌ را به هم‌ بزنند». شاه‌ در این‌ سخنرانی‌ با تهمت‌های‌ بچه‌گانه‌ و مضحک‌ در صدد ارتجاعی‌ نشان‌ دادن‌ قیام ‌پانزده‌ خرداد بود. وی‌ گفت‌: «اتوبوس‌ را آتش‌ زد، برای‌ اینکه‌ لابد او فکر می‌کند که‌ در این‌ قرن‌ که‌ دنیا به‌ سمت‌ تسخیر فضا می‌رود، ما باید سوار الاغ‌ یا قاطر بشویم‌».

شاه‌ در این‌ سخنرانی‌ مطالب‌ بسیار مضحک‌ دیگری‌ را ادعا کرد که‌ چنان‌ دستاویز مردم‌ قرار گرفت‌ که‌ بعداً از متن‌ سخنرانی‌ وی‌ حذف‌ گردید. وی‌ در این‌ سخنرانی‌ گفت‌: «به‌ تظاهرکنندگان‌ هر کدام‌ 25 ریال‌ پول‌ داده‌ بودند و جزئیات‌ این‌ امور به‌ زودی‌ به‌ مردم‌ گفته‌ خواهد شد». او در مورد منشأ خارجی‌ این‌ پول‌ها گفت‌: «اطلاعاتی‌ از وجوه‌ هنگفتی ‌که‌ از خارج‌ برای‌ ایجاد بلوا به‌ مملکت‌ رسید، به‌ زودی‌ منتشر خواهد شد». وی‌ که‌ به‌شدت‌ از جمال‌ عبدالناصر، رئیس‌ جمهور مصر، بیمناک‌ بود با اشاره‌ به‌ حمایت‌ مالی‌ از سوی‌ او گفت‌: «این‌ را چه‌ می‌شود گفت‌ که‌ یک‌ شیعه‌ از یک‌ غیرشیعه‌ پول‌ بگیرد؟»پس‌ از وعده‌هایی‌ که‌ رژیم‌ در پرده‌ برداشتن‌ از «اسرار توطئه‌ی‌ 15 خرداد» به‌ مردم‌ داد، پاکروان‌ معاون‌ نخست‌وزیر و رئیس‌ سازمان‌ اطلاعات‌ در 25 خرداد اعلام ‌کرد که‌ مأموران‌ انتظامی‌ فردی‌ را به‌ نام‌ محمد توفیق القیسی‌ لبنانی‌ دستگیر کرده‌اند. وی‌ پول‌ و وسایل‌ دیگری‌ را در اختیار اشخاص‌ معینی‌ در تهران‌ قرار می‌داده‌ است‌. وی‌ چندین‌ میلیون‌ دلار از عمال‌ خارجی‌ و مخالفان‌ رژیم‌ ایران‌ دریافت‌ کرده‌، در داخل‌ به‌ مخالفان‌ دولت‌ تحویل‌ داده‌ است‌.

ساواک‌ طی‌ گزارشی‌ که‌ افکار عمومی‌ را منعکس‌ کرده‌ است‌، اعلام‌ نمود: «در چند روز اخیر موضوعی‌ که‌ اعلیحضرت‌ همایونی‌ در نطق‌ خود در همدان‌ به‌ آن‌ اشاره ‌فرموده‌ که‌ هر نفر 25 ریال‌ گرفته‌اند و در تظاهرات‌ شرکت‌ کرده‌اند، بین‌ مردم‌ مورد تنفر و گفتگو و تمسخر قرار گرفته‌ است‌ و همه‌ می‌گویند: ببینید چقدر مردم‌ ایران‌ بدبخت‌ شده‌اند که‌ در پایتخت‌ مملکت‌، مردم‌ 25 ریال‌ می‌گیرند و جلوی‌ گلوله‌ می‌روند و برای ‌چنین‌ مبلغ‌ جزئی،‌ خود را به‌ کشتن‌ می‌دهند». 

ادعای‌ شاه‌ چنان‌ مضحک‌ بود که‌ ساواک‌ در این‌ گزارش‌ پیشنهاد کرد: «به‌ هر ترتیب‌ شده‌ این‌ مطلب‌ که‌ به‌خصوص‌ دستاویز مخالفین‌ شده‌ به‌ نحوی‌ اصلاح‌ شود».اگرچه رژیم شاه کوشید با شیوه‌های گوناگون مثل کشتار، بازداشت، شکنجه، تطمیع و ...  در برابر قیام عمومی مردم بایستد اما ابعاد این قیام به‌قدری زیاد بود که تمام ایران را درنوردید و شعله نهضت را برافروخت. 

منبع: حجت‌الاسلام والمسلمین روح‌الله حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران (1343 - 1341)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات