قرآن آریامهری با وام بانکی
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سیاستهای فرهنگی حکومت پهلوی ترکیبی از فرهنگ شاهنشاهی و غربی بود. این مسئله خود باعث ایجاد شکاف بین مردم ایران که بنمایهی مذهبی داشتند با حکومت میشد. بنابراین، کارگزاران مذهبی هرازچندگاهی به فکر نمایش وجه مذهبی محمدرضاشاه پهلوی میافتادند. در همین زمان یعنی دههی چهل و اوایل دههی پنجاه تمامی احزاب سیاسی فعال اعم از چپ مارکسیستی شامل چریکهای فدایی خلق و مجاهدین خلق و احزاب مذهبی به شدت سرکوب و منکوب شدند.
بنابراین زمان آن رسیده بود که دستگاه حکومتی برای تلطیف فضای حاکم، ابراز نزدیکی و قرابت با جامعهی مذهبی ایران داشته باشد. در این راستا، چاپ قرآن آریامهری یا قرآن پهلوی در اواخر دههی چهل از سوی دستگاههای تبلیغاتی حکومت مطرح گردید. و یک قرآن نفیس با ورق عالی و صحافی زیبا و خط بسیار قشنگ، به نام قرآن پهلوی چاپ شد. سازمان اوقاف مأمور ارسال یا اهدای قرآنهای آریامهری به مساجد و علماء گردید. تعدادی از علمای برجسته و شناختهشده در آن زمان یا در زندان بودند و یا در تبعیدهای طولانی در نقاط دوردست از محل زندگی خود به سر میبردند. بنابراین، این قرآن را دریافت نکردند.
ادارهی اوقاف کرج برای همهی مساجد شهر قرآنهای آریامهری را فرستاد که آنها را در میان قفسهی کتابهای مساجد قرار میدادند. ابوالفضل موسوی در این مورد چنین میگوید: «... اولینباری که وارد یکی از مساجد شهر کرج شدم چشمم به یک قفسهی زیبا، قشنگ و شیشهای افتاد که قرآن قشنگی در آن قرار داشت و در آن قفل شده بود. پرسیدم این چیست؟ گفتند قرآن آریامهری است. گفتم این قرآن که زندانی شده است که فقط برای تماشاست.»
حجتالاسلام جعفر شجونی با یادآوری یکی از منابر خود در کرج در ابتدای دههی پنجاه پیرامون این موضوع چنین میگوید: «... شاه قرآنی چاپ کرده بود به نام قرآن آریامهر و هر مجلد آن را ۲۰۰ تومان می فروخت. بانک عمران فروش آن را تعهد کرده بود. هرکسی که وام میگرفت قیمت قرآن را از مبلغ وام کم میکردند و قرآن را به او میدادند. مثلاً قیمت ۲۰۰ تومان را از وام ۵۰۰۰ تومانی کم میکردند. گاهی به یک نفر که وام می گرفت، دو قرآن میفروختند. شاه و ساواک پُز می داد که قرآن آریامهری بیغلط چاپ شده است. من روی منبرم گفتم سه میلیون مبتلاء به بیماری سفلیس در این مملکت است این خود غلط بزرگی است.» چگونه چاپ قرن آریامهری را باید به عنوان اقدامی دینی قبول کرد. در حالیکه خواهر محمدرضا شاه پهلوی، یعنی شمس، در شهر کرج با یک مرد مسیحی ازدواج کرده بود؟ بسیاری از اعضای خانوادهی پهلوی از جمله شمس و علیرضا خواهر و برادر شاه یا ساکن این شهر بودند و یا رفتوآمد همیشگی در کرج داشتند. شایعات فراوانی در مورد عیاشیها و رفتارهای ضد دینی آنان در میان مردم کرج رواج داشت.
منبع: کرمیپور، حمید ( ۱۳۹۱) انقلاب اسلامی در کرج، تهران، نشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی