نگاهی به اعترافات عوامل کودتای نقاب +اسناد
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ چندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امریکا و متحدانش با استفاده از چند تن از افسران ارتش رژیم شاهنشاهی که در گروهی با نام «نقاب» متشکل شده بودند کودتایی با هدف بازگرداندن شاپور بختیار و نابودی نظام نوپای جمهوری اسلامی، طرحریزی کردند. اماعلیرغم تلاش کودتاگران، این توطئه قبل از عملیاتی شدن، کشف و خنثی شد.
طرح کودتا
در سال 1358، سازمان سیا با هدف جذب واسطههایی در ارتش ایران، از طریق سرهنگ عطاءالله بایاحمدی، افسر رکن 2 ارتش، با محمدباقر بنیعامری، سرهنگ دوم بازنشسته ژاندارمری ارتباط برقرار کرده و به وی اطلاع داد که آمریکا آماده حمایت از نیروهایی است که قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی را دارند.
ستواندوم ناصر رکنی یکی از عوامل کودتا در اعترافات خود میگوید: «اگر امریکا در این کودتا نقشی به عهده نداشت اصلا نطفه کودتا تشکیل نمیشد.»او ادامه میدهد: «دو الی سه ماه بعد از پیروزی انقلاب اولین تماس بین ماموران سیا و یکی از دوستان بنیعامری در اروپا برقرار شد و آنها بنیعامری را در خط بختیار قرار دادند. تمام هماهنگیهای لازم بین کشورهای عضو بازار مشترک اروپا و ستاد بختیار در پاریس از طریق سیا انجام میگرفت.»
براساس اعترافات ناصر رکنی عربستان و اسرائیل نیز از همکاران اصلی امریکا در این کودتا بودند. رکنی، در اعترافات خود از خرج دلارهای امریکایی در کودتای نقاب نیز پرده برداشته و اعتراف میکند: «طبق اظهارنظر بنیعامری نهتنها به من بلکه به خیلی از افراد دیگر... تامین هزینههای مادی چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم، نظیر چک 10 میلیون دلاری عربستان سعودی، توسط آمریکا صورت گرفته است.» طبق همین اعترافات، سازمان جاسوسی اسرائیل نیز در امر شناسایی و ارائه اطلاعات به عوامل کودتا فعال بود.

همچنین بر اساس اسناد تاریخی امریکاییان طی ارتباطی که با سید کاظم شریعتمداری داشتند، تصمیم گرفتند بعد از سرنگونی انقلاب و ترور حضرت امام، زمام امور را به دست شریعتمداری بسپارند. در این راستا توانستند در اجرای این کودتا حمایتهای کاظم شریعتمداری را هم جلب کنند.وی ضمن تامین برخی از وجوه مالی گروههای مخالف امام و انقلاب، مترصد نقش جایگزین حضرت امام در دولت کودتا بود و سعی داشت بعد از ایشان «مرجع تقلید و رهبر آینده کشور»باشد.
تیمسار محققی در اعترافات خود شرح می دهد که مسؤلین شاخه سیاسی در برابر این پرسش که اگر در روز کودتا مردم بیرون ریختند، آن وقت چه کسانی به اینها تیراندازی میکنند و در صورت تیراندازی، تعداد زیادی کشته خواهند شد، پاسخ میدادند: وقتی که امام خمینی دیگر وجود نداشته باشد، یکی به جای ایشان مینشیند و از رادیو تلویزیون صحبت خواهد کرد و مطالبی را که امام تا امروز گفته است، او فتوا می دهد که غلط است.
از اعترافات ناصر رکنی چنین برمیآید که رابطه و پیوندی حسابشده بین کودتا و آغاز جنگ تحمیلی وجود داشت. به گفته او، کودتا نسبت به جنگ «تقدم» داشت زیرا «در صورت پیروزی مشکل آمریکا را بطور کلی حل میکرد.»
براساس اعترافات کودتاچیان، قرار بود با رسیدن هواپیماها به تهران بیت حضرت امام(ره)، فرودگاه مهرآباد، دفتر نخست وزیری، ستاد مرکزی سپاه پاسداران، ستاد مرکزی کمیتههای انقلاب، پادگان ولیعصر(عج)، پادگان امام حسین(ع) و چند نقطه مهم دیگر بمباران شود.
پس از بمبارانهای هوایی، هواپیماها با شکستن دیوار صوتی به نیروی زمینی علامت میدادند که مرحله دوم کودتا را آغاز کنند. در این مرحله باید صدا وسیما، فرودگاه مهرآباد، ستاد ارتش جمهوری اسلامی، پادگان حر، پادگان قصر و پادگان جمشیدیه تسخیر شود و در سطح شهر تهران با اعمال خشونت و ارعاب حالت نظامی ایجاد شود، طبق برنامه اگر نفوذیهای نیروی زمینی موفق نمیشدند صدا و سیما را تسخیر کنند، هواپیماها آنجا را بمباران میکردند. بازگشت بختیار آخرین حلقه اهداف این کودتا بود.
مهمترین هدف کودتاگران، بیت حضرت امام بود که باید به وسیله سه فروند هواپیما بمباران میشد، زیرا آنها پایان عمر حضرت امام را به معنای پایان عمر جمهوری اسلامی قلمداد میکردند. کودتاگران در نظر داشتند با بمبارانهای وسیع و دستگیری سران نظام، یک شورای نظامی تشکیل داده و حکومت نظامی اعلام کنند٬ به عبارتی میخواستند اعدام دسته جمعی راه بیاندازند.
از اعترافات کودتاچیان برمیآید که طرح خشن برای مقابله با جمهوری اسلامی دارای چند مرحله بود و در صورت عدم کامیابی، مرحله بعدی بلافاصله اجرا میشد.
با کشف و خنثیسازی کودتای 19 تیر 59، بلافاصله موضوع جنگ رژیم بعث عراق با ایران پیش آمد که به مدت 8 سال مردم ایران را درگیر یک نبرد تمام عیار کرد.