پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ اتحادیهی اروپا در سال ۲۰۰۹ با واردکردن ضربههای شدید به اعتبار خود و جایگاهش در برابر دیدگان ایرانیان، فرقهی مجاهدین را از فهرست سازمانهای تروریستی خود حذف کرد و محدودیتهای مالی آن را نیز از بین برد. اما در مقابل این حمایتها تعداد دیگری از نمایندگان پارلمان اتحادیهی اروپا که مخالف فعالیتهای مجاهدین بودند و آن را یک گروه فرقهگرا و تروریست میشناسند، به همتایان قانونگذار خود هشدار دادند که این گروه تروریستی «لابی بسیار محکمی را در چندین سال گذشته در پارلمان اروپا تشکیل داده و مدعی است که جدیترین گروه معترضان ایرانی است». آنها همچنین اعلام کردند: بنابر شواهد فراوان، گروه شبهنظامی سابق مجاهدین تبدیل به یک فرقهی واپسگرا شده که بسیار متفاوت از آن تصویر قابل احترامی است که نمایندگان آن در دیدار با نمایندگان پارلمان اروپا از خود نشان میدهند و موارد متعدد نقض حقوق بشر توسط رهبران این فرقه علیه اعضای خود در اسناد مختلفی ذکر شده که اولین آنها در گزارش دیدهبان حقوق بشر بوده است و به آنها هشدار دادند که نگذارند مجاهدین از موقعیت سیاسی آنها به نفع خود سوءاستفاده کند. همچنین به دنبال وقایع ۱۹ فروردین سال ۸۹، در قرارگاه اشرف و کشتهشدن ۳۶ تن از اعضای مجاهدین در درگیری با نیروهای عراقی، تعدادی از قانونگذاران پارلمان اتحادیهی اروپا از جناحهای مختلف طی بیانیهای خواستار محاکمهی ۵۰ تن از تروریستهای گروه مجاهدین در کمپ اشرف در عراق به اتهام «جنایت علیه بشریت» شدند. ضمناً گفتنی است که مجاهدین برای جلب و کسب چنین حمایتهایی در صحنهی بینالمللی پولهای هنگفتی را نیز هزینه میکند. هرچند سازمان مجاهدین همیشه تلاش کرده است این موضوع را رد کند ولی تعدادی از اعضای لابیهای این گروه خود به دریافت پول از مجاهدین اذعان کردهاند. در همین رابطه مقالهی روزنامهی وال استریت ژورنال، سیزدهم می ۲۰۱۱ خواندنی است.
در بخشهایی از این مقاله آمده است:
«مقامات و دیگران همچون رودی جولیانی و رئیس سابق ستاد مشترک ارتش به نوبت پشت میکروفون قرار میگیرند تا از این گروه تعریف و تمجید کنند. سخنرانان در رابطه با دستمزدی که دریافت کردهاند، اظهار نظر نمیکنند؛ ولی دستمزد معمول بیشتر آنها بین بیست و پنج تا چهل هزار دلار برای هر سخنرانی است. رئیس سابق کمیتهی دموکراتیک ملی هاوارد دین در برنامهی اخیرش در لندن گفت که ما باید این گروه را از لیست تروریستیمان خارج کنیم و آنها را به عنوان دولت مشروع جمهوری اسلامی به رسمیت بشناسیم. آقای دین گفت که برای برخی از سخنرانیهایش دستمزد دریافت میکند ولی برخی از اینها را هم مجانی گفته است. در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۹۰، روزنامهی واشینگتن تایمز نوشت: وزارت خزانهداری آمریکا در حال پیگیری پروندهی کسانی است که از مجاهدین در قبال دریافت پول حمایت سیاسی کردهاند که با صدور دادخواستی بر آن شده تا به این حمایتها رسیدگی کند. این روزها برملا شدن دریافت پولهای هنگفتِ مجاهدین از سوی مقامات آمریکایی به جهت تلاش برای خروج نام سازمان از لیست گروههای تروریستی ایالات متحده، انعکاس وسیعی در سطح رسانههای آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی داشته است. به نحوی که گرفتن پول از مجاهدین در قبال انجام یک سخنرانی به یک تجارت سودآور و هرچند غیر قانونی، در آمریکا تبدیل شده است. در حال حاضر نیز گروه قدرتمندی از مقامات بلندپایهی آمریکایی حمایت از حذف نام سازمان مجاهدین از لیست گروههای تروریستی در آمریکا را به عهده داشته و به شدت در این رابطه فعالیت میکنند.
ژنرالهای چهارستارهی سابق ارتش آمریکا، رؤسای سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی، فرماندهان ایالتها و سیاسیون مطرح در آمریکا، از دولت این کشور میخواهند نام سازمان مجاهدین را از لیست گروههای تروریستی آمریکا خارج کنند. حامیان سیاسی مجاهدین در تلاشاند در قبال دریافت مبالغ هنگفت، مجاهدین را نه به عنوان یک گروه تروریست و فرقهگرا بلکه تشکیلاتی که خواهان برقراری «آزادی و دموکراسی در ایران» هستند، به تصویر بکشند.
در تاریخ ۱۳۹۰٫۱۱٫۱۵ دانیل داکروز عضو دفتر نمایندگی لوکزامبورگ در ژنو گفت:
بهنظر میرسد سازمان مجاهدین تنها گروه در لیست گروههای ترویستی است که اجازهی داشتن یک سفارت غیررسمی را از طریق گروههای پوششی خود در آمریکا کسب کرده است و البته در کنگرهی آمریکا هم برای خود حامیانی را دست و پا کرده است. در همین رابطه روزنامهی فایننشال تایمز در گزارشی نوشت: سازمان مجاهدین خلق با صرف میلیونها دلار و با به خدمت گرفتن بیش از ۴۰ مقام سابق آمریکایی از چهرههای صاحب نظر در امور امنیت ملی آمریکا، تلاش کرده است نام این سازمان را از فهرست گروههای تروریستی آمریکا خارج کند.
این روزنامه میگوید: سازمان مجاهدین خلق مؤسسهی پرقدرت و مشهور «اکین گامپ استراوس هاور وفلد» که یک مؤسسهی لابیگری است را به استخدام خود درآورده تا اعضای کنگرهی آمریکا را در راستای اهداف خود ترغیب کند. لازم به توضیح است که این مؤسسه توسط «کمیتهی ایرانیان کالیفرنیای شمالی» که یک تشکیلات پوششی مجاهدین است، به استخدام درآمده است.
علاوه بر این، شرکت لابی دیگری هم به نام Executive Action وجود دارد که سازمان مجاهدین از آن در برگزاری کنفرانسها و سایر فعالیتهای تبلیغاتی استفاده میکند. «کمیتهی ایرانیان آمریکایی کلرادو» و «کمیتهی آمریکاییان و ایرانیان پیشرو PAIK»، نیز در ردیف دیگر تشکیلات پوششی مجاهدین به شمار میروند.
یادآوری این نکته هم مهم است که برخی از مقامات سابق آمریکایی که در برنامههای مربوط به سازمان مجاهدین شرکت کردهاند، در گفتوگوی مستقیم با «کریستین ساینس مانیتور» یا اظهارات علنی دیگر، اعتراف کردهاند که در برابر حمایتهای خود، دستمزدهای کلانی دریافت کردهاند. این مقامات میافزایند که تشکلهایی از آمریکاییان ایرانیتبار این مبالغ را در اختیار دفاتر آنها قرار دادهاند؛ هرچند مجاهدین سعی دارند دادن پول به سیاسیون آمریکایی را به طور علنی تکذیب کنند.
در همین رابطه میتوان از «آنتونی زینی»، فرمانده سابق ارتش، و «لی همیلتونگ»، رئیس سابق کمیتهی روابط خارجی مجلس نمایندگان، نام برد که در تلویزیون بی. بی.سی اقرار کردند که برای حمایت از مجاهدین دستمزد دریافت کردهاند. پس از آن نیز آقای مایکل موکیزی، وزیر بازنشستهی دادگستری، به این موضوع صحه گذاشت که برای سخنرانی از مجاهدین پول دریافت کرده است. همچنین روزنامهی واشینگتن تایمز نیز در ۲۲ اسفند نوشت: اد راندل به همراه «هاوارد دین»، رئیس سابق مجمع ملی دموکراتها و نامزد ریاست جمهوری، تام ریج، مدیر امنیت داخلی سابق، و لوئیس فری، رئیس سابق اف. بی. آی، افراد مهم دیگری بودند که در سالهای گذشته با سخنرانیهای خود خواستار خروج سازمان مجاهدین از فهرست گروههای ترویستی آمریکا بودند.
شبکهی ان .بی. سی آمریکا نیز در تاریخ شنبه ۱۳۹۰٫۱۲٫۲۶ گزارش داد «لوئیس فری»، رئیس سابق اف .بی. آی و «ژنرال هاگ شلتون»، رئیس سابق ستاد مشترک، متهماند که با دریافت پول از سازمان مجاهدین خلق که در فهرست گروههای تروریستی وزارت امور خارجهی ایالات متحده قرار دارد، به پرداخت رشوه به مقامات دولتی آمریکا پرداختهاند که طرفداران سرسخت خروج نام این سازمان از فهرست گروههای تروریستی هستند.
پیشتر از این نیز در یک آگهی تمام صفحه که در ۳ مارس (۱۳ اسفند) در نیویورک تایمز به چاپ رسید، مدافعان سازمان مجاهدین در آمریکا، شامل رودی جولیانی، شهردار سابق نیویورک، هاوارد دین، رئیس سابق کمیتهی دموکراتیک ملی و فرماندار سابق ورمونت، تام ریج، وزیر سابق امنیت ملی و فرماندار سابق پنسیلوانیا، و آلن درشویچ، استاد حقوق دانشگاه هاروارد، کمپ موقت ترانزیت لیبرتی را «زندانی برای معارضین ایران در عراق» توصیف کرده بودند.
حال سؤال اساسی این است که مجاهدین این همه منابع مالی را از کجا به دست آوردهاند؟ که میتوانند با صرف هزینههای گزاف در استخدام سخنران و با برگزاری جلسات متعدد در هتلها و اماکن معتبر در آمریکا، پاریس، بروکسل، برلین و دیگر شهرهای بزرگ خاورمیانه، همچنین به چاپ آگهیهای تمام صفحه در معتبرترین روزنامههای آمریکایی از جمله نیویورک تایمز و واشینگتن پست در راستای دو هدف عمده یعنی خروج نام سازمان از لیست گروههای تروریستی و حفظ قرارگاه اشرف اقدام کنند. شاید بشود بخشی از جواب این سؤال را در دو مقالهی زیر یافت:
در تاریخ ۱۳۹۰٫۱۲٫۲۶ «لارا گلدمن» گزارشگر مستقل ABC و روزنامهی «مترو» در گزارشی درخصوص سیاستمداران آمریکایی که بابت سخنرانی در حمایت از مجاهدین پول دریافت کردهاند، نتیجه گرفته که منبع این پولها دستمزد قتل عام مخالفان صدام است.
این تحلیلگر سیاسی افزود: رئیس پلیس امنیتی عراق در بازجوییهایی اقرار کرد که صدام ماهانه ۳۰ میلیون دلار و روی هم رفته ۳۵۰ میلیون دلار (برای کشتار مخالفان) به مجاهدین پرداخت کرده است.
در پایان این گزارش، لارا گلدمن گفت: پولی که سیاستمدارانی مثل «ادوار رندل» در ازای حمایت از این سازمان دریافت میکنند، پولی است که صدام حسین برای کشتار مخالفانش به آنها داده است.
در تاریخ ۱۳۹۰٫۱۲٫۲۷ نیز «ریچارد سیلورستین»، روزنامهنگار و وبلاگنویس مشهور یهودی که در شهر سیاتل در ایالت واشنگتن زندگی میکند، منبع درآمد مجاهدین را ترورهایی خواند که برای سازمان موساد در ایران انجام میدهند و اضافه کرد: بدون شک موساد خوب پول میدهد!
همچنین وی احتمال داده است که ۴۰۰ میلیون دلاری را که بوش برای ایجاد بیثباتی در ایران در سال ۲۰۰۷ میلادی اختصاص داده بود، ممکن است در اختیار سازمان مجاهدین یا موساد و یا هر دوی آنها قرار گرفته باشد.البته اینها جدای از انبوه کلاهبرداریها و تجارتهای قانونی و غیرقانونی است که مجاهدین خود و بههمراه گروههای پوششیشان در آمریکا و کشورهای اروپایی به آن مشغولاند.
حال اگر از این آقایان که تلاش میکنند به هر نحوی شده سازمان مجاهدین را از لیست گروههای تروریستی خارج کنند بپرسیم که شما چقدر از نیات واقعی و از سوابق مبارزاتی و از مناسبات درون تشکیلاتی مجاهدین و اینکه آنها واقعاً چقدر برای دموکراسی احترام قائلند، اطلاع دارید؟ شاید جواب مشترک همگی آنها این باشد که هیچ.
در همین رابطه در تاریخ ۱۳۹۰٫۱۱٫۱۵ دانیل داکروز، عضو دفتر نمایندگی لوکزامبورگ در ژنو، گفت: «... بسیاری از پارلمانترهای اروپایی از ابعاد جنایتهای سازمان مجاهدین آگاهی ندارند... مجاهدین در رسانههایی نفوذ کردهاند که کارشان بزرگ نمایی و پرداختن به موضوعات و اهداف این سازمان است... این رسانهها، با پشتیبانی مالی مجاهدین جلوی انتشار ابعاد مختلف جنایتهای این گروه تروریستی را میگیرند و بسیاری از پارلمانترها نیز بدون آنکه از ماهیت این گروه آگاهی داشته باشند، فریب این گروه تروریستی را میخورند. البته باید اذعان کرد تلاشهای سازمان ملل و وزارت خارجهی آمریکا به علت مداخلهی مؤسسات لابی مجاهدین با مشکلاتی هم روبهرو شده است و حامیان سیاسی مجاهدین در ایالات متحده مانع بزرگی در برابر تلاش بینالمللی برای انتقال ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت و بستن پروندهی مجاهدین در خاک عراق محسوب میشوند.»
در این تجارت پر سود، حامیان سیاسی مجاهدین تلاش کردهاند تا با هجوم همهجانبهی رسانهای، دولت عراق، سازمان ملل متحد و در رأس همهی آنها دولت آمریکا را متهم کنند که مجاهدین به اجبار از قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت کوچ داده میشوند و شرایط غیرقابل قبول در کمپ به آنها تحمیل شدهاست. بدین ترتیب حامیان مجاهدین تلاش میکنند با هرچه پیچیدهکردن وضعیت مجاهدین در خاک عراق یک مانع جدی در روند انتقال ساکنان قرارگاه اشرف به کمپ موقت ترانزیت ایجاد کنند.
سازمان مجاهدین به عنوان تشکیلاتی با ماهیت فرقهای و مافیایی و با انبوه منابع مالی نامشروع و غیرقانونی با اعتقاد به اصل «هدف وسیله را توجیه میکند» همچنان حاضر است برای بهدستآوردن قدرت سیاسی در ایران به هر وسیلهای متوسل شود. در این رابطه میتوان به گفتههای رئیس سازمان اطلاعات سپاه درخصوص فعالیتهای منافقانهی سازمان مجاهدین خلق در جریان وقایع اغتشاشات اخیر کشور اشاره کرد:
«با توجه به تنفر تاریخی مردم ایران از گروهکهای تروریستی، به ویژه گروهک منافقین و سلطنتطلبان، هیچ موقع آنها توان تولید موج و رخداد امنیتی اجتماعی در داخل کشور را نداشتهاند و همواره مترصد فرصتی جهت موجسواری و تولید ناامنی و اغتشاش در آن بستر بودهاند. البته پشتیبانی و هدایت آنها توسط سرویسهای جاسوسی افزایش داشته و طی سالهای اخیر تلاش کردند با فعالسازی و انسجامبخشی به گروهها و جریانهای تروریستی، بالاخص در حوزهی جنگ روانی در حوادث اخیر نیز از آنها در این محورها بهرهبرداری کنند: از حفظ خط آشوب و القای گسترش دامنهی اعتراضات از طریق فراخوانزدن و هشتگسازی تا کشتهسازیها در داخل و اهرمسازی برای فشار حقوق بشری و انجام اقدامات ایذایی علیه مردم و زیرساختهای کشور و تداوم اقدامات تبلیغاتی و تطهیر گروهکها در جامعه با سبکهای ابتکاری به منظور اثرگذاری بیشتر بر نسل جوان. در این راستا در نشست سه جانبهای با حضور نمایندگانی از آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی در یکی از کشورهای منطقه دربارهی وضعیت ایران بر چند نکته تأکید میشود: «اول این که توسط ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا، تسلیحاتی در اختیار ضدانقلاب کردی قرار گیرد و دوم پشتیبانی اطلاعاتی از گروهک نفاق برای شناسایی اماکن مهم و سوم فعالکردن گروههای ضدانقلاب برای انجام اقدامات سری در داخل ایران».
با توجه به اشراف دستگاههای اطلاعاتی کشور روی سرشبکههای عملیاتی و رسانهای این گروهکها در داخل، در اوج اغتشاشات، ۳۵ نفر از لیدرهای نفاق و ۲۰ نفر از لیدرهای جریان سلطنتطلب شناسایی و دستگیر شدند. در این بین شبکه ادعایی جوانان محلات نیز در برخی استانها مورد رهگیری و اشراف اطلاعاتی قرار گرفت و با آن برخورد شد. همچنین در ارزیابیای که سرویس دیا (اطلاعات نظامی آمریکا) در مهرماه داشته، عنوان میکند: «این گروهها ثابت کردند در حمله به مرزهای ایران ناتوان هستند و ادعاهای قبلی آنان درخصوص عملیات خرید و انبار تسلیحات در داخل ایران کذب بوده است. ضمن آن که شهرهای کردستان عملکرد بهتری نسبت به شهرهایی داشتند که هواداران سازمان مجاهدین در آن حضور داشتند.»
در سالهای اخیر و متأثر از ارتقای سطح مواجههی انقلاب اسلامی با نظام سلطه در صحنهی داخلی، منطقهای و بینالمللی (به خصوص پس از پیروزی محور مقاومت در اعلام پایان داعش)، شاهد تلاش دشمنان برای خلق محیط امنیتی جدید پیرامون کشور در قالب جنگ ترکیبی میباشیم. یکی از اضلاع جنگ ترکیبی، جنگ اطلاعاتی و امنیتی علیه منافع و امنیت ملی ایران است. دستگاههای اطلاعاتی، دستگاههای رسانهای، فضای مجازی و گروههای تروریستی، بازیگران محوری جنگ اطلاعاتی امنیتی برای بیثباتسازی و مهار جمهوری اسلامی ایران هستند. بر این اساس سازمان اطلاعات سپاه در جهت شناسایی، پیشگیری و مقابله با عناصر و شبکههای تولیدگر ناامنی، رصد دائم و هوشمند تهدید از مبدأ را در دستور کار دارد.
یک نمونه از دفع خطرات و رخدادهایی که دشمنان در جریان این اغتشاشات برنامهریزی کرده بودند، پیشگیری از ترور امام جمعه یکی از استانها و حمله به استانداری آن بود. اقدامات متعدد دیگری هم انجام شد که باز به عنوان نمونه برخورد با بعضی جریانات صنفی که سعی در انحراف مطالبات و اعتراضات اقشار جامعه داشتند، دستگیری عناصر مرتبط با گروهکهای چپ، نفاق و سلطنتطلب قبل از اقدامات آشوبطلبانهی آنان، ممانعت از برگزاری نشستهای هماهنگی و فرماندهی سران چند گروهک، اجرای چند مورد اطلاعاتی علیه شبکه های فعال قاچاق سلاح در اغتشاشات و کشف و شناسایی مقادیر زیادی از سلاحهایی که عناصر گروهکی به منظور به کارگیری در اغتشاشات در حال قاچاق به داخل کشور بودند میتوان اشاره کرد». لازم به ذکر است که انجام تمامی این اقدامات مستلزم صرف هزینههای مالی هنگفت در داخل کشور و فضای بینالمللی است.
منبع
سید اسماعیلی، سید حجت (۱۳۹۶). خداوند اشرف از ظهور تا سقوط: (نگاهی مستند و تاریخی به روند فرقهگرایی سازمان مجاهدین خلق)، تهران: مؤسسهی فرهنگی و هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص ۴۴۵-۴۴۳.
روزنامهی جام جم، شمارهی ۵۶۱۴، سهشنبه ۳۰خرداد ۱۴۰۲.