3 مولفه اصلی شعارهای انقلاب اسلامی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ پيروزي انقلاب اسلامي ملت ايران در بهمن 1357 ساختارهاي نظري انديشمندان علوم سياسي را متزلزل کرد و بسياري از نظريهپردازان انقلاب مجبور به تجديدنظر در انديشههاي خود شدند تا جائي که متفکري همچون "تدا اسکاچپول" با ارائه نظريه دولت شيعي آراء خود را جرح و تعديل کرده و به نقش دين در پيريزي، ساماندهي و پيروزي انقلاب اسلامي ايران توجه ويژهاي ميکند.[1]
خاصيت بسيج همگاني اسلام و رهبري ديني از يک
سو و همگانيبودن نهضت انقلابي مردم ايران از سوي ديگر موجب شد که بسياري از
متفکران اعم از انديشمندان سياسي و جامعهشناسان، اسلام را به مثابه يک ايدئولوژي فعالِ
راهبرديِ تمامعيار در عرصه حيات سياسي و اجتماعي ملتها قلمداد کنند.
بدون شک يکي از اثرگذارترين عوامل بروز اين
تلقي در اذهان جهاني، شعارهايي بود که در طول دوران مبارزات بصورت يکپارچه از طرف
مردم ايران به گوش ميرسيد چرا که شعارهای هر انقلابی چکیدهای از
ایدئولوژي آن انقلاب است که در قالب عبارتها و جملههاي کوتاه، مهيج و شورآفرين و
وحدتبخش در بين انقلابيون و تودههاي انقلابي مطرح شده و عامل اساسي بسيج انقلابي
ميشود. [2]
شعارهاي مردمي در آن دوران اسناد و منابع دست اولي هستند که با بررسي و مطالعه آنها به نتايج بسيار ارزشمندي ميتوان دست يافت که مهمترين آن بازنمايي اهداف انقلاب اسلامي مردم ايران است. در واقع "شعارها مثل انگشت اشارهای هستند که به هدفها اشاره میکنند، هدفها را ترسیم میکنند".[3] هدفهايي که با مشتهاي گره کرده سمت و سوي آنها مشخص شده و با فريادهاي خالصانه به منصه ظهور ميرسيد.
به
همين طريق چه بسا ممکن است مجموعه اهداف منسجمي از شعارهاي انقلاب اسلامي با تقسيمبنديهاي گوناگون
برداشت شود؛ اما آنچه که مهم است بررسي مولفههاي اصلي شعارهاي دوران مبارزه
است که در قالب خواستها؛ اعتراضها و مطالبات مردمي بيان ميشد. علاوه بر اصليترين
شعار يعني "استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي" که به جرأت ميتوان گفت تمام آرمانهاي
انقلاب اسلامي در آن جمع شده است، بازخواني ديگر محورهاي شعارهاي مردمي ميتواند
مهر تأييدي باشد بر تجديدنظري که جهانيان به واسطه انقلاب اسلامي به آن اعتراف
کردند. این نوشتار به دنبال آن است تا با بازخوانی شعارهای انقلابی، محورهای این شعارها را مورد بررسی قرار دهد.[4]
1- حمايت از رهبري ديني
از همان ابتداي نهضت اسلامي در سالهاي 41-42 حرکتي که توسط روحانيت و در رأس آن امام خميني(ره) آغاز شد مورد اعتماد مردم قرار گرفت و راهبري ديني مبارزات مردمي جزء لاينفک تظاهرات ملت ايران بود. شايد نشانههاي پيوند امام و امت را بتوان از همان شعار "يا مرگ يا خميني" که در سالهاي اوليه شروع نهضت سر داده شد، پيدا کرد.
از آنجا که گروههاي مختلفي داعيهدار مبارزه عليه رژيم پهلوي بودند؛ اما با نگاهي اجمالي ميتوان دريافت که هسته اصلي شعارها در حمايت از امام خميني(ره) بود و مردم ايشان را به عنوان رهبري نهضت انقلابي ميشناختند. اين حمايتها يا بطور مستقيم در حمايت از شخصيت ايشان، يا در تأييد و پيگيري سياستها و دنبال کردن پيامهاي ايشان بود. شعارهايي ابتکاري و بديعي که يکي از شورانگيزترين آنها شعار "خدا، قرآن، خميني" بود حاکي از روح الهي نهضت و پيروي مردم از رهبري ديني خود بود.
شعارهايي نظير "درود بر خميني"، " اللهاکبر خميني رهبر" ، " خميني امام است رهبر قيام است" ، "خميني بتشکن رهبر انقلاب است" ، "نهضت ما حسيني رهبر ما خميني" و... بخش کوچکي از شعارهايي است که در حمايت از ايشان سر داده ميشد. میتوان گفت که بيش از 50 درصد از شعارهاي انقلاب اسلامي در حمايت از شخصيت امام خميني(ره) بود که "اين امر بلامنازع بودن رهبري امام خميني(ره) را در بين ساير رهبران و شخصيتهاي انقلاب نشان ميدهد".[5]
از سوي ديگر تأثير اين شعارها و بازنمایي آرمانها و سياستهاي امام(ره) در شعارهاي مردمي تا جايي بود که رژيم پهلوي بيدرنگ از محوريت يافتن امام خميني(ره) در مبارزات انقلابي احساس خطر کرده و در يک اقدام غيرمنتظره مقاله توهينآميز روزنامه اطلاعات در 17 دي را منتشر ميکند و به اين ترتيب جرقهاي بر انبار باروت مياندازد و خود را در سراشيبي سقوط قرار ميدهد.[6]
2- مخالفت با محمدرضا پهلوی
در ميان مجموعه گسترده شعارهاي دوران مبارزه عليه رژيم
پهلوي، يکي از بيشترين محورها متعلق به شعارهايي است که عليه خاندان سلطنتي به
خصوص شخص محمدرضا پهلوي سر داده ميشد. درواقع ميزان اين شعارها به اندازهاي همهگير
بود که تقريباً "مرگ
بر شاه"
فرياد هميشگي مردم در تظاهراتهاي دوران انقلاب بود.
شعارهاي "اي شاه خائن آواره گردي، خاک وطن را ويرانه کردي"، "سلطنت پهلوي نابود بايد گردد"، "پيروز باد ملت بر شاه ننگ و نفرت"، "ميکشي جوانان را؛ حاميان قرآن را؛ مرگ بر اين شاه" و... گوشهاي از خشم و تنفر ملت ايران از شخصيت اول رژيم پهلوي است. از سوي ديگر اين جهتگيري عمومي را ميتوان در تمام وقايع سالهاي منتهي به پيروزي انقلاب اسلامي مشاهده کرد که مردم مسئوليت هر حادثهاي را مستقيما به شخص محمدرضا پهلوي نسبت ميدادند و آن را نتيجه اعمال سياستهاي او قلمداد ميکردند. براي نمونه شعار "کتاب قرآن را، مسجد کرمان را، رکس آبادان را، شاه به آتش کشيد" از شعارهايي بود که در اين دسته از راهبردهاي مبارزاتي قرار ميگرفت.
از سوي ديگر اوج تأثيرگذاري اين شعارها در فرار محمدرضا پهلوي از کشور در 26 دي 57 و خوشحالي وصفناپذير مردم از آن واقعه به چشم ميخورد." گويي ملت ايران همه فشارهاي سياسي تاريخ خود و استبداد و اختناق و تحقير شدن چندهزارساله خود را در قالب اين شعارها ريخته، آنها را شجاعانه و بيپروا نثار شاه، به عنوان سمبل نظام استبدادي چندهزارساله کردهاند."[8]
3- استکبارستيزي
از ديگر مولفههای اصلي شعارهاي انقلاب اسلامي، استکبارستيزي يا همان نفي سلطه ابرقدرتهاي بيگانه و وابستگي به استعمارگران خارجي است که اوج تجلي آن در شعار "نه شرقي نه غربي جمهوري اسلامي" به چشم ميخورد. مبارزه با استکبار موضوعي است که از همان ابتداي نهضت اسلامي در دستور کار قرار گرفت، تا جائي که علت دستگيري و تبعيد امام خميني(ره) از کشور در سال 1343، اعتراض به لايحه کاپيتولاسيون و سلطه امريکا بر مقدرات مردم ايران است.
امريکا به عنوان اولين و اصليترين حامي رژيم پهلوي و عامل اصلي کودتاي 28 مرداد 1332 و بسياري از ظلمهاي ديگر بر مردم بود که شعارهاي آکنده از خشم و عصبانيت عليه آن حاکي از حافظه تاريخي ملت از نقش سياه استعمار در تاريخ سده اخير ايران است. در واقع اگر گفته شود که "مرگ بر امريکا" پابهپاي "مرگ بر شاه" و ديگر شعارها در تظاهرات مردمي سر داده شده، سخن به گزافه نرفته است.
شعارهايي نظير "آزادي نهايي،جمهوري اسلامي، پيروزي نهايي، اخراج امريکايي"، " اين شاه امريکايي اعدام بايد گردد"، " اين کارتر بيگانه از خاورميانه اخراج بايد گردد"، " امريکا؛ اسرائيل؛ انگليس؛ ما دشمن تو هستيم" و.... در سراسر مبارزات عليه رژيم پهلوي سر داده ميشد تا ملتها و دولتها بدانند که نه تنها مردم مسلمان ايران با رژيمهاي خودکامه و استبدادي مخالفند؛ بلکه در سطح وسيعتر با سياستهاي ابرقدرتهاي شرق و غرب دنيا نيز در ستيزه هستند و اين شعار محوري يک وجهه جهاني به انقلاب اسلامي ملت ايران ميبخشيد. درواقع اين حجم از شعارهاي انقلاب اسلامي در اين رابطه نشاندهنده ستيز جدي انقلاب اسلامي با قدرتهاي بينالمللي و وابستگي خارجي رژيم پهلوی به آنهاست.[9]
از آنجايي که شعارهاي انقلابي محملي براي تجلي اهداف و
آرمانهاي رهبران انقلاب و مردم آن است،
بدين ترتيب با بررسي اجمالي شعارهاي انقلاب اسلامي مشخص ميشود که اصليترين
شعارها در نفي قدرتهاي بيگانه، ساقط شدن رژيم استبدادي پهلوي و تأييد و حمايت از
رهبري ديني انقلاب است که درواقع بطور متناظر وجه ديگري از راهبرديترين شعار
انقلاب يعني استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي است. به عبارت ديگر مولفه "استقلال" ناظر بر بعد
استکبارستيزي، "آزادي" ناظر بر وجه
پهلويستيزي و "جمهوري
اسلامي" نيز
ناظر بر حمايت کامل از رهبري و مرجعيت ديني انقلاب اسلامی است
پی نوشت ها:
1- نک: تدا اسکاچپول، دولت رانتیر و اسلام شیعی در انقلاب ایران، ترجمه محمدتقی دلفروز، فصلنامه مطالعات رهبردی، دوره 6 شماره 19، بهار 1382، صفحه 119-141
2- محمد حسين پناهي،جامعهشناسي شعارهاي انقلاب اسلامي، تهران انديشه معاصر سال 1383 ، ص 17
3- سخنراني مقام معظم رهبري 1390/11/13
5- پناهی، ص 315
6- فرهنگ شعارهاي انقلاب اسلامي، تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامي،ص 126
7- محمد حسين پناهي،جامعهشناسي شعارهاي انقلاب اسلامي، ص280
8- پیشین، ص 280
9- پیشین، ص 276