نمایش قدرت فرامرزی اسلام در حکم ارتداد سلمان رشدی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سهشنبه 25 بهمن1367 فتوایی تاریخی از سوی حضرت امام خمینی صادر میشود که در آن سلمان رشدی «مؤلف کتاب آیات شیطانی» همچنین «ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام» میشوند. در این حکم، امام، از مسلمانان جهان می خواهد «تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید.»
درست بعد از صدور این حکم، تحولاتی در سیر اعتراضات مسلمانان به وجود آمد که تحلیلگران غربی را به این نتیجه رساند که غرب در مقابل پدیده جدید و بیسابقهای قرار گرفته است. یکی از این تحولات این بود که قدرت فرامرزی و فراملیتی اسلام، نمود پیدا کرد. نویسندهای در این مورد میگوید: «اعتراضات گستردهای که در سال 1989 علیه چاپ رمان سلمان رشدی صورت گرفت، مسلمانان برای اولین بار جهان غیر مسلمان را با «جهانی شدن اسلام» مواجه نمودند. این مسئله شباهتی به حوادث گذشته نداشت. معترضین به رمان سلمان رشدی نسبت به یک منفعت خاص تهدید نشده بودند و برای یک علت خاص نمیجنگیدند. بلکه نگرانی کاملاً ایدئولوژیک آنها در مورد تصویر محمد پیامبر بود. از این رو مسلمانان همه نقاط دنیا نسبت یکسانی با موضوع برقرار کردند. پیش از جنگ مقدس یا پان اسلامیسمهایی که به بسیج بینالمللی مسلمانان در حمایت از مردم بوسنی، کشمیر یا چچن منجر شود، مسئله رشدی «جهانی» بود. چرا که توجهات مسلمانان را کاملاً سوای افراد و مکانها، حول یک موضوع متمرکز کرد. واکنشهای گسترده به کتاب سلمان رشدی، نشان داد اقدامات غربی-صهیونیستی میتواند هزینههای سرسامآور و گاه پیشبینینشدهای را برای آنها به دنبال داشته باشند. در حقیقت مرزهای سیستم دولت- ملت با نظام امام-امت به چالش کشیده شد و مرزبندیهای سابق غرب، در مخاطره قرار گرفت.».
البته قصد امام خمینی(ره) در صدور فتوا، عمل به تکلیف و به اجرا درآوردن حکم شرعی بود، اما «اثر وضعی» این اقدام خالصانه، نمایش قدرت اسلام در مقیاس جهانی بود. به تعبیر اسماعیل حکیم اوغلو؛ نویسنده و شاعر معروف ترکیه، «امام خمینی، صدای قدرتمند اسلام را به گوش جهانیان رسانده بود». غربیها پس از حکم و فتوای امام خمینی(ره) به طور جدی با مفهوم «امت اسلامی» مواجه شدند.
در میان تحقیقات غربیها از دهه 1990 به بعد توجه ویژهای به مفهوم «امت» شده است. آلوین تافلر در کتاب جابجایی در قدرت در هنگام تحلیل موضوع سلمان رشدی، به صورت کینهتوزانه مواردی را مطرح میکند اما نکته مهم، اعتراف او به ویژگی فراملی این رویداد است. وی مینویسد: «گروه نوظهوری از قدرتطلبان، اکنون در حال ظاهر شدن روی صحنۀ جهانی هستند. برخی از آنها افراد خوبی هستند و برخی دیگر به طور مشخص، انسانهای انقلابی و ناآرام به شمار میروند... وقتی آیتالله خمینی با خشم و غضب از یک ایثارگر دعوت کرد که سلمان رشدی، نویسندهای که رمان او موسوم به آیات شیطانی از جانب آیتالله خمینی به عنوان کتابی کفرآمیز محکوم شده است را به قتل برساند، پیامی تاریخی به همۀ حکومتهای جهان ارسال داشت و اگر چه این پیام بدون درنگ توسط ماهواره، تلویزیون و نشریات مخابره شد، اما به کلی غلط درک شد.
