تطهیرناشدنی

بازجستی بر نگاه دولتمردان رژیم پهلوی به مقام زن

رژیم پهلوی علی‌رغم ظاهرسازی بسیار در مورد تکریم زن و احترام به حقوق زنان همچنین برخلاف مانورهای تبلیغاتی فراوان مبنی بر زمینه‌سازی حضور زنان در زمینه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، همواره نگاهی تحقیرآمیز به زن داشت؛ به طوری که گفته‌اند رضاشاه‌ اصولاً نوعی‌ حالت‌ بی‌تفاوتی‌ به‌ زنان‌ داشت‌ و به‌ هیچ‌ وجه‌ ارزشی‌ همانند مردان‌ برای‌ آنان‌ قائل‌ نبود. محمدرضا بر خلاف‌ پدر خود علاقه‌ وافری‌ به‌ زن‌ داشت‌. علی شهبازی، یکی از نیروهای گارد شاهنشاهی و سرتیم محافظ شاه، در خاطرات خود، پرده از شبکه‌ای بر‌می‌دارد که برای فساد و زنبارگی شاه فعالیت می‌کردند. علاوه بر خاندان سلطنتی، كارگزاران‌ پایین‌تر رژیم‌ نیز دیدگاهی‌ بهتر از شاه‌ درباره‌ی‌ زنان‌ نداشتند و واقعیت‌ این‌ است‌ كه‌ غالب‌ مهره‌های‌ اصلی‌ رژیم‌ در دوره‌ی‌ سلطنت‌ پهلوی‌ این‌گونه‌ بودند.
شنبه ۰۲ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۳

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ رژیم پهلوی علی‌رغم ظاهرسازی بسیار در مورد تکریم جایگاه زن و مانور تبلیغاتی برای حضور زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، همواره نگاهی تحقیرآمیز به زن داشت؛ به طوری که گفته‌اند رضاشاه‌ اصولاً نوعی‌ حالت‌ بی‌تفاوتی‌ به‌ زنان‌ داشت‌ و به‌ هیچ‌ وجه‌ ارزشی‌ همانند مردان‌ برای‌ آنان‌ قائل‌ نبود و حتی‌ درباره‌ دختران‌ خود هم‌ این‌گونه‌ بود و با وجود آنكه‌ سنگ‌ رهایی‌ تمام‌ زنان‌ ایران‌ را به‌ سینه‌ می‌زد[1] «اصلاً نه‌ اعتقادی‌ و نه‌ توجهی‌ به‌ درس‌ و تربیت‌ دخترهایش‌ داشت‌ و تمام‌ توجه‌ او به‌ پسرانش‌ بود.»[2] و به‌ همین‌ سبب‌ وقتی‌ اشرف‌ در سفر خود به‌ اروپا از وی‌ درخواست‌ اجازه‌ برای‌ اقامت‌ و تحصیل‌ نمود، در پاسخ‌ وی‌ به‌ تندی‌ نوشت‌: «دست‌ از این‌ چرندیات‌ بردار و زود برگرد.»[3] حتی‌ اشرف‌ در خاطرات‌ خود می‌نویسد كه‌ رضاشاه‌ در زندگی‌ خانوادگی‌ بسیار متعصب‌ و سختگیر بود و یك‌ بار بر سر سفره‌ی‌ ناهار با عتاب‌ از او خواسته‌ بود تا پیراهن‌ بی‌آستین‌ خود را عوض‌ كند و سپس‌ در توجیه‌ كشف‌ حجاب‌ پدرش‌ اضافه‌ می‌كند: «به‌ عنوان‌ پادشاه‌ حاضر شده‌ بود احساس‌های‌ شدید شخصی‌ خود را به‌ خاطر پیشرفت‌ مملكت‌ كنار بگذارد» .[4]با این‌ حال‌ حتی‌ خود اشرف‌ به‌ خوبی‌ واقف‌ بود كه‌ رضاشاه‌ فقط‌ تا جایی‌ پیشرفت‌ زنان‌ را قبول‌ داشت‌ كه‌ مزاحم‌ مردان‌ نشوند؛ زیرا یك‌ بار وقتی‌ اشرف‌ به‌ شمس‌ گفته‌ بود با آزادی‌ زنان‌، دیگر لزومی‌ ندارد ولیعهد حتماً پسر باشد؛ شب‌ سیلی‌ محكمی‌ از پدر خورده‌ بود. رضاخان او را تهدید كرده‌ بود كه‌ اگر یك‌ بار دیگر، چنین‌ خیالی‌ از سر وی‌ بگذرد، او را خواهد كشت![5]

محمدرضا بر خلاف‌ پدر خود علاقه‌ی‌ وافری‌ به‌ زن‌ داشت‌. هر قدر كه‌ رضاشاه‌ در مقطعی‌ از زمان‌، از زن‌‌بازی‌ و زن‌بازان‌ نفرت‌ داشت‌، پسرش‌ متمایل به آن‌ بود و به‌ همین‌ دلیل‌ «در طول‌ حیات‌ خود، زندگی‌ زناشویی‌ سالمی‌ نداشت‌ و به‌ تمام‌ معنا فردی‌ عیاش‌ بود»[6]. به طوری که یكى از دلايل جدايى فوزيه از وى پس از تولد دخترش را بى‌بند و بارى محمدرضا و ناپاى‌بندى او به قوانين زندگى مشترك دانسته‌اند.[7]

علی شهبازی، یکی از نیروهای گارد شاهنشاهی و سرتیم محافظ شاه، در خاطرات خود، پرده از شبکه‌ای بر‌می‌دارد که برای فساد و زنبارگی شاه فعالیت می‌کردند. او می‌گوید: علم در وزارت دربار تشکیلاتی ویژه برای سرگرمی محمدرضا پهلوی درست کرده بود که با بودجه‌ای سرسام‌آور «کارشان این بود که خانم‌های شوهردار و دختران بخت‌برگشته و یا همسران و دختران کسانی را که می‌خواستند مقامی بگیرند، برای شاه بیاورند.»[8]

در جایی محمدرضا پهلوی از علم می‌خواهد ترتیب امور «گردش» را بدهد؛ علم در پاسخ می‌گوید: «عرض کردم موافق نیستم؛ چون دیروز هم تشریف برده بودند. خندیدند. فرمودند آخر کاری ندارم، مگس بپرانم؟!»[9] تنوع در برقراری رابطه با زنان و دختران به حدی زیاد بود که خود شاه آن را دیوانگی نامیده بود.[10]

علاوه‌ بر رفتار عملی‌ شاه‌ با زنان‌ مختلف‌‌، مواردی‌ از آنها را می‌توان‌ یافت‌ كه‌ دیدگاه‌ واقعی‌ او را به‌ زن ‌بیان‌ می‌كند. این‌ دیدگاه‌ را در یكی‌ از مصاحبه‌های‌ وی‌ با «اوریانا فالاچی‌»، روزنامه‌نگار زن‌ ایتالیایی‌، می‌توان‌ ملاحظه‌ نمود. در این‌ مصاحبه‌ شاه اعلام‌ داشت‌ كه‌ زنان‌ تنها هنگامی‌ اهمیت‌ می‌یابند كه‌ بتوانند خوب‌ از مردان‌ دلربایی‌ كنند. وی‌ در پاسخ‌ به‌ سؤال‌ «فالاچی‌» درباره‌ی‌ اینكه آیا كسی‌ او را تحت‌ تأثیر قرار داده‌ است‌؟ گفت‌: «هیچ‌كس‌ نمی‌تواند مرا تحت‌ تأثیر قرار دهد. هیچ‌كس‌، زنان‌ كه‌ دیگر جای‌ خود دارند. در زندگی‌ یك‌ مرد زنان‌ فقط‌ در صورتی‌ اهمیت‌ پیدا می‌كنند كه‌ زیبا و دل‌پذیر باشند و رموز زنانگی‌ را بدانند... مثلاً این‌ موضوع‌ آزادی‌ زنان‌. این‌ طرفداران‌ اصالت‌ زن‌ چه‌ می‌خواهند؟ شما چه‌ می‌خواهید؟ می‌گویید تساوی‌! واقعاً! نمی‌خواهم‌ بی‌ادب‌ به‌ نظر برسم‌ ولی‌ ... شما ممكن‌ است‌ از نظر قانون‌ با مردان‌ مساوی‌ باشید. ببخشید كه‌ این‌ را می‌گویم‌، ولی‌ از نظر توانایی‌ها مساوی‌ نیستید.

فالاچی: نیستیم‌؟

شاه: خیر. شما (زنان) هیچ‌ وقت‌ یك‌ میكل‌آنژ یا باخ‌ مؤنث‌ نداشته‌اید. حتی‌ هیچ‌ وقت‌ یك‌ آشپز بزرگ‌ نداشته‌اید. از نداشتن‌ امكانات‌ دم‌ نزنید. چون‌ آن‌ وقت‌ پاسخ‌ می‌دهم‌ كه‌ آیا شوخی‌ می‌كنید؟ آیا این‌ امكان‌ را نداشته‌اید كه‌ یك‌ آشپز بزرگ‌ تحویل‌ تاریخ‌ دهید؟ شما هیچ‌ كار بزرگی‌ نكرده‌اید. هیچ.‌»[11]

همچنین اسناد متعددى درباره‌ زن‌بارگى حميدرضا ـ برادر كوچكتر شاه ـ وجود دارد.[12] علاوه بر خاندان سلطنتی، كارگزاران‌ پایین‌تر رژیم‌ نیز دیدگاهی‌ بهتر از شاه‌ درباره‌ی‌ زنان‌ نداشتند و واقعیت‌ این‌ است‌ كه‌ غالب‌ مهره‌های‌ اصلی‌ رژیم‌ در دوره‌ی‌ سلطنت‌ پهلوی‌ این‌گونه‌ بودند. در یكی‌ از اسناد ساواك‌، علم‌ در جایگاه‌ یكی‌ از مؤثرترین‌ شخصیت‌های‌ رژیم‌، چنین‌ توصیف‌ شده‌ است‌: «اوقات‌ بیكاری‌ را به‌ عیاشی‌ می‌گذراند و به‌ زن‌ خیلی‌ علاقه‌مند است‌ و غالب‌ شب‌ها مجالس‌ عیش‌ و نوش‌ با زن‌ها دارد. نقطه‌ی‌ حساس‌ و ضعف‌ او زن‌ است‌. ابداً حسن‌ شهرت‌ ندارد و مردم‌ از طبقات‌ مختلف‌ به‌ او خوش‌بین‌ نیستند.»[13] علم خود می‌گوید: «شهبانو معتقد است که من و شوهرش با هم به الواطی می‌رویم؛ و در این مورد از واقعیت چندان دور نیست.» [14] امیرهوشنگ‌ دولو مشهور به‌ سلطان‌ خاویار ایران‌ نیز همواره‌ در خانه‌ی‌ خود سه چهار دختر زیبا را برای‌ پذیرایی‌ از میهمانان‌ آماده ‌داشت‌.[15] داماد شاه‌، زاهدی‌ نیز كه‌ در این‌ زمینه، گوی‌ سبقت‌ را از بسیاری‌ ربوده‌ بود.

در این‌باره‌، گاه‌ برخی‌ از مهره‌های‌ رژیم‌ مرتكب‌ اعمالی‌ می‌شدند كه‌ حیرت‌ آدمی‌ را برمی‌انگیزد؛ برای‌ نمونه‌، پس‌ از رفتن‌ فوزیه‌ از ایران‌، محمدرضا به‌ دختر زیبایی‌ از طبقه‌ی‌ متوسط‌ دل‌ می‌بندد؛ ولی‌ دختر خواستار عقد رسمی‌ می‌شود تا محملی‌ برای‌ رفت‌ و آمد به‌ دربار داشته‌ باشد؛ در نتیجه‌ محمدرضا نیز از فردوست‌ می‌خواهد تا دختر را به‌ اسم‌ خود عقد نموده‌، در اختیار شاه‌ بگذارد كه‌ فردوست‌ هم‌ این‌ كار را انجام‌ می‌دهد به‌ امید اینكه‌ نصیبی‌ هم‌ به‌ خودش‌ برسد؛ ولی‌ نه‌ شاه‌ به‌ دختر اجازه‌ی‌ رابطه‌ با فردوست‌ را می‌دهد و نه‌ دختر حاضر به‌ آن‌ می‌شود. مدت‌ كمی‌ بعد هم‌ به‌ طلاق كشیده‌ می‌شود.[16] همچنین‌ جالب‌ اینجاست‌ كه‌ حتی‌ برخی‌ از زنان‌ دربار هم‌ از این‌ اهرم‌ برای‌ مقاصد سیاسی‌ خود استفاده‌ می‌كردند؛ از جمله‌ اشرف‌ پهلوی‌ كه‌ زنان‌ زیبای‌ جوان‌ را به‌ میهمانی‌های‌ شام‌ دربار می‌برد تا زن‌ محمدرضا را از چشم‌ وی‌ بیندازد و از تأثیر و قدرت‌ همسر شاه‌ بكاهد.[17]

در واقع‌ رژیم‌ با این‌ گونه‌ اقدامات‌ خود و احداث‌ برخی‌ تفریح‌گاه‌ها و عشرتكده‌ها، چنان‌ تصویر نامطلوب‌ و غیرواقعی‌ از زن‌ ایرانی‌ ترسیم‌ كرده‌ بود كه‌ می‌توان‌ گفت‌ به‌ راستی‌ موجب‌ سرشكستگی‌ زنان‌ اصیل‌ و شریف‌ ایرانی‌ بود.


پی‌نوشت‌ها:


1- برای مطالعه بیشتر ر.ک. حسن طغرانگار، حقوق سياسي ـ اجتماعی زنان قبل و بعد از پيروزی انقلاب اسلامي ايران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1388. صص 99-104.

2- بهنود، مسعود، این‌ سه‌ زن‌ (اشرف‌ پهلوی‌، مریم‌ فیروز، ایران‌ تیمورتاش‌)، تهران‌، علمی‌،‌ 1374، ص 199.

3- اشرف پهلوی، من و برادرم، نشر علم، 1376، ص 66.

4- همان، ص 69.

5- مسعود بهنود، این سه زن، ص 292.

6- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 205.

7- محمود طلوعى، پدر و پسر، ناگفته‌ها از زندگى در روزگار پهلوى‌ها، نشر علم، تهران 1372، ص 498.

8- محافظ شاه، خاطرات علی شهبازی، تهران، اهل قلم، 1377، ص82.

9- امیراسدالله علم، یادداشت‌های علم، ویراستار علینقی عالیخانی، ج 6، تهران، انتشارات مازیار ـ معین، 1393، ص 524.

10- همان، ص 538.

11- زونیس‌، ماروین‌، شكست‌ شاهانه، ترجمه‌ی‌ اسمعیل‌ زند و بتول‌ سعیدی‌، تهران، نشر نور، 1370، ص 69.

12- آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامى، شماره‌ى بازيابى 406، سند شماره‌ 31.

13- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2، ص 249.

14- امیراسدالله علم،گفت‌و‌گوهای من باشاه؛خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، گروه مترجمان؛ زیر نظر عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ج 1، تهران، طرح نو، 1373، ص 291.

15- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 264.

16- بازیگران‌ عصر پهلوی‌، ج‌ 2، تهران، نشر علم‌، 1372، ص 612.

17- ماروین زونیس، شكست شاهانه، ص 263


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات