تأثیر پیامدهای اقتصادی اعتصابات سال 57 در سرنگونی رژیم پهلوی

نیمه دوم سال 57، اعتصابات سراسری در مخالفت با رژیم پهلوی شدت گرفت، به طوری‌که از اوایل مهرماه، به تدریج کارگران راه‌آهن، کارکنان ذوب‌آهن، کارکنان پتروشیمی و مس سرچشمه به اعتصابیون پیوستند. نهم مهرماه کارگران، کارکنان و متخصصین فنی شرکت ملی نفت ایران، بعضی از مؤسسات صنعتی و شرکت‌های بیمه دست به اعتصاب کامل یا محدود زدند. اعتصابات گسترده شرکت نفت، در صحنه بین‌المللی موجب نومیدی حامیان شاه گردید و افکار عمومی جهان متوجه شد که انحصار قدرت شاه از هم پاشیده است. چراکه با قطع کامل صادرات نفت، شاه از اصلی‌ترین منبع قدرت خود محروم شد و مراتب سقوط او تشدید و تسریع گردید.
دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۳

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی_آرش نصیری زرقانی؛ با گسترش مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی به ویژه بعداز قیام 17 شهریور 1357 و شکل‌گیری اتحادی فراگیر میان مخالفان حکومت، اعتصابات سراسری در بسیاری از رده‌های ساختاری کشور، از مراکز آموزشی گرفته تا صنایع و بخش‌های تولیدی، موج تازه‌ای از ضربات بی‌امان مخالفان را متوجه نظام سلطنتی ساخت.

آنچه که بیشترین نقش را در اختلال سیستم اقتصادی و سیاسی رژیم شاه ایفا ‌کرد، اعتصاب کارکنان و کارگران شرکت ملی نفت و به تعلیق درآمدن صادرات نفتی بود، که در 22 / 7/ 1357 آغاز شد و در روز بیست‌ونهم همان ماه به اوج خود رسید. در این مقطع، اعتصابات عمومی صنایع نفت، بازار، کارخانه‌ها، راه‌آهن، بانک‌ها، ادارات دولتی و حتی سازمان برنامه و بودجه را نیز در برگرفت.

اعتصاب کارمندان و کارگران کارخانجات کشور پانزدهم شهریور شروع شده بود که با وجود فرازونشیب‌های فراوان، پایداری آن‌ها تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت. از اوایل مهرماه دامنه اعتصابات وسعت یافت و به تدریج کارگران راه‌آهن، کارکنان ذوب‌آهن، کارکنان پتروشیمی و مس سرچشمه به اعتصابیون پیوستند و شیرازه امور اقتصادی دولت را مختل ساختند. با اعتصاب کارکنان شرکت نفت و پالایشگاه‌ها، در ابتدا مردم از نظر سوخت در مضیقه قرار گرفتند، بطوری که صف‌های طولانی که چند کیلومتر طول آن بود در جایگاه‌های بنزین و نفت به چشم می‌خورد[1] اما با تدبیر امام خمینی این مشکل برطرف شد و کارکنان شرکت نفت نیز به جهت آنکه مردم در تنگنا قرار نگیرند به اندازه نیاز داخلی جامعه، نفت تولید کردند. به دیگر سخن، تولید نفت در زمان اعتصابات به‌کلی متوقف نشد بلکه تنها تا سطح نیازهای مردم کاهش پیدا کرد و با تأکید امام، تلاش بر این بود که صادرات نفت و انرژی به خارج تا زمان سرنگونی رژیم قطع گردد.

نهم مهرماه کارگران، کارکنان و متخصصین فنی شرکت ملی نفت ایران، بعضی از مؤسسات صنعتی و شرکت‌های بیمه دست به اعتصاب کامل یا محدود زدند. در وهله اول، تقاضای آن‌ها عمدتاً اقتصادی و رفاهی از قبیل افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و سایر مزایای شغلی بود. ولی شریف‌امامی نخست‌وزیر وقت، اعتقاد داشت که این تقاضاهای اقتصادی و رفاهی بهانه است و اگر این تقاضاها هم برآورده شود تقاضاهای سیاسی بدنبال آن خواهد آمد.[2] با این وجود، در ابتدا چون اعتصاب‌ها به‌صورتی بود که کاملاً جنبه رفاهی و معیشتی داشت، شریف‌امامی مذاکراتی را بطور علنی با اعتصابیون آغاز کرد و با تعهد افزایش دستمزد، که گاهی حتی به حدود 40 درصد هم می‌رسید، کوشید از ادامه اعتصاب‌ها جلوگیری کند. ضمن آن با دلگرمی دادن به صاحبان صنایع خصوصی نیز رسماً از آن‌ها خواسته شد تا از روند افزایش دستمزد کارگران پیروی کنند. اما به مرور، خواسته‌های کارگران اعتصابی رنگ سیاسی به خود گرفت و همراه با تقاضای آزادی کارگران بازداشت شده، مسأله آزادی زندانیان سیاسی را نیز به فهرست خواسته‌های خود افزودند.[3]

با تداوم اعتصاب کارکنان شرکت ملی نفت، دولت که در آستانه ورشکستگی قرار گرفته بود برای جلب رضایت کارکنان، دست به اقداماتی زد که موفقیتی را به همراه نداشت. پس از آنکه طباطبایی دیبا قائم‌مقام مدیرعامل شرکت نفت، در مذاکرات خود با اعتصابیون در آبادان و خارک به نتیجه‌ای نرسید، هوشنگ انصاری مدیرعامل وقت شرکت ملی نفت ایران روز 29 مهر به پالایشگاه آبادان رفت و طی یک سخنرانی فریبنده که حتی در آن خود را نماینده کارگران اعلام کرد، از کارگران خواست جهت مذاکره آماده شوند. اما روز اول آبان در گفتگو با نمایندگان کارگران آن‌چنان با تندخویی و بداخلاقی و تهدیدآمیز سخن گفت که نمایندگان کارگران با عصبانیت جلسه مذاکره را نیمه‌تمام ترک کردند. انصاری حاضر به گفتگو با کارمندان نشد و کارکنان اعتصابی روز 10 آبان خواست‌های سیاسی خود را نیز اعلام کردند.[4]

اعتصابات در این زمان به یک روش مسالمت‌آمیز مؤثر علیه رژیم تبدیل شده بود. امام خمینی نیز با اعتصابات برای رسیدن به حقوق حقۀ سیاسی موافق بودند و از آن حمایت می‌کردند. چنانکه در مصاحبه با روزنامه انگلیسی فایننشال تایمز در تاریخ 16 آبان خاطرنشان کردند: «کارگران محروم و کارمندان شرکت نفت، برای خواسته‌های سیاسی مشروع خود اعتصاب کرد‌ه‌اند و من از مردم خواسته‌ام که از اعتصاب آنان حمایت کنند و کشورهای غربی که حتی به قیمت نابودی ملی و کشور ایران، مایل نیستند ضرری به آنان وارد شود، لازم است بدانند که ملت مسلمان ایران برای بدست آوردن حقوق مشروع و قانونی خود به هرگونه اقدام مفید دست می‌زند ولو به نابودی منافع غرب بینجامد».[5] طبیعتا با قطع شریان نفت، جهان غرب به‌ علت وابستگی به انرژی کشورهای منطقه به‌ویژه ایران، در وضعیتی بحرانی قرار گرفت معهذا این اعتصابات، کشورهای غربی را بیش از پیش نگران منافع خود در ایران کرد.

قطع صادرات نفت نه‌تنها ضربه اقتصادی مهمی را متوجه رژیم ساخت بلکه اعتبار بین‌المللی آن را زیر سؤال برد. اعتصابات گسترده شرکت نفت، در صحنه بین‌المللی موجب نومیدی حامیان شاه گردید و افکار عمومی جهان متوجه شد که انحصار قدرت شاه از هم پاشیده است. به دیگر سخن با قطع کامل صادرات نفت، شاه از اصلی‌ترین منبع قدرت خود محروم شد و مراتب سقوط او تشدید و تسریع گردید.[6]

ضربه اعتصابات صنعت نفت و پیامدهای اقتصادی ناشی از آن برای رژیم به اندازه‌ای سنگین بود که شاه در نطق 15 آبان خود صریحاً به آن اشاره کرد: «موج اعتصاب‌ها نیز که بسیاری از آن‌ها بر حق بوده، اخیراً ماهیت و جهت یافت تا چرخ‌های اقتصاد مملکت و زندگی روزمره مردم فلج شود و حتی جریان نفت که زندگی مملکت به آن بستگی دارد، قطع گردد تا عبور و مرور روزانه و تأمین مایحتاج زندگی مردم نیز تعطیل شود».

اما همانطور که گفته شد، سوخت موردنیاز شهروندان با فرمان امام برطرف گردید و مردم انقلابی با رغبت کامل از این اعتصابات پشتیبانی کردند. صحت این گزاره را در عمل، قره‌باغی آخرین رئیس ستاد بزرگ‌ارتشتاران بدین صورت اقرار می‌کند: «نفت موجود در دست انجمن‌های اسلامی بود که به وسیله عوامل خود به درب خانه افراد طبقه متوسط برده و به آن‌ها می‌فروختند. مواد غذایی نایاب بود و مردم برای خرید اجناس مدت‌ها در صف انتظار می‌کشیدند که به پنجاه درصد خریداران نرسیده جنس تمام می‌شد ولی به دستور آقای خمینی در جنوب تهران و محلات فقیرنشین نفت رایگان و ارزاق به قیمت نازل در اختیار مردم می‌گذاشتند».[7]

با پایان یافتن عمر دولت به اصطلاح آشتی ملی، راه‌اندازي‌ صنعت‌ نفت‌ در اولويت‌ دولت‌ بعدی‌ قرار گرفت‌. دولت‌ ازهاري‌ بلافاصله ‌مكان‌هاي‌ نفتي‌، چاه‌ها، و پالايشگاه‌ها را به‌ تصرف‌ قواي‌ نظامي‌ درآورد و با يك‌ طرح‌ چند مرحله‌اي‌: اعزام‌ تكنسين‌هاي‌ نيروي‌ دريايي‌ به‌ مراكز نفتي‌، به‌ كارگيري ‌كارشناسان‌ آمريكايي‌ و انگليسي‌، دستگيري‌ سران‌ اعتصاب‌، اخراج‌ اعتصابيون‌ از منازل‌ سازماني‌، دعوت‌ از كارشناسان‌ اعتصابي‌ و تهديد آنها به‌ اخراج‌ و دستگيري‌، آهسته‌‌آهسته‌ موفق‌ شد صنعت‌ نفت‌ را راه‌اندازي‌ كند[8]

در چنین شرایطی، امام‌ خميني‌ در تاريخ‌ 24 آبان با صدور پيامي‌ از كاركنان‌ شركت‌ نفت‌ خواستند تا به‌ اعتصاب‌ خود ادامه‌ دهند. امام تا روز پیروزی انقلاب تلاش داشتند که به بهترین نحو جریان اعتصابات داخل کشور را مدیریت کنند تا رژیم نتواند آن را سرکوب یا منحرف سازد. همچنین ایشان‌ در 25 آذر طي‌ يك‌ سخنراني خطاب به کارکنان شرکت نفت‌ بیان کردند: «...بر شما واجب‌ شرعي‌ است‌، واجب‌ الهي‌ است‌ به‌ اينكه‌ اعتصابتان‌ را عام‌ كنيد و نگذاريد نفت‌ خارج‌ بشود». امام‌ به‌ كاركنان‌ شركت‌ نفت ‌اطمینان دادند كه‌ «هيچ‌ ترس‌ نداشته‌ باشيد و به‌ اعتصاب‌ خودتان‌ ادامه‌ بدهيد».[9]

موج اعتصابات آسیب‌های اقتصادی فراوانی را به رژیم تحمیل کرد بطوری‌که میزان تولید نفت که پیش از اعتصاب‌ها 000/ 100 /6 بشکه در روز بود، در هشتم آبان یعنی اواخر دوران نخست‌وزیری شریف‌امامی به یک میلیون بشکه کاهش پیدا کرد. با تغییر نخست‌وزیر و استقرار دولت ازهاری، وی با بهره‌گیری از قوای نظامی سعی کرد تا حدودی وضعیت تولید نفت را متعادل کند اما موفق نشد.[10]

در آستانه پیروزی انقلاب، امام خمینی طی حکمی به مهندس بازرگان دستور تشکیل هیئت پنج نفره را صادر کردند که این هیئت تا سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی، توانست به امور تولید نفت کشور رسیدگی کند. امام با این حکم، به دنبال تحقق سه امر مهم بود:

1- نظامیان و مأمورین انتظامی از مناطق و مراکز نفتی بیرون روند و دخالتی در امور‏‏مربوطه ننمایند و از ایجاد هرگونه ارعاب در بین کارکنان خودداری کنند.‏

نفت و فرآورده‌های نفتی فقط به اندازۀ مصرف داخلی تولید شود و از صدور‏‏نفت به خارج، تا سقوط رژیم غیرقانونی، جلوگیری کامل به عمل آید.

3- از احتکار مواد نفتی تهیه شده جهت مصرف داخلی، توسط ارتش و نظامیان جلوگیری شود.[11]

درمجموع، استراتژی اعتصابات بویژه از جانب کارکنان صنعت نفت و همچنین کارخانجات و شرکت‌های تولیدی، سبب شد که اتحاد و همبستگی اقشار گوناگون جامعه به یکدیگر افزایش یابد و سایر اصناف و گروه‌ها بطور سازمان‌یافته وارد میدان مبارزه با رژیم شوند؛ کارمندان دولت، معلمین و اساتید دانشگاه، ارباب جراید و مطبوعات، رادیو - تلویزیون و... گروه‌های دیگری بودند که همین روند را تا پیروزی نهایی ادامه دادند. علاوه بر این، رژیمی که بیشترین تکیه‌اش بر درآمد حاصل از فروش نفت بود و حتی از آن بعنوان یک منبع قدرت سیاسی بهره می‌گرفت، با اعتصابات یکپارچه دچار اختلال مهلکی در سیستم اقتصادی و سیاسی شد. اعتصابات سراسری نه‌تنها در داخل اقتدار رژیم را در رویارویی با ملت به چالش کشید، بلکه بازیگران عرصه بین‌الملل بویژه حامیان غربی شاه را نیز از ادامه حکومت او ناامید کرد. کوتاه سخن اینکه با گسترش اعتصابات، بیش از پیش عدم مقبولیت و مشروعیت رژیم نزد آحاد مردم نمود یافت تا جایی‌که سرانجام به ورطه نابودی کشیده شد.


پی‌نوشت‌ها

1. عاقلی، باقر (1397). نخست‌وزیران ایران، چاپ چهارم، تهران: انتشارات جاویدان، ص 1159.

2. پارسونز، آنتونی (1363). غرور و سقوط، ترجمۀ منوچهر راستین، چاپ اول، تهران: انتشارات هفته، ص 124.

3. هویدا، فریدون (1395). سقوط شاه، ترجمۀ حسین ابوترابیان، چاپ دوازدهم، تهران: انتشارات اطلاعات، ص 56-54.

4. بازرگان، مهدی (1363). انقلاب ایران در دو حرکت، چاپ پنجم، تهران، ص 47.

5. مصاحبه‌های امام خمینی (1362). طلیعه انقلاب اسلامی، تهران: ستاد انقلاب فرهنگی، مرکز نشر دانشگاهی، ص 76.

6. قالیباف، محمدباقر و همکاران (1390). درآمدهای نفتی و توزیع فضایی قدرت سیاسی در ایران، فصلنامه ژئوپلیتیک، سال هفتم، شماره 2، ص 58.

7. قره‌باغی، عباس (1365). اعترافات ژنرال، چاپ سوم، تهران: نشر نی، ص 253.

8. حسینیان، روح‌الله (1387). یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، چاپ اول، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 612.

9. همان: ص 614.

10. برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، روح‌الله حسینیان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

11. صحیفه امام، «حکم به آقای مهدی بازرگان جهت تعیین هیأت پنج نفره در مناطق نفتی»، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ج 5، ص 302.


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات