کد خبر: ۷۱۶۸

تبیین ابعاد روحانیت‌ستیزی در عصر رضاخان

ابوالحسنی عنوان کرد: استعمار روس و انگلیس از ابتدا فهمیدند که باید با روحانیت شیعه مبارزه کنند و از همان ابتدا با هم متحد شدند. سرکوب روحانیت شیعه نیز، در متن ایدئولوژی پهلوی قرار گرفت و با حمایت انگلستان دنبال شد.
چهارشنبه ۲۴ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۲:۴۵

به گزارش پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام محمدصادق ابوالحسنی در همایش «هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان» که به همت پژوهشکده تاریخ معاصر برگزار می‌شودبه ابعاد روحانیت‌ستیزی در عصر رضاخان پرداخت و گفت در قرآن و روایات، به ۸ عامل انحطاط قدرت‌ها و تمدن‌ها اشاره شده که اگر بخواهیم سقوط سلطنت پهلوی را با یک نگاه فلسفه تاریخی تحلیل کنیم، تمام آن عوامل به نحو بارزی در سقوط رضاخان دیده می‌شود. ظلم و استکبار، تقلید کورکورانه از فرهنگ‌های شرک‌آلود، خیانت و مصادره حقوق مردم، فساد اخلاقی، غرور، تکبر و تکذیب آیات الهی از عوامل سقوط دولت‌ها و قدرت‌هاست که اتفاقا به سقوط سلطنت رضاخان انجامید.

وی افزود: یکی دیگر از عوامل انحطاط حکومت‌ها در بیان امیرالمومنین(ع) «تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل» است؛ یعنی منزوی کردن نخبگان شایسته و میدان دادن به عناصر پست و منحط که رضاخان عملا با میدان دادن به امثال تیمورتاش و منکوب ساختن عالمان بزرگی مثل شهید مدرس‌ همین کار را کرد. اما چرا چنین کرد و به ستیز با روحانیت پرداخت؟ اصولا «ایران و تشیع» حکم ظرف و مظروف را دارد و ارزش والای ایران به همین مظروف یعنی «تشیع» است و همین منطق عاشورایی بود که از تجزیه ایران در تاریخ جلوگیری کرد؛ چرا که تمامیت ارضی ایران در گرو نگاه عاشورایی شیعه است که پاسدار آن، جریان روحانیت است.

ابوالحسنی در ادامه عنوان کرد: استعمار روس و انگلیس از ابتدا فهمیدند که باید با روحانیت شیعه مبارزه کنند و از همان ابتدا با هم متحد شدند. سرکوب روحانیت شیعه نیز، در متن ایدئولوژی پهلوی قرار گرفت و با حمایت انگلستان دنبال شد.

این تاریخ پژوه از چند شیوه برای تبیین سیاست روحانیت‌ستیزی رضاخان استفاده کرد:

۱. پیشینه‌شناسی و شخصیت‌شناسی رضاخان و رمز انتخاب او برای مذهب‌زدایی و روحانیت‌ستیزی؛ ۲. ذهنیت‌سازی امثال اردشیر جی سر جاسوس بریتانیا، از قبل کودتا، برای رضاخان علیه روحانیت؛ ۳. ایدئولوژی‌شناسی حکومت رضاخان که چهار خصلت‌ مهم آن را نشان می‌دهد: اول خصلت نظامی‌گری (دیکاتوری و استبداد)، دوم خصلت تجددگرایی (حذف سنّت‌های ایرانی و اسلامی)، سوم خصلت ناسیونالیستی (باستان‌ستایی) و چهارم خصلت سکولاریستی (جدایی دین از سیاست). پیداست که همه این خصلت‌ها، آهنگ ستیز با روحانیت شیعه داشت؛ ۴. سیر حرکت رضاخان و اجرای سیاست روحانیت‌ستیزی در منظومه مذهب‌زدایی؛ لذا بگیر و ببند علما از همان صبح کودتا آغاز شد؛ ۵. میدان دادن به روحانیون منحرف و جایگزین‌کردن آنها (مثل شرت سنگلجیو شیخ ابراهیم زنجانی) به جای روحانیون اصیل؛ ۶. حبس و تبعید و قتل روحانیون بزرگی چون شهید مدرس و مرگ مشکوک حاج‌آقا نوالله اصفهانی؛ ۷. اعزام جاسوس برای نفوذ به کانون‌های مذهبی و بیوت علما جهت تفرقه‌اندازی و خنثی‌سازی اقدامات آنان.

این پژوهشگر تاریخ معاصر خاطرنشان کرد: نظام روحانیت شیعه به لحاظ تئوریک، دارای یک نظام‌واره خاصی در تاریخ معاصر است که بر دو پایه استوار می‌گردد: یکی نفوذ و قدرت معنوی (جنبه نرم‌افزاری) و دوم نفوذ و قدرت تشکیلاتی (سخت‌افزاری). نفوذ معنوی بر اساس فلسفه نیابت در عصر غیبت است که روحانیت را به صورت حلقه واسط بین امت و امامت مطرح می‌کند. نفوذ تشکیلاتی روحانیت نیز بر چهار پایه استوار است: نظام آموزش (مکتب‌خانه‌ها و مدارس علمیه)، نظام پرورش (منبر و خطابه) نظام حقوقی و قضایی (محاکم شرع) و نظام استقلال اقتصادی (اوقاف). با این حساب، رضاخان روحانیت را به مثابه خیمه عظیمی می‌دید که یک ستون اصلی دارد (نفوذ معنوی) و این خیمه با بندهای مهارکننده محکم شده است (نفوذ تشکیلاتی). او به هر دو بخش خیمه حمله کرد و کوشید یک مشروعیت معنوی دروغینی چون ناسیونالیسم افراطی و ایدئولوژی شاهنشاهی را جایگزین مشروعیت شیعی سازد.

ابوالحسنی در پایان گفت: اما اینک که هشتادمین سال سقوط رضاخان را با صدمین سال تأسیس حوزه مقایسه می‌کنیم به ثمربخشی کار آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری می‌بریم‌. رضاخان سقوط کرد، ولی روحانیت شیعه و حوزه علمیه قم هنوز می‌درخشد و بالنده است.


منبع: سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات