کد خبر: ۵۹۶۲

جستجوی ردپای بنی‌صدر در کودتای نقاب

بهزاد نبوی درباره‌ نقش بنی‌صدر در کودتای نوژه در مصاحبه‌­ای اعلام کرد: «... فرمانده نيروی هوايی وقت به فرمان بنی‌صدر، [هواپيماهای باقی‌مانده‌ آمريکا را در صحرای طبس] بمباران کرد تا اسناد وابستگی وی به آمريکا افشا نگردد. بنی‌صدر که فهميده [بود] امکان دارد بهمن باقری فرمانده نيروی هوايی وقت دستگير شود و مچ وی باز شود، مسئوليت آن را خود قبول کرد و زمانی‌ که باقری را از سرپرستی نيروی هوایی کنار گذاشتند، بنی‌صدر بلافاصله او را به سرپرستی هواپيمايی کشوری منصوب کرد».
چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۲

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در پرونده‌های کودتای نقاب، نام ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت نیز دیده می‌شود. اما ارتباط او با کودتا چه بود؟

در مورد افرادی که در کودتا مشارکت داشتند در یکی از اسناد محرمانه‌ سپاه پاسداران از مهندس اسفندیار درویش (مشاور صنعتی بنی‌صدر) و منوچهر مسعودی (مشاور حقوقی بنی‌صدر) نام برده شده است که محور ارتباطی بنی‌صدر با بختیار بوده‌اند. درویش از جمله کسانی بود که در کودتای نقاب نقش فعالی داشته و با منوچهر قربانی‌فر، سرشاخه‌ ملی کودتاچیان همکاری نزدیک داشت و قبل و بعد از کودتا میلیون‌­ها تومان پول رد و بدل کرد.

بهزاد نبوی که در مرداد 1360 وزیر مشاور نخست‌وزیر بود، درباره‌ نقش بنی‌صدر در کودتای نوژه در مصاحبه­ای اعلام کرد: «... فرمانده نیروی هوایی وقت به فرمان بنی‌صدر، [هواپیماهای باقی‌مانده‌ آمریکا را در صحرای طبس] بمباران کرد تا اسناد وابستگی وی به آمریکا افشا نگردد. بنی‌صدر که فهمیده [بود] امکان دارد بهمن باقری فرمانده نیروی هوایی وقت دستگیر شود و مچ وی باز شود، مسئولیت آن را خود قبول کرد و زمانی‌که باقری را از سرپرستی نیروی هوایی کنار گذاشتند، بنی‌صدر بلافاصله او را به سرپرستی هواپیمایی کشوری منصوب کرد».

براساس نقشه کودتاچیان، بنی‌صدر از ابتدا در لیست کسانی بود که باید کشته می‌­شد. اما بعداً تصمیم گرفته شد او را دستگیر کنند: «ابتدا قرار بود که رئیس‌جمهور توسط گارد محافظ خودش که جزو عوامل کودتا بود، به قتل برسد. بعد به‌تدریج این موضوع تخفیف پیدا کرد تا جایی‌که مهم‌ترین گروه تروریست کودتا وظیفه پیدا کرد که حوالی منزل رئیس‌جمهوری بوده و وی را دستگیر سازد».

همچنین تیمسار محققی اعتراف می‌‌کند: «آقای بنی‌صدر را زنده می‌­خواستند... قرار بود که یک تعدادی، گروهی بروند و آقای بنی‌صدر را بگیرند. نمی‌دانم کی، چطوری، ولی قرار بود که وقتی سوپرنیک رد می‌­شویم، از روی شهر هم سوپرنیک رد شویم، احیاناً ممکن است آقای بنی‌صدر بیاید بیرون که ببیند چه خبر است، همان موقع که می‌­آید بیرون تا ببیند چه خبر است، گرفته شود».

درباره‌ی نقش بنی‌صدر در کودتای نوژه چند احتمال وجود دارد:

1- در آن زمان بنی‌صدر از سویی مقدمات تشکل­هایی را برای حفظ قدرت خود فراهم آورده‌ بود و از سوی دیگر هنوز از پایگاه مردمی (به‌دلیل تظاهر به وفاداری به امام) برخوردار بود. اگر از دید شاخه‌ی نظامی هم پوشیده بود، حداقل برای سران سیاسی کودتا، قابل درک بود که بنی‌صدر متحد استراتژیک امام و انقلاب نیست. او سودای تمرکز قدرت در سر خود می‌­پروراند و با ریا و نفاق می‌­کوشید تا اهرم‌های اصلی نظامی ـ سیاسی را با حرکت خزنده به چنگ آورد. لذا بمباران جماران نه تنها ضربه‌ای متوجه بنی‌صدر نمی­کرد بلکه به او مجال و فراغت برای تحقق اهداف خود می‌‌داد.

مسلماً بعید نبود که پس از کودتا بنی‌صدر از موضع خونخواهی امام و در مقام رئیس‌جمهور و با حمایت بخش وسیعی از ملی‌گرایان مذهبی و غیرمذهبی و نیز منافقین وارد صحنه شود و در نقش رهبر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مردم را به مقاومت در برابر کودتا فراخواند و احیاناً بذری را که کودتاگران می‌­پاشیدند ثمرش را او درو کند. بنابراین رأی‌دادن به قتل بنی‌صدر می‌­توانست تمهیدی باشد برای حذف یک رقیب توانمند و خطرناک.

ولی موقع و مقام بنی‌صدر به‌عنوان رئیس‌جمهور نیز قابل تعمق بود. بنی‌صدر به‌عنوان یک خطر برای کودتا در عین حال می‌­توانست به تضمینی برای تثبیت آن بدل شود. اگر او را در برابر دو راهی مرگ یا زندگی به بهای همراهی با کودتا و در نتیجه سهیم‌شدن در قدرت قرار می‌‌دادند، بنی‌صدر چه می‌­کرد؟ اگر او سازش می‌­کرد اولاً از تفرقه و تشتت در طبقه‌ی ملی‌گرایان تا حدودی جلوگیری می‌­شد و ثانیاً وجهه‌ی بنی‌صدر ضمیمه‌ی وجهه‌ی شریعتمداری می‌­شد و دست کودتاگران برای فریب توده‌ی مردم بازتر می‌­بود.

2- محققی علاوه بر فعالیت در سازمان نقاب، در محفل دیگری که در ‌اندیشه‌ی تحقق یک کودتای مستقل از دارودسته‌ی بختیار بودند، رفت و آمد داشت. تیمسار باقری و تیمسار شادمهر از جمله اعضای این محفل از اشراف نظامی بودند. این گروه با تجمع پیرامون بنی‌صدر مترصد بودند تا با انجام یک کودتا، روحانیت اصیل را از متن به حاشیه برد و ملی‌گرایان را از حاشیه به متن آورد. سران نقاب بیمناک بودند که مبادا با ضد کودتای اطرافیان بنی‌صدر مواجه گردد و برنامه‌های کودتا درهم ریخته شود. در این صورت دستگیری بنی‌صدر، هم امکان وقوع یک ضد کودتا را کاهش می‌‌داد و هم دستاویز بعدی گروه‌هایی مانند منافقین، که علاوه بر امام ممکن بود قتل رئیس‌جمهور را نیز وسیله‌ای برای تحقق اهداف خود بدل کنند، سلب می‌­شد.

3- آمریکا بر این امر وقوف داشت که نظام جانشین جمهوری اسلامی ایران باید پیرامون یک شخصیت مشهور و نسبتاً خوشنام و مشروع تشکیل شود، تا پس از کودتا جامعه حتی‌الامکان از درگیرشدن در یک جنگ داخلی مصون بماند و در مدت کوتاهی ثبات لازم را کسب کند. در بین شخصیت‌ها و در شرایط آن روز بنی‌صدر به‌دلایل مختلف مناسب‌ترین کاندیدای آمریکا برای بود. با وجود این، اگر از همان آغاز نام بنی‌صدر پیش کشیده می‌‌شد عناصری که حول بختیار گرد آمده بودند، پراکنده می‌­شدند. لذا تا زمانی که کودتا استخوان‌بندی بیابد، ضروری بود که بختیار در رأس سازمان کودتا مستقر باشد.

پس از نزدیک‌شدن موعد کودتا، مسئله صرفاً در این حد که بنی‌صدر باید زنده بماند، مطرح شد. بنابراین اگر کودتا تحقق می‌­یافت، بعید نبود که ریاست بنی‌صدر بر رژیم کودتا تحمیل شود. بنابراین در چارچوب طرح­های دهه‌ی 1980 «کمیسیون سه‌جانبه» (حاکمیت سه مرکز آمریکا، اروپا و ژاپن بر جهانی یکپارچه و متحد غرب) مبنی بر تلاش آمریکا در تعدیل حکومت‌های استبدادی دوام‌ناپذیر به رژیم­های ظاهراً دموکراتیک دولت آمریکا، رژیم پهلوی پس از گسست پرآشوب یک و نیم ساله (دوران حاكمیت انقلابی جمهوری اسلامی) به یک رژیم آمریکایی مشروطه‌ی سلطنتی (بختیار) و یا به یک جمهوری غربی (بنی‌صدر) پیوند می‌‌خورد.

البته پس از شکست کودتا، بنی‌صدر در کارنامه‌ی خود در روز شنبه 21 تیر 1359 ادعا کرد: «من تا این زمان در کشف این توطئه‌ها موفق بوده‌ام». در همین رابطه، دکتر جواد منصوری معتقد است: «اینکه بنی‌صدر می‌گفت من از کودتای نوژه خبر داشتم درست است. او از کودتا خبر داشت چون خودش جزئی از کودتا بود و درون تشکیلات کودتا دارای نقش بود.»


منبع: کتاب «بنی‌صدر از ظهور تا سقوط»؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات