پاسخ جالب آیتالله حجت درباره اقامه نماز میت بر جنازه رضا خان / واکنش طلاب به خیرات شاهانه
پایگاه
مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سیاستهای مستبدانه رضا خان در دوران سلطنت آنچنان فضای خفقان و سرکوبی را فراهم آورده بود که مرگ وی موجب شادمانی مردم شد. پس از چندین اسل انتقال جنازه رضا خان به ایران با واکنش مردم و علما مواجه شد.
مخالفت مراجع با دفن جنازهى رضاخان در اماکن مقدسه
آیتالله صابر همدانی درباره مخالفت مراجع با دفن کردن جنازه رضاشاه در مکانهای مقدس در کتاب خاطراتش میگوید: اگرچه موضع اصلى مراجع ثلاث در قبال رژيم پهلوى، نوعى سکوت به عللى بود، ولى در خصوص دفن جنازهى رضاشاه در قم و اماکن مقدس و مذهبى ديگر مثل حرم شريف رضوى و حرم حضرت عبدالعظيم حسنى(ع) به صراحت مخالفت کردند. اصل قضيه از اين قرار بود که بعد از فوت رضاخان در جزيرهى موريس، جنازهاش به مصر منتقل شد. ابتدا در همانجا دفن گرديد، اما هنگامى که پايههاى حکومت محمدرضا تا حدودى مستحکم شد، تصميم گرفت که جنازهى پدرش را به ايران منتقل نموده و در يکى از اماکن مقدسه به خاک بسپارد که علما و مراجع مخالفت کردند و جمعيت فدائيان اسلام نيز تهديد کردند که اگر جنازهى رضاشاه در قم يا حرم حضرت عبدالعظيم (ع) دفن شود ما چنين و چنان مىکنيم که مخالفت بزرگان، مراجع و فدائيان اسلام موجب شد موضوع دفن جنازه در حرم مطهر حضرت معصومه(س) منتفى شود. جنازه را براى طواف در حرم و نماز و تشييع به قم آوردند که در اين مراسم هم هيچ طلبه و روحانى حاضر نشد. هنگام طواف در حرم بر سر تعدادى از خدام عمامه گذاشتند که وانمود کنند روحانيت هم شرکت داشته است، ولى در حقيقت چيز ديگرى بود. نماز ميت را هم هيچ کدام از مراجع تقبل نکردند، مرحوم آيتالله حجت که در آن موقع کسالت هم داشت در رد اين تقاضا فرموده بود من نماز خودم را درست نمىتوانم بخوانم چه رسد به نماز کسى مثل شاه!
در تشييع جنازهى رضاشاه هم هيچ يک از طلاب و روحانيون شرکت نکردند و حتى بعضى از بزرگان تعدادى از طلاب را مأمور کردند که با لباس مبدل به ميان جمعيت بروند و ببينند طلبهاى در مراسم حاضر شده است يا نه که ديدند هيچ طلبهاى به خود اجازهى حضور در مراسم تشييع جنازه نداده است. در مجلس ختم هم که به اين مناسبت در قم برپا کردند، جز يک سيد روحانى که براى سخنرانى رفته بود هيچ يک از روحانيون و وعاظ و خطباى قمى حضور پيدا نکردند و اين کمال صداقت و تقوا و تعهد و ظلم ستيزى آنها را نشان مىداد؛ زيرا که با چشم خود ديده بودند مأموران همين رضاخان ملعون چگونه براى دستگيرى مرحوم حاج شيخ محمدتقى بافقى يزدى با چکمه وارد حرم شده و آن مرحوم را مورد ضرب و شتم قرار داده و با خود به تبعيدگاه بردند.
آن سيد روحانى هم به سزاى عمل ناشايست خود رسيد و فرداى حضورش در مجلس ختم رضاشاه توسط جمعى از طلاب در مدرسه خان، کتک مفصلى نوشجان کرد و ما بعد از اين ماجرا ديگر او را نديديم.
نکتهى جالب توجه ديگر اينکه شب آن روزى که جنازه رضاشاه را از قم بردند، به عنوان خيرات غذايى پختند و براى توزيع بين طلاب به مدرسه فيضيه آوردند، ولى هيچ طلبهاى در حجرهاش را براى گرفتن غذا باز نکرد و همه گفتند ما شام خوردهايم و اين غذاها را به جاى ديگرى ببريد. در واقع، تقوا و تقدس طلاب و فضلاى آن روز موجب چنين واکنشها و برخوردهايى مىگرديد.