روزی که ورق جنگ 33 روزه برگشت/ ماجرای شکست اولین ارتش خاورمیانه از 50 رزمنده حزب‌الله!

برخی از تحلیلگران رژیم صهیونیستی بعدها با توصیف جنگ ششم علیه لبنان به جنگی بیهوده و به نوعی نیابتی اعلام کردند: «موضوع اصلی سربازان ربوده شده نیستند، بلکه مسئله این است که ایران می‌کوشد جلوی گسترش نفوذ اسرائیل را بگیرد؛ در واقع نیروهای شرور ایران با تضعیف اسرائیل تلاش می‌کنند دست غرب را از خاورمیانه کوتاه کنند.»
شنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۴

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ تجاوز همه جانبه ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان که از زمین و هوا و دریا در 22 تیرماه سال 1385 آغاز شد و خسارت فراوانی را به مردم لبنان وارد کرد؛ سرانجام بعد از گذشت 33 روز مقاومت و ایستادگی مردم این سرزمین و حزب‌الله، منجر به ناکامی رژیم صهیونیستی و شکست سنگین آن‌ها شد.

برخی از تحلیلگران رژیم صهیونیستی بعدها با توصیف جنگ ششم علیه لبنان به جنگی بیهوده و به نوعی نیابتی اعلام کردند: «موضوع اصلی سربازان ربوده شده نیستند، بلکه مسئله این است که ایران می‌کوشد جلوی گسترش نفوذ اسرائیل را بگیرد؛ در واقع نیروهای شرور ایران با تضعیف اسرائیل تلاش می‌کنند دست غرب را از خاورمیانه کوتاه کنند.»

سرعت عمل اسرائیل در یورش به لبنان، به محض اسارت دو سربازش، نشان داد که صهیونیست‌ها از مدت‌ها قبل خود را آماده راه انداختن جنگ سختی علیه لبنان کرده بودند و عملیات «وعد صادق» در 12 ژوئیه (تموز) 2006 بهانه لازم را برای تحقق این طرح فراهم کرد. صهیونیست‌ها از ابتدای جنگ تمامی زیرساخت‌های لبنان شامل: فرودگاه، مخازن سوخت، پل، راه‌های مواصلاتی و جاده‌ها، نیروگاه برق، بنادر و ... را آماج حملات هدفمند و وحشیانه خود قرار دادند که باعث آوارگی یک میلیون نفر گردید. به باور زعمای رژیم صهیونیستی، این لشکرکشی، جنگی ارزان‌قیمت با منافع فراوان است. تصور آنها این بود که نیروی هوایی اسرائیل تنها ظرف چند ساعت تمام سکوهای زیرزمینی پرتاب موشک حزب‌الله، تونل‌ها و مخازن انبار اسلحه و ذخایر و مهمّات، همچنین ساختمان‌های شناسایی شده را منهدم خواهد کرد. آنان تحقق پیروزی را بسیار سهل و آسان می‌پنداشتند و این پیروزی می‌توانست آمریکایی‌ها را بیش‌ازپیش در حمله به ایران ترغیب کند. در واقع پیروزی در لبنان مقدمه و تسهیل‌کننده‌ي تهاجم به ایران بود.

کارشناسان امنیتی و استراتژیسین‌های نظامی در آغاز جنگ از واکنش اسرائیل نسبت به عملیات حزب‌الله مات و مبهوت بودند. آنان تاکنون در تاریخ نبردها کمتر دیده بودند که یک درگیری مرزی و اسارت دو سرباز به جنگی تمام‌عیار منجر گردد. به زعم آنها واکنش اسرائیل به‌هیچ‌وجه مناسب آنچه رخ داد نبود و یورش همه‌جانبه هوایی و زمینی و دریایی و تخریب زیرساخت‌ها تنبیه و مجازات منطقی برای یک درگیری مرزی تلقی نمی‌شد. اما آنان نمی‌دانستند که اسرائیل از مدت‌ها قبل خود را برای حمله غافلگیرانه به لبنان و از بین بردن حزب‌الله آماده کرده بود. این موضوع مهم در آغازین روزهای جنگ طی پیامی محرمانه از سوی حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای و توسط سردار سرلشکر قاسم سلیمانی به آگاهی حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله رسید و در واقع عملیات 12 ژوئیه 2006 م/ 21 تیرماه 1385 ش حزب‌الله این نقشه شوم و بسیار خطرناک را به نوعی ناکارآمد و خنثی ساخت و خطر بزرگی را از لبنان دور و توطئه پیچیده‌ای بر ضد حزب‌الله را عقیم کرد.

ریچارد آرمیتاژ، معاون سابق وزارت خارجه بوش در ارزیابی حمله به لبنان بر این باور است که: «چنانچه قوی‌ترین نیروی نظامی در منطقه، یعنی ارتش اسرائیل، نتواند در کشوری مثل لبنان آرامش ایجاد کند. برای پیاده کردن همین الگو در مورد ایران، با عمق استراتژیک زیاد و جمعیت 70 میلیون نفری باید دقت زیادی به خرج داد.»

دبیرکل حزب‌الله لبنان پس از انجام عملیات «وعد صادق» و به اسارت گرفتن دو نظامی صهیونیست طی سخنانی به روشنی پسِ پشت تهاجم جنون‌آمیز اسرائیل را برملا ساخت. به فرموده سید مقاومت: «آنچه امروز در لبنان جریان دارد واکنش به عملیات گروگانگیری نیست، بلکه تسویه حساب با ملّت لبنان، مقاومت، دولت، ارتش، نیروهای سیاسی، مناطق مختلف لبنان، روستاهای این کشور و خانواده‌هایی است که به این رژیم متجاوز ناآشنا با شکست، شکست تاریخی وارد کردند.» ایشان در بخش دیگری از سخنانش بار دیگر یادآور شد: «من با توکل و اعتماد به خداوند سبحان و با اطمینان به رزمندگان و به شما و با شناختی که از این ملّت و این دشمن دارم، همچنان که بارها وعده داده‌ام باز هم به شما وعده پیروزی می‌دهم.»

اما نکته بسیار مهم در سخنان «سید» آنجایی بود که به آنان یادآور شد این جنگ به حیفا محدود نخواهد شد و این که: «لن تهدم بیوتنا، لن یقتل اطفالنا، لن یشرد شعبنا؛ بدأ زمن الأنتصارات و ولی زمن الهزائم.» آری: «امروز دیگر نخواهیم گفت اگر بیروت را بزنید حیفا را می‌زنیم ... شما جنگی تمام‌عیار خواستید؛ ما هم وارد جنگی تمام‌عیار می‌شویم و آماده آن هستیم، نامحدود و تمام‌عیار ... این جنگ فراتر از حیفا و پس از آن خواهد بود. این بار دیگر تنها ما بهای این جنگ را نمی‌پردازیم. تنها خانه‌های ما ویران نمی‌شود، تنها کودکان ما به قتل نمی‌رسند و تنها ملّت ما آواره نخواهد شد. زمان پرداخت هزینه یکطرفه خاتمه یافت... زمان شکست‌ها پایان یافت و عصر پیروزی‌ها آغاز شده است... شما نمی‌دانید امروز با چه کسی می‌جنگید. شما با فرزندان محمّد (ص) و علی (ع) و حسن (ع) و حسین (ع) و با اهل بیت رسول خدا (علیهم‌السلام) و اصحاب او می‌جنگید. شما با قومی می‌جنگید که ایمانی برتر از همه انسان‌های کره خاکی دارند. به یاری خدا پیروزی‌مان محقق است ... اینک آن وعده غافلگیرکننده من به شما شروع می‌شود. اینک روی آب‌های ساحلی بیروت، ناوچه جنگی اسرائیل را که به تأسیسات و ساختار اقتصادی ما، خانه‌های مردم و غیرنظامیان تجاوز می‌کرد. ببینید که چگونه به همراه دهها سرباز صهیونیست در حال سوختن است و غرق خواهد شد. این تنها آغاز کار است و تا پایان ماجرا، سخن و وعده بسیار است ...

مرد وعده‌های صادقانه در ابعاد مختلف همه فن حریف بود، حتی در راه‌اندازی جنگ روانی. با توکل بر خدا و باور به «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا» رژیم صهیونیستی را تحقیر کرد. ارتشی که همواره به پیروزی‌هایش بر ارتش‌های عربی مباهات می‌کرد و به خصوص پیروزی در جنگ شش روزه را به رخ همگان می‌کشید، این بار در برابر مردان جهاد و حماسه و شهادت به زانو درآمد. مردانی که جبهه‌ها را آوردگاهی برای معراج و پر گشودنشان به آسمان می‌‌دیدند؛ و بسیار زود بر همگان روشن و مشخص شد که صهیونیست‌ها توانایی تحقق هیچ‌یک از اهداف خود در جنگ را ندارند.

از قضا نخستین انتقادات بلافاصله پس از خاتمه‌ي جنگ از درون جامعه‌ي اسرائیل و مقامات عالی‌رتبه‌ي آن برخاست. یکی از شدیدترین انتقادات از سوی موشه ارینز مطرح شد که در مقاله‌ای در روزنامه‌ي هاآرتص، مثلث «اولمرت، پرتز، لیونی»، را به باد تمسخر گرفت. به نوشته‌ي ارینز «ایهود اولمرت [نخست‌وزیر]، عمیر پرتز [وزیر دفاع] و تزیپی لیونی [وزیر خارجه] چند روز اول جنگ با افتخار تمام ادعا می‌کردند با حمله نیروی هوایی اسرائیل به لبنان، حزب‌الله را قطعه‌قطعه کرده و پیروزی آسانی برای ما به ارمغان خواهند آورد. اما به‌تدریج از خواب غفلت بیدار شدند ... جنگی که به تصور مسئولانمان قرار بود نیروی بازدارندگی اسرائیل را تقویت کند در طول یک ماه قدرتش را درهم شکست.»

جنگ 33 روزه یک افتضاح تمام‌عیار برای رژیم صهیونیستی بود و آنان در تمامی ساحت‌ها متحمل خسارت و شکست فراموش ناشدنی شدند. رئوبین مذهاتسور، پژوهشگر مسائل راهبردی رژیم صهیونیستی با چاپ مقاله‌ای در روزنامه هاآرتص از سپهبد دان حالوتس، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل پرسید: با وجودی که سرویس‌های اطلاعاتی و نظامی اسرائیل اطلاعات وسیعی را درباره حزب‌الله در اختیار شما قرار داده بودند چگونه نتوانستید حزب‌الله را شکست دهید؟ علت اینکه 50 رزمنده‌ حزب‌الله به مدت 30 روز اولین ارتش خاورمیانه را در شهرک بنت جبیل شکست دادند و به او اجازه ورود به خاک لبنان را ندادند، چیست؟!» و پاسخ او توأم با سرشکستگی تنها سکوت بود.

سردمداران رژیم صهیونیستی گیج و سردرگم تنها نظاره‌گر وقایع اتفاقیه یومیه بودند. حکایت آنها در مارون الرأس، عیتا الشعب، عیترون و در جای‌جای لبنان چونان بنت جبیل بود. صهیونیست‌هایی که پیشتر یک سرباز خود را برتر از یک‌هزار سرباز عرب می‌دانستند، آنک در برابر رزمندگانی قرار گرفته بودند که برهم‌زننده همه‌ي معادلات شده بودند. مجاهدانی از جنس «زبر الحدید» که این مرتبه آنها را به لطف امدادهای الهی و غیبی ضربه فنی کرده بودند.


منبع: ناگفته‌های جنگ 33 روزه (واکاوی تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات