کد خبر: ۷۳۰۶
سوسنگرد به روایت سیدالاسراء

وقتی شهید چمران با مجروحیت عملیات آزادسازی سوسنگرد را هدایت کرد

آقای ابوترابی در خصوص رشادت‌های شهید چمران نقل می‌كند: «حدود یك ساعت و نیم به غروب مانده بود كه مشاهده كردیم صدها متر پیشاپیش همه نیروها، در میان طوفانی از گرد و خاك، مجروحی را به میان ماشین انداختند و با سرعت به قصد خارج كردن ایشان از منطقه تلاش می‌كنند. پس از آن كه رگبار دشمن و گردوغبار ماشین اندكی فروكش كرد، با شگفتی و تعجب مشاهده كردیم این مجروح، سردار رشید و ایثارگر جبهه‌های حق علیه باطل، دكتر چمران، این عبد صالح خداست كه در اثر اصابت گلوله غرق خون شده است ولی با دست به نیروها فرمان می‌دهد كه به خود هراس راه ندهند و به پیشروی به سوی سوسنگرد ادامه دهند. دیدن این صحنه كه فرمانده عملیات پیشاپیش همه با دشمن درگیر بوده و در حالی‌كه زخمی شده است با روحیه­ی بلند به آن‌ها امید و نوید پیروزی می‌دهد، به جمع روحیه داد و دقیقاً به‌خاطر دارم بعد از این جریان، پیشروی وضعیتِ جدی‌تر به خود گرفت».
چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۹

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ از عملیات‌هایی كه در آبان و آذر سال 1359 توسط ستاد جنگ‌های نامنظم برنامه‌ریزی و اجرا شد، آزادسازی سوسنگرد پس از محاصره‌ دوم بود. دشمن بعثی پس از دو روز محاصره‌ این شهر، كم‌كم جرأت یافت وارد شهر شود و وقایع تلخی را در قتل‌عام و جنایت علیه مردم بی‌دفاع شهر به‌وجود آورد؛ مثل فاجعه‌ گورستان دسته‌جمعی تعدادی از زنان معصوم و نیروهای مردمی و سپاه كه به نحو دردآوری به در و دیوار و درختان حلق‌آویز شدند.

همه­ شهر سقوط نكرده ‌بود اما تمام نیروهای باقی‌مانده در مسجد و مركز سپاه متمركز شده‌ بودند و با امكانات و اسلحه‌های سبك، با دشمن مقابله می‌كردند. مرحوم شهید چمران به‌منظور آزادسازی سوسنگرد كه تنها راه نفوذ و رسیدن به نیروهای خودی، شرق آن بود برای نیروها صحبت می‌كرد و ضمن تشریح نحوه­ عملیات خاطرنشان می‌ساخت كه تنها افرادی می‌توانند در عملیات شركت كنند كه به شنا كردن وارد باشند. ایشان از نیروهای داوطلب خواستند كه خود را به نزدیك­ترین نقطه شهر نزدیك و مسیر رسیدن به سوسنگرد را در روز شناسایی كنند، تا در شب كار آسان‌تر پیش رود. آقای ابوترابی درباره آغاز عملیات آزادسازی شهر می‌گوید: «بنده هم خودم را آماده برای انجام این مأموریت در دل تاریك شب كرده بودم، ولی سه ساعتی به غروب آفتاب باقی­مانده بود. لازم دانستیم در این فرصت سه ساعته با نیرویی كه با حمله‌های چریكی برای شكستن محاصره، با تانك دشمن بعثی و هلیكوپترهای دشمن درگیر بود، وارد عمل شویم. لذا بعد از شناسایی مسیر رودی كه از كنار سوسنگرد می‌گذشت دسته‌جمعی به كنار جاده آمدیم و در كنار بقیه رزمندگان اسلام كه متشكل از نیروهای چمران (جنگ‌های نامنظم) و برادران سپاهی بودند، پشت جاده و پستی و بلندی‌های اطراف سوسنگرد سنگر گرفتیم. دشمن با آتش خمپاره و توپخانه ما را زیر آتش گرفته بود و هلیكوپترهای آن‌ها هم شدیداً با گلوله‌های هدایت­شونده سعی بر این داشتند تا جلوی هرگونه تحركی را بگیرند تا شب بتوانند تسلط خود را بر همه­ سوسنگرد گسترش بدهند».

ایشان در ادامه با ذكر خاطره‌ای از شناسایی قبل از عملیات آزادسازی شهر در روزهای سرد آذرماه می‌گوید: «یكی از همان شب‌ها، برای شناسایی نیروهای دشمن رفتم. در لحظات آخر، به هنگام بازگشت، دشمن متوجه من شد و به تعقیبم پرداخت. هر طور بود خودم را به رودخانه (كانال آب حفرشده به عرض یكصد متر) رساندم. آنجا بود كه خود را به آب انداختم، نیروهای عراقی تا كنار آب آمدند، ولی نمی‌توانستند شنا كنند. آن‌ها شروع به تیراندازی كردند و من بدون توجه به دشمن، عرض رودخانه را شنا كردم و از آن طرف رودخانه بیرون آمدم. وقتی كه از آب خارج شدم، بر اثر شدت سرما، آبی كه از لباس‌هایم می‌ریخت به یخ تبدیل می‌شد».

پس از شروع عملیات و پیشروی نیروها به‌سمت سوسنگرد، رزمندگان صحنه‌های پرشوری از استقامت و ایثار و شور انقلابی را به نمایش گذاشتند. آقای ابوترابی در خصوص رشادت‌های شهید چمران نقل می‌كند: «حدود یك ساعت و نیم به غروب مانده بود كه مشاهده كردیم صدها متر پیشاپیش همه نیروها، در میان طوفانی از گرد و خاك، مجروحی را به میان ماشین انداختند و با سرعت به قصد خارج كردن ایشان از منطقه تلاش می‌كنند. پس از آن كه رگبار دشمن و گردوغبار ماشین اندكی فروكش كرد، با شگفتی و تعجب مشاهده كردیم این مجروح، سردار رشید و ایثارگر جبهه‌های حق علیه باطل، دكتر چمران، این عبد صالح خداست كه در اثر اصابت گلوله غرق خون شده است ولی با دست به نیروها فرمان می‌دهد كه به خود هراس راه ندهند و به پیشروی به سوی سوسنگرد ادامه دهند. دیدن این صحنه كه فرمانده عملیات پیشاپیش همه با دشمن درگیر بوده و در حالی‌كه زخمی شده است با روحیه­ی بلند به آن‌ها امید و نوید پیروزی می‌دهد، به جمع روحیه داد و دقیقاً به‌خاطر دارم بعد از این جریان، پیشروی وضعیتِ جدی‌تر به خود گرفت».

پس از یك درگیری دو ساعته محاصره سوسنگرد شكسته ‌شد و شبانه عملیات پاكسازی شهر از لوث وجود نیروهای كافر بعثی كه جنازه‌هایشان در خیابان‌ها و كوچه‌ها پراكنده و رها شده‌ بود، انجام گرفت.

آقای ابوترابی در خصوص سخت‌كوشی و روحیه­ مصمم شهید چمران می‌گوید: «.... ما مصمم بر این بودیم كه در بیمارستان از دكتر دیدن نماییم. وقتی به ستاد ‍‍[جنگ‌های نامنظم] مراجعه كردیم كه آدرس دكتر را در بیمارستان بگیریم، مشاهده كردیم دكتر به جای آنكه در بیمارستان بستری شود، بعد از عمل جراحی با همان وضعیت اورژانسی به ستاد جنگ آمده است و مراقبت­های لازم در همان جا انجام می‌گیرد. در شرایطی كه در دستش سرم وصل بود، از شكستن محاصره­ دشمن در سوسنگرد خیلی اظهار خوشوقتی می‌كرد و جویای وضعیت نیروها بود و توصیه‌های لازم را برای حفظ موقعیت سوسنگرد و دورتر راندن اشغالگران بعثی می‌نمود».


منبع: جواد عاملی، "زندگی و مبارزات حجت‌الاسلام سید علی‌اکبر ابوترابی"، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات