مواجههی آیتالله نائینی با رژیم رضاخان
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی _ دکتر حمید بصیرتمنش؛ در ایام سلطنت رضاشاه، آيتالله نائینی مرحله پایانی عمر پر فراز و نشیب خود را میگذراند. در این ایام در حوزههای علمیه، کسانی که دارای سابقه حمایت از مشروطه بودند، سخت تحت فشار قرار داشتند، و بویژه وضع برای آیتالله نائینی بدتر شد، به گونهای که حتی از نظر اقتصادی در مضیقه قرار گرفت.
نتایج ناگوار مشروطه بر حوزهها و روحانیت، موجب انزوا و کنارهگیری عمومی روحانیون از امور سیاسی گشت. به عقیده برخی جو سیاست گریز و عوامزدگی در حوزه و در جامعه چنان عرصه را بر آيتالله نائینی تنگ کرد که او ناچار کتاب تنبيه الامه و تنزيه الملة خود را به قیمت بالا خریداری و از دسترس عموم خارج میکرد و گاه در این راه یک لیره قرض کرده و آن را صرف جمع آوری کتاب مینمود از سوی دیگر عنوان شده که آيتالله نائینی بعد از آنکه فهمید مشروطه خواهان اهداف دیگری را دنبال میکنند از حمایتهای خود دست برداشت، به گونهای که در این اواخر چنان از مشروطه برگشته بود که اگر میفهمید طلبهای افکار مشروطهخواهی دارد به او شهریه نمیداد.
آیتالله نائینی پس از يک دوره تلاشهای سیاسی دچار سرخوردگی و یأس شد و رفتار و برخوردش با دولتهای ایران و عراق بدون چندان توجهی به اقدامات خلاف آنان کاملا دوستانه بود. او علی رغم سیاستهای ضد اسلامی رضا شاه و ایجاد محدودیت برای علما، پیوند دوستی خود را همچنان ادامه داد. يک بار فرزند بزرگش (حاج میرزا علی) از رضا شاه دیدن کرده نامه و هدایایی شامل حلقه انگشتر و مقداری تربت کربلا به وی تقدیم کرد. به مناسبت اعیاد مذهبی نیز آيتالله نائینی معمولا تلگراف تبريک برای رضاشاه میفرستاد.
آنچه که از خاطرات و برخی کتابها و اسناد برمیآید، قاطعیت اظهارنظر فوق را متزلزل میسازد. به علاوه میتوان پذیرفت که آيتالله نائینی نیز همانند بسیاری علمای دیگر در بدو امر نظر خوشبینانهای در مورد رضاخان داشته و تلگراف تبريک او و نیز سایر علمای نجف براساس همین خوشبینی و شرایط خاص علما در عراق صورت گرفت، کما اینکه در داخل ایران نیز برخی از روحانیون چنین حسن ظنی به رضا خان داشتند، اما پس از مدتی تغییر نظر و رویه دادند.
در ادامه همین ماجرا و به دنبال مخالفت علمای اصفهان، دیپلماتهای ایرانی به تکاپو افتادند. از جمله مهدی فرخ سفیر ایران در افغانستان از طرف دفتر مخصوص شاهنشاهی ماموریت یافت فورا به نجف رفته و از فتوای علمای نجف مبنی بر تحریم نظام اجباری به هر نحو ممکن جلوگیری به عمل آورد. هر چند بنا به اظهارات فرخ، او موفق شد از صدور فتوای آیات عظام نائینی و اصفهانی جلوگیری کند و پیشنهادات آنها را به اطلاع دولت برساند، ليکن از لابلای نوشتههایش میتوان حساسیت علمای نجف و از جمله آيتالله نائینی و آمادگی او در جهت فشار به دولت ایران را مشاهده کرد.
در حقیقت نقش میانجیگری و واسطه میان دولت و مردم به منظور تعدیل اقدامات حاد و ظالمانه که به عنوان روش سنتی علما در تاریخ مطرح بوده در این واقعه نیز آشکار است. از سوی دیگر با وجود اطلاعی که از حمایت آيتالله نائینی از انجمنهای تبلیغی که کسانی چون حجتالاسلام سیدابوالحسن طالقانی برای مقابله با جریانها و سیاستهای فرهنگی حاکم ایجاد کردند در اختیار داریم، ليکن وی مخالف اقدام جدی علیه رژیم رضا شاه بوده است. شاهد این ادعا، اظهارنظر او در جلساتی است که احتمالا همزمان با مهاجرت علمای اصفهان به قم در آبان و آذر 1306 از سوی علمای نجف برپا میشده است. به گفته آيتالله بروجردی که در همان سال به قصد زیارت خانه خدا عازم مکه شده و در بازگشت چند ماه در نجف اقامت داشتهاند، علمای نجف درصدد اقدامی علیه رضاشاه بوده و در این زمینه در منزل ایشان (و بنا به قولی در منزل آيتالله نائینی) به گفتگو میپرداختهاند.
بنابر خاطرات عنوان شده از این جلسات، آيتالله نائینی با اقدام علیه رضاشاه مخالف و معتقد بوده که ما باید از رضاخان استمالت کرده و با نرمش رفتار کنیم تا از تندی و صولتش کاسته شود، زیرا غیر از این راهی نیست. گزارش این جلسات و موضعگیری آيتالله نائینی به اطلاع رضا شاه رسیده بود، از این رو پس از ورود آيتالله بروجردی به ایران و دستگیری و انتقال او به تهران (فروردین 1307) رضاشاه در دیداری که با وی داشت، قبل از احوالپرسی گفته بود: میرزای نائینی آدم عاقلی است.
به این ترتیب از مجموع مواضع آيتالله نائینی که به دست ما رسیده میتوان استنباط کرد که وی در برخورد با رژیم رضاشاه سیاستی معتدل در پیش گرفته بود. با وجود رضایتمندی رضاشاه از موضعگیریهای آيتالله نائینی حداقل تا سال 1307 جای این سؤال باقی است که چرا و به چه دلیل در هنگام درگذشت او تجلیل شایستهای از سوی دولت ایران صورت نگرفت؟ و حتی از مخابره تلگرافهای علمای نجف و کربلا مبنی بر انعقاد مجالس ترحیم آيتالله نائینی جلوگیری به عمل آمد؟ و همچنین انعقاد مجالس ترحیم وی در اصفهان و نطنز ممنوع اعلام گردید؟
به عقیده عبدالهادی حائری، در این ایام رضاشاه درگیر برنامههایی بود که در اجرای آنها به علمایی مانند آیتالله نائینی چندان نیازی نداشت. این اظهارنظر میرساند که روابط رضاشاه و آيتالله نائینی منوط به شرایطی بوده و همواره دوستانه نبوده است. در عدم تداوم رابطه دوستانه، فرض قریب به یقین آن است که آيتالله نائینی بر اقدامات ضد اسلامی رژیم رضاشاه صحه نمیگذاشته و انتظارات و توقعات مورد نظر دولت ایران را برآورده نمیساخته است، کما اینکه گفته میشود که ایشان علیه اقدامات ناشایست و ضد اسلامی رژیم از جمله: برداشتن عمامه روحانیان و کوتاه کردن لباس آنان، جلوگیری از برپایی مجالس روضه و وعظ و اجتماع در مساجد و بستن درب مسجدها، رواج منکرات، کشف حجاب، قیام گوهرشاد، تبعيد آيتالله قمی و دستگیری آيتالله آقازاده موضعگیری کردند.
برگرفته از کتاب «علما و رژیم رضاشاه»