راهکار امریکا برای هموار کردن مسیر دیپلماسی

وندی شرمن: می‌خواستیم دیپلماسی را با تهدید نظامی حمایت کنیم

وندی شرمن می‌گوید: «ما موقعیت ارتشمان در خلیج‌فارس را تغییر دادیم و بمبی را در آنجا قرار دادیم که می‌توانست تأسیسات فردو را که زمانی مخفیانه فعالیت می‌کرد هدف قرار دهد تا بلکه بتوانیم دیپلماسی را با تهدید نظامی معتبر حمایت کنیم.»
سه‌شنبه ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۶
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ تکیه بر «میدان» برای هموار کردن مسیر دیپلماسی، شیوه‌ای است که حتی آمریکایی‌ها نیز در روند مذاکرات هسته‌ای از آن غافل نبودند.

وندی شرمن عضو تیم آمریکا در مذاکرات برجام در بخشی از کتاب خاطرات خود که با عنوان «من ترسو نیستم» به فارسی ترجمه شده است می‌گوید: «ما موقعیت ارتشمان در خلیج‌فارس را تغییر دادیم و بمبی را در آنجا قرار دادیم که می‌توانست تأسیسات فردو را که زمانی مخفیانه فعالیت می‌کرد هدف قرار دهد تا بلکه بتوانیم دیپلماسی را با تهدید نظامی معتبر حمایت کنیم.»
«ما موقعیت ارتشمان در خلیج‌فارس را تغییر دادیم و بمبی را در آنجا قرار دادیم که می‌توانست تأسیسات فردو را که زمانی مخفیانه فعالیت می‌کرد هدف قرار دهد تا بلکه بتوانیم دیپلماسی را با تهدید نظامی معتبر حمایت کنیم.»

عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده آمریکا در بخش دیگری از خاطراتش تصریح می‌کند: «جهان انتظار داشت ایالات متحده که همچنان ابرقدرت حکم‌فرما بود، هر توافق هسته‌ایِ به دست آمده با ایران را با تهدید عملی به تحریم‌ها اعمال کند. اگر توافق از دست ما در می‌رفت، ایالات متحده وظیفه داشت برای متوقف کردن ایرانی‌ها در به دست آوردن بمب – به خطر انداختن جان و مال ما – دست به اقدام نظامی بزند. ما باید این توافق را ایجاد می‌کردیم، حتی اگر تنهایی قادر به انجامش نبودیم.

از بسیاری جهات، رسیدن به این توافق کار ما بود. «مرگ بر آمریکا» در نماز جمعه‌های تهران خوانده می‌شد، نه «مرگ بر سازمان ملل» یا هر کشور دیگر. تاریخ ما و تاریخ آن‌ها بود که با کینه‌ای تلخ به هم گره خورده بود. رئیس جمهور ما قبلا سرمایه‌ی سیاسی قابل توجهی را صرف کرده بود تا از آن تاریخ و روایت پا را فراتر بگذارد.
ایرانی‌ها هم متوجه بودند که مذاکره‌ی واقعی با ایالات متحده بود. علی صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران ماه‌ها بعد به مطبوعات گفت: «اگر با آمریکا مذاکره نمی‌کردیم، با 1+5 به توافق نمی‌رسیدیم. چه کس دیگری حاضر بود این حجم از زمان و انرژی را صرف مذاکره با وزیر امور خارجه و انرژی و کارشناسان خود برای ما کند؟ ما با دیگران نمی‌توانستیم پیش برویم.»

بخشی از آنچه صالحی تصدیق کرد، این واقعیت ساده بود که هیچ کشور دیگری قابلیت‌های ما را ندارد. هیچ کس نمی‌تواند با عمق و وسعت تیم دیپلماتیک ما در دولت رقابت کند، با سفارت‌خانه‌هایی که آماده‌اند جدل‌های ما را در پایتخت‌های جهان گرد هم بیاورند؛ دستاورد مالی دفتر کنترل سرمایه‌های خارجی در وزارت خزانه‌داری؛ قابلیت مشورتی و تحلیلی اعضای شورای ملی امنیت در کاخ سفید؛ و کار دشوار و پرزحمت جامعه‌ی اطلاعاتی برای نظارت بر فعالیت‌های کشورهای دیگر و کمک به تصدیق توافق. هیچ کشور دیگری ارتشی ندارد که چنین تهدید به زور باورپذیری را در خدمت به دیپلماسی فراهم کند. از همه مهم‌تر ما زیرساخت‌های سازمانی داریم تا کل قرارداد هسته‌ای درازمدت را با جزئیات دقیق بنویسیم و آن را تا سالیان سال اعمال کنیم. با وجود این نیروی بوروکراتیک، ما چالاکی و مهارت این را داریم که طی چند روز قراردادی برای سلاح‌های شیمیایی تنظیم کنیم، مانند کاری که در سوریه کردیم. همه از این تنفر دارند که ایالات متحده تنها ابرقدرت جهان است، اما آن را تکذیب نمی‌کنند. این به ما برای حکومت کردن در جهان اعتبار می‌بخشد. (و به همین دلیل است که تهی شدن حال حاضر وزارت امورخارجه به اسم بهره‌وری نشان دهنده‌ی درک اشتباه از ارزش واقعی وزارت است.)

همه‌ی این‌ها دلایلی بودند تا ایالات متحده در هر مذاکره‌ای با ایران جایگاه اصلی را داشته باشد. هر چند چیزی که همه‌ی این دلایل به آن اشاره می‌کردند – چیزی که در گفتگوی آتی من با همکارانم در 1+5 در معرض خطر بود – به رسمیت شناختن قدرت آمریکا بود. ما بزرگ‌ترین بازیکن در این زمین بودیم و بار نمایندگی قدرت مطلق ایالات متحده روی دوش من بود.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات