کودتای ماقبل کودتا

کودتای 25 مرداد 1332 چگونه ناکام ماند؟

دكتر دونالدان‌ ویلبر یكی‌ از اعضای‌ سازمان‌ سیا كه‌ نقش‌ فعالی‌ در عملیات‌ سرنگونی‌ مصدق داشته‌ است‌، در یک گزارش‌ تحلیلی‌ می‌نویسد: «سرمقاله‌‌ [روزنامه‌] باختر امروز كه‌ نظریات‌ دكتر فاطمی‌ بود روز كودتا 25 مرداد، ساعت‌ پنج‌ و سی‌دقیقه‌، از رادیو تهران‌ پخش‌ شد، حمله‌ای‌ شدید و طولانی ‌و موهن‌ به‌ شاه‌ بود. می‌توان‌ گفت‌ كه‌ این‌ سرمقاله‌ نقش‌ زیادی‌ در برانگیختن‌ نارضایتی‌ عمومی‌ علیه‌ دولت‌ مصدق داشت‌».
شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۱۷

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ کودتای 28 مرداد 1332 حاصل چندین ماه کار مشترک سازمان‌های جاسوسی امریکایی و انگلیسی بود که با هماهنگی نیروهای داخلی علیه دولت مصدق طرح‌ریزی و اجرا شد. اما طبق شواهد تاریخی اقدام اولیه برای کودتا در تاریخ 25 مرداد 1332 صورت گرفت که به ناکامی دربار و فرار محمدرضا پهلوی به بغداد منجر شد.

کودتای طبق‌ طرح‌، اولین‌ گام‌ كودتا امضای‌ دو فرمان‌ عزل‌ مصدق و نصب‌ زاهدی ‌توسط‌ شاه‌ بود، اما وقتی‌ مأمور گرفتن‌ فرمان‌ به‌ كاخ‌ رفت‌، شاه‌ به‌ طرف‌ شمال‌ پرواز كرده‌ بود. نصیری‌ مأمور شد تا دو فرمان‌ را در شمال‌ به‌ امضای‌ شاه‌ برساند و چون‌ هوا مساعد نبود و سرهنگ‌ نصیری‌ نمی‌توانست‌ با هواپیما برگردد احكام‌ را توسط‌ چندنفر در روز بیست‌ویكم‌ مرداد ماه‌ به‌ روزولت‌ رساند.

روز شنبه 24 مرداد‌ ساعت‌ ده‌ونیم‌ شب‌، سرهنگ‌ نصیری‌ فرمانده‌‌ گارد شاهنشاهی‌ با گروهی ‌مجهز به‌ تانک و اسلحه‌ و با در دست‌ داشتن‌ حكم‌ عزل‌ نخست‌وزیر به‌ منزل‌ سرتیپ‌ تقی‌ ریاحی‌ رئیس‌ ستاد ارتش‌ رفت‌ تا وی‌ را دستگیر نماید، اما ریاحی‌ منزل‌ نبود. وی‌ به‌ طرف‌ خیابان‌ كاخ‌(فلسطین‌) حركت‌ كرد و حكم‌ عزل‌ شاه‌ را به‌ مصدق رساند. در همین‌ حال‌ دكتر فاطمی‌ وزیر امور خارجه‌، حق‌ شناس‌ وزیر راه‌ و مهندس‌ زیرکزاده‌ دستگیر و به‌ سعدآباد منتقل‌ گردیدند. همچنین‌ تلفنخانه‌‌ بازار به‌ تصرف‌ نیروهای‌ كودتاچی‌ در آمد. 

اما با دستگیری‌ نصیری‌، برنامه‌ی‌ كودتاچیان‌ به‌ هم‌ ریخت‌ و كودتا در مراحل‌ اولیه‌ شكست‌ خورد. فردای‌ آن‌ روز (25مرداد) دولت‌ اطلاعیه‌ای‌ صادر كرد و جریان‌ را در ساعت‌ 7 صبح‌ به‌وسیله‌‌ رادیو به‌ اطلاع‌ مردم ‌رساند. به‌ خاطر اهمیت‌ موضوع‌، عین‌ اطلاعیه‌ نقل‌ می‌شود: «از ساعت‌ یازده‌ و نیم‌ دیشب‌ یک كودتای‌ نظامی‌ به‌ وسیله‌ افسران‌ و افراد گارد شاهنشاهی‌ به‌ مرحله‌ اجرا گذارده‌ شد. بدین‌ترتیب‌ كه‌ ابتدا از ساعت‌ مذكور، نفرات‌ نظامی‌ مسلح‌ به‌ شصت‌ تیر و اسلحه‌‌ دستی‌، وزیر امورخارجه‌ و وزیر راه‌ و مهندس‌ زیرکزاده‌ را در شمیران‌ توقیف‌ كردند و برای‌ توقیف‌ رئیس‌ ستاد ارتش‌ نیز به‌ منزلشان‌ مراجعه‌ نمودند، ولی‌ چون‌ تیمسار ریاحی‌ در ستاد ارتش‌ مشغول‌ كار بود،به‌ دستگیری‌ ایشان‌ موفق‌ نشدند. در ساعت‌ یک بعد از نیمه‌شب‌ نیز سرهنگ‌ نصیری‌، رئیس‌ گارد شاهنشاهی‌ با چهار كامیون‌ نظامی‌ مسلح‌ و دو جیپ‌ ارتشی‌ و یک زره‌پوش‌ به‌ منزل‌ آقای ‌نخست‌وزیر آمده‌ به‌ عنوان‌ اینكه‌ می‌خواهد نامه‌ای‌ بدهد، قصد اشغال‌ خانه‌ را داشته‌ است‌، ولی‌ چون‌ محافظین در منزل‌ آقای‌ نخست‌وزیر مراقب‌ كار خود بودند، بلافاصله‌ سرهنگ‌ مزبور را توقیف‌ كردند. 

توطئه‌گران‌ قبل‌ از توقیف‌ اشخاص‌ تلفن‌های‌ منازل‌ آن‌ها را قطع‌ كرده‌ همچنین ‌ارتباط‌ تلفنی‌ ستاد ارتش‌ را با پادگان‌ گارد شاهنشاهی‌ باغشاه‌ قطع‌ و تلفنخانه‌‌ بازار را به‌ وسیله‌ ‌سرهنگ‌ آزموده‌ و همراهان‌ مسلح‌اش‌ اشغال‌ كرده‌ بودند و معاون‌ ستاد ارتش‌ را كه‌ برای‌ سركشی به‌ باغشاه‌ رفته‌ بود، همان‌جا توقیف‌ نمودند. وزیر امور خارجه‌ و وزیر راه‌ و مهندس‌ زیرکزاده ‌را از توقیفگاه‌ سعدآباد به‌ وسیله‌‌ چهار كامیون‌ مسلح‌ به‌ شهر آوردند و به‌ ستاد ارتش‌ به‌ تصور اینكه‌ همكارانش‌ قبلاً آنجا را اشغال‌ كرده‌اند بردند، ولی‌ چون‌ در آنجا وضع‌ را مساعد ندیدند آنان‌ را مجدداً به‌ سعدآباد بردند و در توقیفگاه‌ گارد شاهنشاهی‌ تا ساعت‌ پنج‌ صبح‌ نگاه‌ داشتند. در این‌ ساعت‌ كه‌ نقشه‌‌ كودتا بلااثر شده‌ بود و تیمسار سرتیپ‌ كیانی‌ معاون‌ ستاد ارتش‌، از توقیف‌ باغشاه‌ رهایی‌ یافته‌ بود، به‌ سعدآباد رفته‌، آقایان‌ را به‌ منازلشان‌ برگردانید.

کودتای 25 مرداد 32 چگونه ناکام ماند؟ / توطئه‌های امریکایی چگونه ورق کودتا را برگرداند؟

مأموران‌ انتظامی‌ از این‌ ساعت‌ ابتكار عملیات‌ را به‌دست‌ گرفتند و تاكنون‌ چندتن‌ از توطئه‌گران‌ را دستگیر كرده‌اند. جریان‌ این‌ واقعه‌ به‌ طور تفصیل‌ بعداً به‌ استحضار ملت‌ ایران‌ خواهد رسید». این‌ اطلاعیه‌ چندین‌ بار از رادیو پخش‌ شد.

