همراهی مردم سیرجان با نماینده امام در مبارزات انقلابی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیت الله مسعودی خمینی در کتاب خاطراتش که توسط "مرکز اسناد
انقلاب اسلامی" منتشر شده است درباره مبارزات انقلابی مردم سیرجان با رژیم پهلوی میگوید:
مردم سیرجان مردمی سالم، متدین، دارای روحیه انقلابی و مبارزاتی خوب و نیز رفاه
مادی بودند.
زیر نظر گرفتن نماینده امام توسط ساواک کرمان
بعد از اینکه حضرت امام ابراز کردند که بنده در سیرجان باشم، پذیرفتم و به
آنجا رفتم و در مسجدی به نام "صاحب الزمان " مستقر شدم. مسجد مزبور، محل
اجماع انقلابیون بود و بعد از استقرار ما به رونق آن مسجد افزوده شد. شبهای
دوشنبه برنامه دعا داشتیم و در خلال آن مسائل مبارزاتی هم پیگیری میشد، از همین
رو ساواک منطقه، به خصوص ساواک کرمان که زیر نظر سرلشکر آرشام اداره میشد، دقیقا
ما را زیر نظر داشت.
دعای توسل و ندبه را بهانه کرده بودیم که به کارهای مبارزه برسیم، مردم به خصوص جوانان از این مجالس استقبال میکردند و مسجد در مدت کوتاهی مملو از جمعیت میشد.
کارهای فرهگی در مسجد صاحب الزمان سیرجان
ترکیب محافلی که در مسجد " صاحب الزمان" سیرجان داشتیم، از آموزگاران، دانشجویان و دیگر طبقات فرهنگی تشکیل شده بود. حتی ما آنان را واداشته بودیم که در اکیپهای 5 نفری، فعالیت فرهنگی کنند حتی در زمینه مقالهنویسی فعالیت داشته باشند. آقای دکتر گلزاری که در حال حاضر در صدا و سیمای مرکز مشغول کار تربیتی است، اصالتا سیرجانی است و یکی از جوانان پرورشیافته در همان مسجد است. او در آن ایام مقالاتی علیه رژیم مینوشت که مورد استفاده جوانان قرار میگرفت و صد البته این کار هم برای او دردسرهایی هم تولید میکرد.در میان جوانان فعال در آن مسجد، هفت، هشت نفر شاخصتر بودند و کاملا برای مبارزه آماده بودند و به مرور هم در ماجراهایی دخالت کردند.
به هم زدن جلسه رژیم در مسجد صاحب الزمان توسط مردم
نکته دیگر اینکه مجالسی که در مسجد صاحب الزمان برگزار میشد، جلساتی بود که از طرف دستگاه حاکمه برگزار میشد. برای مثال کسی از دنیا رفته بود یا جلسهای مربوط به مسائل دولتی ترتیب مییافت. در این گونه موارد هم از ما برای شرکت در مجلس، دعوت به عمل میآمد و من ابراز میکردم که حال و حوصله کافی ندارم، بعضی از مردم به ما گفتند: «چه باید بکنیم که جلساتی از این دست در این مسجد برگزار نشود؟» گفتم: «باید تدبیری در این خصوص اندیشید. به نظر من خوب است در روزی که از سوی رژیم در مسجد، جلسه برگزار میشود، مقدار زیادی نمک در سماور مسجد ریخته شود و چای شور به خورد آنان داده شود.» حرف مرا پذیرفتند و عملی کردند چای شور به طور همزمان در مجلس توزیع شد و هر کس لب به چای زد، آن را زمین نهاد و برخی هم به حال تهوع افتادند. جلسه به هم خورد. ساواک چند تن را در این خصوص دستگیر کرد. یک نفر ما را لو داد و خبررسانی کرد که هر چه شده زیر سر مسعودی بوده است.ما را مورد بازجویی قرار دادند؛ ولی چون بنده در میان مردم از نفوذ کلام برخوردار بودم، چندان به پروپای ما نپیچیدند.