نقش روحانیت و مردم گیلان در پشتیبانی از جبهه / آمادگی بینظیر گیلانیها برای حضور در قدس
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ نقش بیبدیل رزمندگان از اقصی نقاط کشور در دفاع مقدس یکی
از ویژگیهای برجسته دفاع مقدس است. حضور پرشور مردم شهرهای مختلف منجر به
سازماندهی تیپها و لشگرهای متعدد شد.
سردار شهید حسین همدانی در بخشی از خاطرات خود که در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است؛ نقش مردم و روحانیت گیلان در تشکیل لشگر قدس را به خوبی روایت میکند که در ادامه میآید.
فرماندهی تیپ قدس
در
سال 1365 از همان روز اول که معرفی شدم حاج آقا احسانبخش نماینده امام در استان گیلان
و امامجمعه رشت از آقا محسن[رضایی] قول گرفتند که این تیپ به لشکر تبدیل شود. لذا
او از همان روز اول با تیپ هماهنگ شد و فرمودند استان گیلان سهم و حقش را میخواهد
و این استان استعداد دارد که از یک لشکر به تمام معنا پشتیبانی کند بنابراین میخواهیم
این تیپ به لشکر تبدیل شود. از سوی دیگر محسن رضایی به ما گفت این شما و این هم
استان خداحافظ! بنده عرض کردم پس امکانات کو؟ گفتند: شما میدانید امکانات ما
محدود است و شما هرچه میتوانید از استان بردارید و اگر استان قادر است که پشتیبانی
کند شما این تیپ را به لشکر تبدیل کنید.
جلسه
ستاد پشتیبانی جنگ با حضور حاج آقا احسانبخش، استاندار و اعضای شورای تأمین استان
تشکیل شد. در این جلسه مطرح کردیم که اگر میخواهید که تیپ تبدیل به لشکر شود، باید
پشتیبانی کنید. حاج آقا احسانبخش فرمودند که آقا شما بروید و خوب بجنگید و ما نیز
خوب پشتیبانی میکنیم. شما خیالتان راحت باشد. آقای همدانی شما تازه آمدهاید با گیلان
ما کار کنید، ما را نمیشناسید. من به شما قول میدهم، با تجار و بزرگان شهر جلسه
بگذارم و موضوع را مطرح کنیم...
*** اولین حضور تیپ قدس در عملیات
کربلای 2 ***
بعد
از این جلسه ما نیز به منطقه رفتیم و اولین کاری که کردیم تیپ را سازماندهی کردیم.
برادر گلیشادی جانشین تیپ و قلیپور رئیس ستاد شد. مسئول اطلاعات حسین املاکی و
مسئول پشتیبانی برادر حزنی و مسئول پرسنلی آقای گلستانی شد.
پس از شکلگیری تیپ قدس ماموریت در منطقه حاج عمران برای انجام عملیات کربلای 2 به این تیپ واگذار شد، ما نیز به همین منظور وارد منطقه شدیم و شناسایی را انجام دادیم و عملیات کربلای 2 انجام شد. این اولین مأموریت و عملیاتی بود که تیپ قدس انجام داد که در واقع تمرینی برای آمادگی و شرکت در عملیاتهای بزرگتر بود. نیروهای این تیپ ترکیبی از شهرهای مختلف بود، اما وقتی که به استان گیلان وصل شد، اکثریت نیرو از استان سازماندهی شد و برادرهایی که در لشکر 25 و یا در جاهای دیگر بودند کمکم به یگان خودشان برگشتند. بدین ترتیب عملیات کربلای 2 در شکلگیری و آمادگی تیپ برای ارتقاء به لشکر بسیار مؤثر بود و عملیات نسبتاً خوبی بود.
*** تشییع کمنظیر پیکر شهدا در رشت ***
در این عملیات برادر قلیپور و جانشین وی برادر گلستانی شهید شدند. در مجموعه سی تا چهل شهید از شهرستان رشت دادیم. وقتی که شهدا را انتقال داده و آوردند تمام شهر تعطیل شد. زمانی که در تشییع پیکر شهدا شرکت کردم، مردم میگفتند تا حالا این تعداد شهید بیسابقه بوده است. این یک حرکت جدیدی بود از این نظر که مردم دیگر احساس کردند که بطور جد در جنگ و دفاع مقدس مشارکت دارند. حتی در تشییع شهدا کسانی شرکت کرده بودند که سابقه و گرایش مارکسیستی داشتند. بنده هم در مراسمی که به عنوان گرامیداشت شهدا برگزار شده بود شرکت کردم و از آنها خواستم که با حضورشان لشکر را پر از نیرو کنند.
***تبدیل تیپ به لشگر ***
بعد
از این عملیات دو کار بزرگ داشتیم، یک تیپ را باید توسعه میدادیم و تبدیل به لشکر
میکردیم و بعدی اینکه برای عملیات بعدی باید یگان را به جنوب انتقال میدادیم. همه
لشکرها و تیپها در جنوب دارای پادگانهای صحرایی بودند و از امکانات خوبی
برخوردار بودند، اما ما هیچ مکانی نداشتیم، در گام اول از سنندج به تنگه چارزبر رفتیم
که نزدیک به یک ماه در این تنگه بودیم و سپس گردانها را افزایش دادیم و از طرف
فرمانده کل سپاه موافقت و ابلاغ شد که تیپ قدس به لشکر 52 قدس تبدیل گردد که بعداً
هم به لشکر 16 قدس ارتقاء پیدا کنیم.
آقای
فروزنده استاندار خوزستان بودند. ما خدمت او رفتیم، گفتم تیپ قدس که در سازمان رزم
قرارگاه حمزه بود آن را تبدیل به لشکر کردیم و به سازمان رزم عملیاتهای منظم وارد
شده که میخواهد جنوب بیاید، او هم دستورات محکمی صادر کردند.
در شورای تأمین استان اعلام کردیم که ما زمین را گرفتهایم حالا نوبت شماست که پشتیبانی کنید، چون این زمین بیابان است و کار و زندگی کردن در آن بسیار مشکل، مگر اینکه امکانات فراهم شود و الان نیز یگان را حرکت دادیم که ببریم در آنجا چادر بزنیم و مستقر شویم آنها نیز قول همکاری اینجا و پشتیبانی دادند، در نتیجه یک اکیپ فنی از استانداری و تعدادی از مدیران کل استان و برخی از تجار استان در قالب یک تیم به منطقه آمدند، در حالی که ما در چادر زندگی کردند، خبری از جاده، آب برق نبود، آمدن این گروه مواجه شد با گرمای تابستان، البته آخر تابستان بود، ولی درجه گرما بالا بود، 24 ساعتی که آنجا ماندند زندگی بر او سخت بود، در نتیجه متوجه شدند با این وضعیت بچهها از بین میروند، باید فکری کرد از این نظر برای ما خیلی مؤثر و خوب بود.
***آمادگی بینظیر گیلانیها
برای حضور در جبهه***
ما
دوباره با همین برادرها به رشت برگشتیم و جلسهای تشکیل شد و همه دادشان درآمده
بود که باید کاری کرد، گفتند که ما دیگر از امروز آرام نمیگیریم یا لشکر به آنجا
نرود یا اینکه اگر برود از شدت گرما همه از بین میروند، نهایتاً جلسهای تشکیل شد
و مقرر گردید که از سازمان آب، اداره برق و اداره راه وارد منطقه شوند و یک حلقه
چاه آب بزنند و برقکشی و جادهکشی نیز بشود و امکاناتی نیز به آنجا فرستاده شود،
ظرف دو ماه نشده شکل زمین تغییر کرد، واقعاً مردم و مسئولان به طور جد آنجا بودند.
این
همه را من مدیون آیتالله احسانبخش میدانم که حاکم منطقه بود، وقتی که دستور میداد
امکان نداشت کسی از آن سرپیچی کند، همه استان را بسیج کرد بطوری که ما دیگر آنجا
مشکلی نداشتیم که مثلاً 50 کیلومتر برای یک تانکر آب برویم و حتی بسیج شدند که
آشپزخانه دایر شود. در نتیجه وقتی بچهها آمدند و دیدند، از خود سپاه استان بیش از
هزار نفر پاسدار اعلام آمادگی کردند که
وارد لشکر شوند و الحمدالله ظرف چند ماه بعد از عملیات کربلای 2 تیپ قدس تبدیل به
لشکر شد.