دو ساعت‌ بعد سرتیپ‌ ریاحی‌، رئیس‌ ستاد ارتش،‌ ساعت‌ 9 صبح‌ در دفتر خود طی‌ یك ‌مصاحبه‌‌ مطبوعاتی‌ اعلام‌ كرد كه‌: «عده‌ای‌ با یک جیپ‌ برای‌ دستگیری‌ من‌ به‌ منزل‌ آمده‌اند و چون‌ من‌ نبودم‌، آقایان‌ زیرکزاده‌ و مهندس‌ حق‌شناس‌ را كه‌ با بنده‌ هم‌ منزل‌ هستند، دستگیر می‌كنند و تعدادی‌ از اوراق و نوشته‌ها را با خود می‌برند». وی‌ در مورد دستگیری‌ معاون‌ ستاد گفت‌: «ساعت‌ 11 آقای‌ سرتیپ‌ كیانی‌ معاون‌ خود را برای‌ سركشی‌ به‌ باغشاه‌ كه‌ پادگان‌ گارد مستقل‌ شاهنشاهی‌ است‌، فرستادم‌، به‌ محض‌ ورود از طرف‌ نصیری‌ دستگیر می‌شود». وی‌ اضافه‌كرد «چون‌ بازگشت‌ سرتیپ‌ كیانی ‌به‌ تأخیر افتاد حدس‌ زدم‌ باید اتفاقی‌ افتاده‌ باشد، لذا با تلفن‌ به‌سرهنگ‌ ممتاز فرمانده‌ تیپ‌ دوم‌ كوهستانی‌ كه‌ دیشب‌ در كلانتری‌ یک مأموریت‌ داشت‌ و سرهنگ‌ شاهرخ‌ فرمانده‌ تیپ‌ زرهی‌، دستور دادم‌ كه‌ با نفرات‌ خود به‌ باغشاه‌ برود».

سرتیپ‌ ریاحی‌ در مورد چگونگی‌ بازداشت‌ نصیری‌ می‌گوید: «سرهنگ‌ ممتاز هنگام‌ رفتن‌ به ‌باغشاه‌ در خیابان‌ حشمت‌الدوله‌ (پاستور) سرهنگ‌ نصیری‌ را می‌بیند و چون‌ نفراتش‌ بیشتر بوده‌، نصیری‌ را تسلیم‌ می‌كند». البته‌ دستگیری‌ نصیری‌ زمانی‌ صورت‌ گرفت‌ كه‌ فرمان‌ عزل‌ را به‌ نخست‌وزیر تحویل‌ داده‌ و رسید دریافت‌ كرده‌ بود.

اگر گفته‌های‌ تیمسار ریاحی‌ در روز بیست‌وپنجم‌ مرداد ماه‌ 1332 را ملاک قرار دهیم‌، نجات‌ وی‌ و دستگیری‌ نصیری‌ فقط‌ در اثر یک تصادف‌ بوده‌ است؛ یعنی‌ برخورد نیروهای ‌سرهنگ‌ ممتاز با نیروهای‌ نصیری‌ كه‌ ظاهراً رئیس‌ ستاد هیچ‌ خبری‌ از جریان‌ كودتا نداشته‌ است‌،تصادفی‌ بود و تنها نخست‌وزیر، وی‌ را از یک كودتای‌ احتمالی‌ آگاه‌ كرده‌ است‌. تیمسار ریاحی ‌در همین‌ مصاحبه‌ می‌گوید: «نكات‌ جالب‌ توجهی‌ در این‌ جریان‌ هست‌ كه‌ از جمله‌ همان‌ خروج‌ بدون‌ قصد بنده‌ از منزل‌ در ساعت‌ ده‌ دیشب‌، چون‌ اگر از منزل‌ خارج‌ نمی‌شدم‌ و افراد سرهنگ ‌نصیری‌ موفق‌ به‌ دستگیری‌ من‌ می‌شدند، احتمال‌ زیاد می‌رفت‌ كه‌ در كار خود موفق‌ شوند». وی‌ در مورد اطلاع‌ از كودتا می‌گوید «آقای‌ نخست‌وزیر قبلاً اطلاعاتی‌ از اینكه‌ ممكن‌ است‌ عده‌ای ‌از افسران‌، كودتا نمایند، به‌ وسیله‌ی‌ مأمورین‌ مخصوص‌ كسب‌ كرده‌ بودند، ساعت‌ پنج‌ بعداز ظهر دیروز كه‌ بنده‌ خدمت‌ ایشان‌ بودم‌ اجمالی‌ از موضوع‌ را به‌ بنده‌ فرمودند و روی‌ همین‌ اطلاعات، ‌ما تقریباً آماده‌ برای‌ جلوگیری‌ و خنثی‌ نمودن‌ اقدامات‌ كودتاچیان‌ بودیم‌».

کودتای 25 مرداد 32 چگونه ناکام ماند؟ / توطئه‌های امریکایی چگونه ورق کودتا را برگرداند؟

گرچه‌ ادعای‌ خروج‌ بدون‌ قصد از منزل‌ با آماده‌ بودن‌ برای‌ خنثی‌ كردن‌ كودتا قدری‌ متناقض ‌به‌ نظر می‌رسد، اما روزنامه‌های‌ چپ‌ در آن‌ روزها به‌ شدت‌ خبر از یک كودتای‌ قریب‌الوقوع‌ می‌دادند و ظاهر امر نشان‌ می‌دهد كه‌ رئیس‌ ستاد ارتش‌ بیش‌ از اطلاعات‌ كلی‌، خبری‌ نداشته ‌است‌ و این‌ نشانه‌ ضعف‌ اطلاعاتی‌ دولت‌ و ارتش‌ از درون‌ خود بوده‌ است‌.

پس‌ از كشف‌ كودتا، رهبران‌ نظامی‌ كودتا دستگیر شدند. سرلشكر نادر باتمانقلیچ‌، رئیس ‌ستاد افسران‌ كودتا، سرهنگ‌ زند كریمی‌ رئیس‌ ستاد تیپ‌ دوم‌ كوهستانی‌، سرهنگ‌ دوم‌ آزموده ‌فرمانده‌‌ هنگ‌ تیپ‌ دوم‌ كوهستانی‌، سرهنگ‌ حمیدی‌، نایب‌‌رئیس‌ بخش‌ گذرنامه‌‌ شهربانی‌ به‌همراه‌ تعدادی‌ از افسران‌ و درجه‌دارانی‌ كه‌ به‌ نوعی‌ در كودتا نقش‌ داشتند و همچنین‌ ابوالقاسم ‌امینی‌ كفیل‌ وزارت‌ دربار، سلیمان‌ بهبودی‌ رئیس‌ كل‌ دربار، و هیراد رئیس‌ دفتر مخصوص‌ شاه‌ به ‌اتهام‌ شركت‌ در كودتا دستگیر شدند و حكم‌ دستگیری‌ زاهدی‌ توسط‌ مصدق صادر شد.

برای‌ دستگیری‌ زاهدی‌ دولت‌ یكصدهزار ریال‌ جایزه‌ تعیین‌ كرد. كودتاچیان‌ آمریكایی‌ از پیروزی‌ مأیوس‌ شدند. در همین‌ حال‌ تلگرافی‌ ارسال‌ شد كه‌ روزولت‌ به‌ دلایل‌ امنیتی‌ باید در اولین‌ لحظه‌ ایران‌ را ترک كند، اما روزولت‌ سرفرمانده‌‌ آمریكایی‌ كودتا به‌ تلاش‌ خود ادامه‌ داد و زاهدی‌ را در خانه‌ امنی‌ مخفی‌ كرد و سپس‌ به‌ تكثیر فرمان‌های‌ شاه‌ پرداخت‌ و سرهنگ ‌فرزانگان‌ را به‌ كرمانشاه‌ و اردشیر زاهدی‌ را به‌ اصفهان‌ فرستاد تا از فرماندهان‌ نیروهای‌ نظامی ‌سرهنگ‌ بختیار و سرهنگ‌ دولو برای‌ یک كودتای‌ دیگر یاری‌ طلبد. بختیار، فرمانده‌ یگان ‌كرمانشاه‌ قول‌ همكاری‌ داد، ولی‌ دولو حاضر به‌ همكاری‌ نشد.

سفارت‌ آمریكا، در صبح‌ كودتا، دو خبرنگار نیویورک تایمز را به‌ ملاقات‌ زاهدی‌ برد و اردشیر پسر زاهدی‌، اصل‌ فرمان‌ نخست‌وزیری‌ را به‌ آن‌ها نشان‌ داد و سپس‌ نسخه‌های ‌عكس‌برداری‌ شده‌ آن‌ را به‌ خبرنگاران‌ داد. مأموران‌ سیا تلاش‌ می‌كردند تا این‌ حكم‌ در ایران ‌منتشر شود تا هم‌ مشروعیت‌ زاهدی‌ را تأیید كند و هم‌ مشروعیت مصدق را زیر سؤال‌ ببرد. مأموران‌ سیا با كمک برادران‌ رشیدیان‌ و سرلشكر زاهدی‌، بیانه‌ای‌ تهیه‌ كردند و به‌ امضای‌ وی‌ رساندند. همچنین‌ یک مصاحبه‌‌ مطبوعاتی‌ به‌نام‌ زاهدی‌ جعل‌ و تكثیر و برای‌ مطبوعات‌ مخالف‌ مصدق ارسال‌ كردند. روزهای‌ 27 و صبح‌ 28 مرداد، روزنامه‌های‌ مخالف‌ مصدق فرمان ‌نخست‌وزیری‌ زاهدی‌ و بیانیه‌ و مصاحبه‌ جعلی‌ وی‌ را به‌ چاپ‌ رساندند و این‌ موضوع‌ در جرأت‌ بخشیدن‌ به‌ مخالفین‌ مصدق، بسیار مؤثر بود.

در بیرون‌ از سفارت‌ آمریكا اتفاقاتی‌ در حال‌ تكوین‌ بود كه‌ در فضای‌ عمومی‌ برای ‌كودتاچیان‌ بسیار مغتنم‌ بود. فعالیت‌های‌ حزب‌ توده‌ و تندروی‌ اعضای‌ دولت‌، نگرانی‌ نیروهای ‌مذهبی‌، هواداران‌ سنتی‌ سلطنت‌ و بعضی‌ از نخبگان‌ سیاسی‌ را برانگیخت‌ و از طرف‌ دیگر به‌ كودتاچیان‌ فرصت‌ داد تا با دامن‌زدن‌ به‌ احساسات‌ نیروهای‌ مذكور، زمینه‌ را برای‌ كودتا فراهم‌ كنند. حزب‌ توده‌ با تمام‌ توان‌ به‌ خیابان‌ها آمد و با طرح‌ شعار جمهوری‌ دمكراتیک و انهدام ‌مجسمه‌های‌ شاه‌ و پدرش‌ و تعویض‌ نام‌ خیابان‌ها و كوچه‌ها و با درگیری‌ با نیروهای‌ انتظامی‌ و تخریب‌ اماكن‌، فضای‌ پرالتهابی‌ را ایجاد كرد. بعضی‌ مدعی‌ شده‌اند كه‌ تظاهرات‌ به‌نام‌ توده‌ای‌‌ها صورت‌ گرفته‌ یا توده‌ای‌ها با تحریک كودتاچیان‌ دست‌ به‌ تظاهرات‌ و آشوب‌ زده‌اند. شكی ‌نیست‌ كه‌ یكی‌ از نقشه‌های‌ عوامل‌ توطئه‌ دامن‌ زدن‌ به‌ آشوب‌های‌ خیابانی‌ توسط‌ حزب‌ توده‌ بوده‌ است‌، ولی‌ تصمیم‌گیرنده‌‌ تظاهرات،‌ خود حزب‌ توده‌ بوده‌ است‌. 

كیانوری‌ در خاطرات‌ خود می‌نویسید: «پس‌ از عقیم‌ماندن‌ كودتای‌ 25 مرداد و فرار شاه‌، رهبری‌ حزب،‌ شعار جمهوری ‌دمكراتیک را مطرح‌ كرد و به‌ افراد حزبی‌ دستور داد «با تظاهرات‌ وسیع‌ در خیابان‌ها این‌ پیروزی ‌را به‌ صورت‌ مبارزه‌جویانه‌ جشن‌ بگیرند». وی‌ در مورد توده‌ای‌های‌ بدلی‌ می‌گوید: «ما از حضور توده‌ای‌ «بدلی‌» در تظاهرات‌... اثری‌ احساس‌ نكردیم‌ و گزارشی‌ دریافت‌ نكردیم‌... تظاهركنندگان‌ توده‌ای‌ تا آخر شب‌ روز 27 مرداد ماه‌، در تظاهرات‌ شركت‌ می‌كردند». طرح‌ شعار جمهوری‌ دمكراتیک در فضای‌ سال‌ 1332 كه‌ شعار كمونیسم‌ بین‌الملل‌ بود و حضور با قدرت‌ و به‌ قول‌ كیانوری‌ مبارزه‌جویانه‌‌ حزب‌ توده‌ به‌ شدت‌ از اعتبار مصدق نزد توده‌های‌ مسلمان‌ ایران ‌كاست‌ و بیش‌ از پیش‌ به‌ مصدق بدگمان‌ شدند.

کودتای 25 مرداد 32 چگونه ناکام ماند؟ / توطئه‌های امریکایی چگونه ورق کودتا را برگرداند؟

پس‌ از اعلام‌ شكست‌ كودتا فراكسیون‌ نهضت‌ ملی‌ و سایر احزاب‌ هوادار مصدق، عصر روز 25 مرداد در میدان‌ بهارستان‌، تظاهراتی‌ برپا كردند.در این‌ تظاهرات‌ آقای‌ دكتر فاطمی‌ وزیر امور خارجه‌ و دكتر شایگان‌ سخنرانی‌ كردند. دكتر فاطمی‌ در نطق‌ خود، شاه‌ را به‌ شدت‌ مورد حمله‌ قرار داد و گفت‌: «فرزند آن‌ پدری‌ كه‌ قرار داد 1933 را به‌ 60 سال‌ تمدید كرد، علیه‌ نهضت‌ ملی‌ قیام‌ نمود... دربار پهلوی‌ روی‌ جنایات‌ ملکفاروق را سفید كرد... روزی‌ كه‌ صدای‌ رادیو تهران‌ بلند شد و گفت‌ نقش‌ كودتاچیان‌ نقش‌ برآب ‌شد، وی‌ راه‌ اولین‌ سفارتی‌ را كه‌ انگلستان‌ در خارج‌ از ایران‌ دارد در پیش‌ گرفت‌... دربار پهلوی ‌آن‌ چنان‌ منقرض‌ شد كه‌ جز اراده خدا اراده‌ دیگری‌ نمی‌توانست‌، بدون‌ اینكه‌ خون‌ از دماغ ‌كسی‌ بریزد، این‌ كابوس‌ مرگ‌ نابود شد...». 

دكتر شایگان‌ نماینده‌‌ فراكسیون‌ در رابطه‌ با فرار شاه‌ گفت‌: «متاعی‌ كه‌ باید به‌ تهران‌ بیاید به‌ بغداد رفت‌.» وی‌ از دولت‌ تقاضا كرد تا «فوراً شورای‌ سلطنتی‌ تشكیل‌ دهد و تكلیف‌ آینده‌ مملكت‌ را تعیین‌ كند. در قطعنامه‌ میتینگ‌ نیز آمد كه‌ «چون‌ شاه‌ فراری‌ است‌ از دولت‌ ملی‌ دكتر مصدق می‌خواهیم‌ كه‌ به‌ فوریت‌ به‌ تشكیل‌ شورای‌ سلطنتی ‌اقدام‌» نماید. تظاهركنندگان شعار می‌دادند «ما شاه‌ نمی‌خواهیم‌». بحث‌ تغییر رژیم‌ به‌ شدت‌ در بین ‌مردم‌ شایع‌ شده‌ بود و اظهارات‌ بعضی‌ از شخصیت‌های‌ سیاسی‌ نیز این‌ مسئله‌ را جدی‌تر می‌كرد. دكتر شایگان‌ هنگام‌ خروج‌ از منزل‌ نخست‌وزیر به‌ خبرنگاران‌ گفت‌: «قرار است‌ كمیسیونی‌تشكیل‌ شود تا كار مملكت‌ تعیین‌ تكلیف‌ شود»، و یكی‌ از اعضای‌ فراكسیون‌ به‌ خبرنگاران‌ گفت‌:«به‌ طور خلاصه‌ می‌توانم‌ عرض‌ كنم‌ یک بحث‌ امروز روی‌ این‌ بود كه‌ شورای‌ سلطنتی‌ تشكیل‌ یا شورای‌ موقت‌ یا مسئله‌‌ تغییر رژیم‌ را جلو بیندازیم‌».

این‌ شایعات‌ و سخنان‌ موجب‌ عصبانیت‌ سلطنت‌طلبان‌ و نگرانی‌ كسانی‌ شد كه‌ معتقد بودند شاه‌ مظهر وحدت‌ ملی‌ است‌ و در غیابش‌ كشور تجزیه‌ خواهد شد و طرفداران‌ این‌ نظریه‌ كم‌ نبودند، خصوصاً وقتی‌ شعارهای‌ حزب‌ توده‌ نیز اضافه‌ می‌شد بر نگرانی‌ آن‌ها افزوده‌ می‌گردید. دكتر دونالدان‌ ویلبر یكی‌ از اعضای‌ سازمان‌ سیا كه‌ نقش‌ فعالی‌ در عملیات‌ سرنگونی‌ مصدق داشته‌ است‌، در یک گزارش‌ تحلیلی‌ می‌نویسد: «سرمقاله‌‌ [روزنامه‌] باختر امروز كه‌ نظریات‌ دكتر فاطمی‌ بود روز كودتا 25 مرداد، ساعت‌ پنج‌ و سی‌دقیقه‌، از رادیو تهران‌ پخش‌ شد، حمله‌ای‌ شدید و طولانی ‌و موهن‌ به‌ شاه‌ بود. می‌توان‌ گفت‌ كه‌ این‌ سرمقاله‌ نقش‌ زیادی‌ در برانگیختن‌ نارضایتی‌ عمومی‌ علیه‌ دولت‌ مصدق داشت‌».

ممكن‌ است‌ اظهار نظر آقای‌ ویلبر را حمل‌ بر غلو و بزرگ‌گویی‌ كنیم‌، ولی‌ نمی‌توان‌ نادیده‌ گرفت‌ كه‌ تعداد بسیاری‌ از مردم‌، خصوصاً ارتشیان‌، در آن‌ زمان‌ هوادار شاه‌ بودند و وجود شاه‌ را برای‌ امنیت‌ و وحدت‌ لازم‌ می‌دانستند و سخنان‌ رژیم‌ برانداز در آن‌ فضا قطعاً اثر منفی‌ برای ‌مصدق داشت‌.

طراحان‌ كودتا هم‌ از همین‌ نقاط‌ آسیب‌پذیر استفاده‌ می‌كردند. آنان‌ با پی‌بردن‌ به‌ نقش‌ مذهب‌، خطر كمونیست‌ و لزوم‌ دوام‌ سلطنت‌، احساسات‌ مردم‌ را تحریک می‌كردند. در بیانیه‌ای‌ كه‌ به‌ نام‌ زاهدی‌ تهیه‌ كردند، خطاب‌ به‌ افسران‌ ارتش‌ نوشتند: «برای‌ قربانی‌كردن‌ و از دست‌ دادن‌ جان‌ خود در راه‌ حفظ‌ استقلال‌ و سلطنت‌ ایران‌ و دین‌ مقدس‌ اسلام‌ كه‌ اكنون‌ از سوی‌ كمونیست‌های‌ كافر مورد تهدید قرار گرفته‌ است‌، آماده‌ باشید».

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات