وقتی علمای اردبیل به متحصنین دانشگاه تهران پیوستند
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ بختیار برای جلوگیری از ورود امام به ایران دستور داد فرودگاههای کشور تا اطلاع ثانوی به روی پروازها بسته شود. علما و روحانیون مبارز در اعتراض به بسته شدن فرودگاه ها در مسجد دانشگاه تهران متحصن شدند. مردم تهران هم با گامهای استوار بر روی آسفالت خیابانها پا میکوبیدند و شعار میدادند: «بختیار! بختیار! وای اگر امام فردا نیاد. سرانجام «مرغ طوفان» تسلیم خواستهی مردم مسلمان ایران گردید و روز دوازدهم بهمن آرزوی مردم متدین ایران برآورده شد و امام خمینی بر خاک وطن گام نهادند.
آیتالله دکتر مفتح از دوستان دوران تحصیل آیتالله مروج در حوزهی علمیهی قم در این مقطع در کمیته ی استقبال از امام خمینی مسئولیت سخنگویی این کمیته را داشت. به دعوت جامعهی روحانیت مبارز توسط دکتر مفتح، تعدادی از روحانیون انقلابی اردبیل در تهران حضور یافتند تا در مراسم استقبال شرکت نمایند. از اردبیل آقایان مسائلی، مروج، سید غنی اردبیلی، ابوذر بیدار، لطف علی محقق، سید ناصر صلاحی، رسول جمالی به تهران عزیمت کرده و در منزل آیتالله موسوی اردبیلی اقامت گزیدند. حضور علمای اردبیل مقارن اعتصاب روحانیون مبارز در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به بسته شدن فرودگاه ها صورت گرفت و علمای اردبیل در این تحصن شرکت کردند. رسول جمالی که خود در این مراسم شرکت داشت، میگوید:«تصمیم گرفته شد علما حرکت کنند. درست یادم است با چهار ماشین سواری به سمت تهران حرکت کردیم».
حاج رشید نوری هم که جزو این گروه بود میافزاید:«آقای مروج بود، آقای مسائلی بود، مرحوم آقا سید غنی اردبیلی، راهی تهران شدم در مراسم استقبال تشریف فرمایی امام حضور داشته باشیم.» در پی تعطیلی فرودگاهها توسط دولت بختیار، جهت اعتراض به آن، علمای مبارز در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند. رسول جمالی در ادامه میافزاید:
«به محض رسیدن به تهران هیئت اعزامی اردبیل همگی تصمیم گرفتیم به دانشگاه تهران برویم» مجتبی خلیلزاده، فرزند آیتالله مروج، که در مراسم استقبال حضور نداشت و در اردبیل مانده بود میگوید:«وقتی با حاج آقا(مروج) تماس تلفنی گرفتم گفتند که ایشان و همراهانشان در مسجد دانشگاه تهران در جمع متحصنین هستند تا حمایت خود از نهضت اسلامی و بازگشت امام را اعلام کنند.»
حاج رشید نوری در ایام حضور هیئت اعزامی اردبیل در مراسم استقبال از حضرت امام، از آنجایی که از انقلابیون پیشگام و مورد وثوق علمای مبارز اردبیل بود، توسط آیتالله مشکینی و آیتالله موسوی اردبیلی، به آیتالله مفتح معرفی گردید تا در ادارهی انتظامات مراسم استقبال از تشریف فرمایی حضرت امام، مسئولیت انتظامات میدان آیزنهاور را برعهده بگیرد و آیتالله مفتح هم یکصدنفر از جوانان را به ایشان میسپارد تا به این امر اقدام کند.
رسول جمالی در ادامهی خاطرات خود تصریح میکند، در ایامی که در تهران همراه اردبیلیها بوده است آیتالله موسوی اردبیلی کارت تردد به مدرسهی رفاه را به ایشان داده بودند و وی چندین بار به مدرسه رفاه رفته و از نزدیک شاهد حضور سیل جمعیت در آنجا بوده است: «واقعا مدرسهی رفاه عجیب بود؛ یک مدرسهی ساده شده بود قلب تپنده ی ایران».
در ایام انقلاب همه به هم پیوسته بودند. وقتی که مراسم استقبال تمام شد و حضرت امام مستقر شدند و حرکت مردم به سمت تشکیل حکومت پیش میرفت، هیئت اعزامی به تهران برای حضور در شهر و هدایت مردم به اردبیل بازگشتند. در این ایام حتی کسانی که تا آن موقع به انقلاب نپیوسته بودند در تظاهراتها شرکت میکردند. از سوی دیگر ارتشیها هم با انقلابیون همکاری میکردند.
پیروزی انقلاب اسلامی در اردبیل یک روز با تأخیر اتفاق و در روز بیست و سوم بهمن مردم انقلابی رفته بودند به سمت شهربانی تا آنها را خلع سلاح کنند، آنها هم مقاومت کرده بودند. پاسبانها رفته بودند پشت بام شهربانی سنگر بسته بودند و هر کس را که به سمت آنها میآمد با تیر میزدند. تعداد زیادی از شهدای اردبیل در این روز به شهادت رسیدهاند.»
حجتالاسلام ابوذر بیدار از جمله افرادی بود که در جمع هیئتی از اردبیل به تهران عزیمت کرد تا در مراسم استقبال از امام خمینی شرکت نماید. وی در گوشهای از خاطرات خود به این موضوع پرداخته است:
«ما در اردبیل چند نفری بودیم که نهضت را اداره میکردیم. در رأس آنها آقای حاج میرزا محمد مسائلی، آسید غنی اردبیلی، آقای مروج و اینجانب و چند نفر دیگر از روحانیون بودند. مطلع شدیم که امام از پاریس میخواهند به ایران برگردند. دوستان و هواداران نهضت از مراکز استانها و شهرستانها میخواستند به استقبال ایشان بروند. من خاطرم هست که به ارومیه، تبریز و شهرهای دیگر زنگ زدیم که به استقبال آقای خمینی برویم، متأسفانه عموما حاضر نشدند. یکی دو نفر هم گفتند والله آن طور که بویش میآید، میخواهند فرودگاه را بمباران کنند و مصلحت نیست حتی خود شما هم بروید. مأیوس شدیم. با دوستان مطرح کردیم که چه کار کنیم. تصمیم بر این شد که به تهران بیاییم، هرچه باداباد. به تهران آمدیم. اما آمدن امام به تأخیر افتاد. مطلع شدیم که رفقای تهران تصمیم گرفتهاند در مسجد دانشگاه متحصن شوند، آمدیم. آنجا من یادم هست که سه یا چهار شب در مسجد بودیم. همچنین یادم است که بعد از صرف صبحانه تظاهراتی در محوطهی دانشگاه برگزار میکردیم، در داخل دانشگاه سخنرانی و راهپیمایی میکردیم. بعدازظهرها هم سخنرانی در داخل مسجد انجام میشد. آنهایی که در این تحصن شرکت کرده بودند، تا جایی که من یادم است عبارت بودند از آیتالله منتظری، مرحوم مطهری، مرحوم مفتح، آقای رفسنجانی، آقای شیخ صادق خلخالی، آقای سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، جلال الدین طاهری امام جمعهی سابق اصفهان، سید هادی خسروشاهی و دیگران. مرحوم آقای طالقانی و آقای مهندس بازرگان و ... هم میآمدند برای تقویت روحی و دلگرمی آقایان ساعتی آنجا مینشستند. البته به غیر از روحانیون کسان دیگری هم بودند؛ دانشجویان اساتید دانشگاه، بازاریان و قشرهای مختلف هم میآمدند و شرکت میکردند، ساعاتی آنجا مینشستند و میرفتند، ولی آنهایی که شبانهروز آنجا میماندند، اکثراً آقایان روحانی بودند».
منبع: انقلاب اسلامی در اردبیل، مرکز اسناد انقلاب اسلامی