در واقع، پیام واقعی آیتالله خمینی این نبود. او به زبان حال به جهان میگفت که «حکومت ملی» دیگر تنها یا حتی مهمترین بازیگر در صحنۀ جهان نیست... در جهانی که شاهد جهانی شدن اقتصاد و جهانی شدن رسانههاست، آیتالله خمینی خواستار جهانی کردن هدایت اندیشه بود... او در واقع کل ساختار قوانین و رسوم مدرن بینالمللی را به مبارزه طبیده بود.» تافلر در ادامه مینویسد: «آنچه آیتالله خمینی، واقعاً به ما گفت این بود که کشورهای دارای «حق حاکمیت» به هیچ وجه دارای حق حاکمیت نیستند، بلکه تابع حاکمیت متعالیتر تشیع، هستند.»
تافلر امام خمینی را به عنوان نمونهای ذکر میکند که با استفاده از «نیروی مذهب» بخش قابل توجهی از قدرتی که مدتها در انحصار دولتهای ملی بود در کنترل و تصرف گرفت. الوین تافلر در کتاب موج سوم در مورد فتوای امام خمینی میگوید: «این که کدام کشور بر جهان قرن 21 مسلط خواهد شد، سؤال مهیجی میباشد اما در واقع طرح این سؤال اشتباه است زیرا بزرگترین تحول امروز جهان ظهور پدیدهای جدید، یعنی نیرو و قدرتی ماورای دولتهای ملی میباشد و نمونهای از جریان فوق را امام خمینی ذکر میکند. او با استفاده از نیروی مذهب بخش قابل توجهی از قدرتی را که مدتها در انحصار دولتهای ملی بود در کنترل گرفت. وقتی امام خمینی فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کردند در واقع برای حکومتهای دنیا پیامی تاریخی فرستادند که بسیاری از دریافت و تحلیل آن عاجز ماندند و مضمون واقعی پیام امام چیزی نبود، مگر فرارسیدن عصری جدید از حاکمیت جهانی، که غربیها باید آن را با دقت مورد نظر و بررسی قرار دهند؛ زیرا امام خمینی نخبهای است که حرکتی را شروع کرده است که در ادامه حرکتش، قلمرو اندیشههای بشری، هم جایگاه حکومتهای دولتی و هم اقتدار دولتهای ملی و محلی را تغییر میدهد.» هفتهنامه آمریکایی «اسکرو» پس از ماجرای سلمان رشدی نوشت:«ما در یک جهان در حال جنگ به سر میبریم. اینبار جنگ جهانی سوم بر سر تصرف سرزمینی در نمیگیرد. این جنگ برای کنترل افکار و روحیات بشر آغاز خواهد شد و عرصۀ آن دهکده جهانی است.»
جنگ سفارتخانهها و اخراج سفیران میان ایران و دولتهای اروپای غربی، نشانۀ چهرۀ دیگری از اسلام بود که آن را به عنوان یک دین زنده و متحرک و ستیزهجو و انگیزهای انسانی برای ایستادن در برابر ارزشهای ستمکارانه و سودجویانه، مبارزۀ با همه اشکال بردگی و هرج و مرج که به ناروا آزادی بیان در غرب نام گرفته، معرفی کرد.
امام خمینی (ره) در مورد پایبندی به قوانین اسلامی میفرمایند: «من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام میکنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابلِ دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست، یا همه آزاد میشویم و یا به آزادی بزرگتری که شهادت است میرسیم و همان گونه که در تنهایی و غربت و بدون کمک و رضایت احدی از کشورها و سازمانها و تشکیلات جهانی، انقلاب را به پیروزی رساندیم، و همان گونه که در جنگ نیز مظلومانهتر از انقلاب جنگیدیم و بدون کمک حتی یک کشور خارجی متجاوزان را شکست دادیم، به یاری خدا باقیمانده راه پر نشیب و فراز رابا اتکای به خدا، تنها خواهیم پیمود و به وظیفه خویش عمل خواهیم کرد، یا دست یکدیگر را در شادی پیروزی جهان اسلام در کل گیتی میفشاریم و یا همه به حیات ابدی و شهادت روی میآوریم.»
منبع: حکم تاریخی (آیات شیطانی و فتوای الهی امام خمینی(ره)؛ تاثیر جهانی حکم ارتداد)، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.