آغاز مناسبات دیپلماتیك ایران و انگلیس بهعهد صفویان برمیگردد. انگلیسیها از همان زمان سعی در تحكیم نفوذ و موقعیت خود در ایران داشتند. دولت انگلیس بهدنبال خروج پرتغالیها و هلندیها از خلیج فارس، قدرت بلامعارض در این منطقه بود. در این میان،ضعف و عدم كفایت برخی دولتمردان ایرانی در عصر قاجار و وابستگی پهلوی اول و دوم به انگلیس، باعث شده بود تا زمینه و بستر لازم جهت دخالتهای رسمی و غیررسمیبریتانیا در ایران فراهم آید. در این حال،انكار حقوق ایران در خلیجفارس و اشغال جزایر سهگانهی ایرانی ابوموسی،تنب كوچك و تنب بزرگ توسط بریتانیا، به انحراف كشاندن انقلاب مشروطه، ساخت فرقههای ضاله(مانند بهائیت) وترویج آنها، دامن زدن به اختلافات داخلی،تشكیل مجموعههای سرّی نظیر آدمیت و ایجاد لژهای فراماسونری، طراحی دو كودتا (3 اسفند 1299و 28 مرداد 1332)،اشغال ایران و تقسیم آن به سه منطقهینفوذ(روسیه در شمال،انگلیس در جنوب و یك منطقهی بیطرف)،تحمیل قراردادها ومعاهدات ننگین، جدایی هرات از ایران، دخالتهای آشكار در انتخابات مجالس قانونگذاری، غارت نفت ایران، نفوذ در حاكمیت و بلندپایگان حكومتی، ضدیت با انقلاب اسلامی و دخالتهای مكرر آن در امور داخلیو خارجی ایران و از جمله انتخابات دهم ریاستجمهوری و مسائل پس از آن، تنها گوشهای از پروندهی سیاه و تاریك انگلیس در ایران است. بیشك دهمین انتخابات ریاستجمهوری در كشورمان حماسهی بزرگی بود كه قریب 40 میلیون ایرانی در پای صندوقهای رأی حاضر شده و با مشاركت 85 درصدیخود ركورد جدیدی در جهان آفریدند كه بیشك برندهی نهایی آن ملت ایران بود. این حماسه بازتاب گوناگونی در جهان از جمله انگلیس داشت. در این میان دخالت آشكار مقامات رسمی و غیررسمی این كشور در سطوح عالی نظیر نخستوزیر، وزیر امورخارجه، پارلمان، سرویس امنیتی این كشور، سفارت انگلیس در تهران و رسانههای تحت امر دولت انگلیس مانند سرویس جهانی بی. بی. سی در قبال این حماسهی بزرگ از جوانب مختلف قابل تحلیل و ارزیابی است؛ بهنحوی كه كاركرد تلویزیون فارسی بی. بی. سی در قبال ایران از یك رسانهی مستقل و یا نیمهمستقل كه ادعا میكند، بهعنوان یك رسانهی صرفاً معارض و مخالف عمل كرده و میكند.لذا دولت ایران از ابتدای حضور تلویزیون فارسی بی. بی. سی هیچگونه همكاری با آن نداشته و هرگونه همكاری اشخاص و افراد با این رسانهی معارض را ممنوع كردهاست.