روایتی از شهادت مردم در سرچشمه تهران در محرم 57 / توطئه رژیم پهلوی برای کشتار مردم در عصر عاشورا
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آخرین ماههای منتهی به انقلاب اسلامی، همزمان با عزاداریهای محرم و صفر بود. نهضت اسلامی ملت ایران با مناسبتهای مذهبی همراه شده بود و این امر نقش مهمی در پیروزی انقلاب داشت.
با گریزی به کتاب خاطرات حجتالاسلام جعفری اصفهانی که توسط موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده درباره ترس رژیم پهلوی نسبت به عزاداری مردم در ایام محرم آمده است:
یکی از خاطراتم در اوایل دهه محرم، کشتار سرچشمه است. هر سال مرسوم بود که هیئتهای مذهبی در میدان سرچشمه جمع میشدند. در این سال تظاهرات گستردهای در آنجا اتفاق افتاد؛ پیشاپیش جمعیت، عدهای کفنپوش حرکت میکردند. هیئت ما ضمن تظاهرات، عزاداری و سینهزنی میکردند. ازهاری نخستوزیر شده بود و دولت نظامی تشکیل داده بود. در تمام دوران نخستوزیری وی، حکومت نظامی برپا بود. در این زمان کشتار وسیعی در میدان سرچشمه صورت گرفت. دوستانی داشتم که از خیابان کرمان آمده بودند؛ برخی از آنها مجروح شده بودند. حاج محمد ارباب ماشین استیشنی داشت که با آن مجروحان را به بیمارستان بهادری منتقل میکرد. اگر کسی زخمی میشد یا نمیتوانست راه برود، او را سوار میکردیم. بیمارستان از مجروحان پر شده بود. مردم کفنپوش بعد از کشتار به طرف میدان انقلاب حرکت کردند؛ حرکت آنها کاملاً دیدنی بود. مردم از دیدن این صحنه بسیار گریه و زاری میکردند.
بعد از کشتار سرچشمه، در اواخر دهه محرم، تظاهرات تاسوعا و عاشورا اتفاق افتاد. این تظاهرات، بزرگترین تظاهرات تاریخ انقلاب اسلامی ایران بود. جمعیت میلیونی مردم، اعتراض خود را علیه رژیم اعلام میکردند. خبرگزاریهای خارجی، تعداد جمعیت را میلیونی گزارش میکردند. میدان امام حسین تا میدان آزادی و حتی خیابانهای اطراف، پر از جمعیت بود. مردم دوست داشتند به میدان آزادی برسند و سخنرانیها را بشنوند. مینیبوسهایی تدارک دیده شده بود که بلندگوهایی نیز بر آن نصب بود. اعضای مؤتلفه برای برگزاری این راهپیمایی زحمت زیادی کشیدند. برنامههای سخنرانی را به مردم میرساندند. قطعنامهای که قرار بود در پایان روز تاسوعا خوانده شود با تغییرات و اصلاحاتی در آن، در پایان روز عاشورا قرائت شد. رژیم هیچ عکسالعملی نشان نداد. من در نزدیکی میدان آزادی بودم، یکی از درجهداران ارتش به نام عباس نوری، موتوری داشت که با آن سربازها را فراری میداد. به سربازها لباس میدادیم و برای فرار به آنها کمک میکردیم.
توطئه کشتار مردم به دست رژیم
از خبرهای مهم آن روز، خنثی شدن توطئه کشتار مردم در این روز به دست رژیم بود. ژنرالهای ارتش تصمیم به کشتاری بدتر از کشتار 17 شهریور گرفته بودند. نقل میشد که در پادگان لویزان، عدهای از فرماندهان و افسران هوانیروز، همراه با چهارصد نفر از افسران گارد جاویدان که عدهای از آنها چترباز هم بودند، تصمیم به برخورد با این تظاهرات گرفته بودند، اما در وقت ناهار، چند نفر از سربازان و درجهداران آنها را به رگبار میبندند که دو نفر از سربازان و درجهداران دستگیر میشوند و بقیه فرار میکنند.
از موضوعات مهم در جریان این تظاهرات، سوءاستفاده گروههای خاصی از آن و سعی در مصادره آن به نفع خویش بود. چون که حرکت مردم در این روز عظیم بود، گروههای متعددی از جمله فداییان خلق و سازمان مجاهدین خلق میخواستند از آن به نفع خود بهرهبرداری کنند. ما سعی داشتیم این حرکت انقلابی منحرف نشود؛ لذا آیتالله بهشتی، دکتر باهنر، رجایی و آیتالله مطهری خیلی تلاش کردند، جریان عظیم مردمی را کنترل کنند. برخی از این گروهها شعارهای «نان، مسکن، آزادی» سر میدادند و سعی در تلقین این شعار به جمعیت حاضر داشتند. آیتالله بهشتی، مهدوی کنی و آقای ناطقنوری قطعنامه پایانی را کنترل میکردند و در ثبت این حرکت به نام روحانیت سعی داشتند؛ در حالی که این گروهها نیز فعالیت میکردند و پیشاپیش جمعیت حاضر میشدند.