18 دی 1357؛ تظاهرات بینظیر مردم شهر ری علیه رژیم پهلوی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ به تدریج شور انقلابی در زمستان 1357 سراسر ایران را فرا گرفته بود و در تمامی شهرها و حتی روستاهای کشور رسوخ کرده بود، هر روز که میگذشت بر عمق مردمی شدن آن افزوده میگردید. شهر ری نیز به ویژه به دلیل نزدیکی با کانون انقلاب یعنی قم و تهران از این جریان نه تنها استثناء نبود بلکه بیش و پیش از سایر شهرستانها در جریان مبارزه قرار گرفت. در دی ماه 1357 وقایعی در شهر ری روی داد که مهمترین آنها قیام 18 دی بود. در این زمینه در کتاب «انقلاب اسلامی در شهر ری» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده آمده است:
در دی ماه سال 1357 همچنین تظاهرات پراکندهای در شهر ری
صورت میگرفت که گاهی از صحن حضرت عبدالعظیم(ع) شروع میشد و گاهی هم به صحن ختم
میشد. تا این که جلسه مشترک روحانیت مبارز شهر ری با عدهای از انقلابیون تشکیل
گردید و مقرر شد راهپیمایی با شکوهی روز 18 دی ماه برگزار نمایند تا انعکاس آن در
رسانهها نیز موجب تقویت حرکتهای مردمی سایر شهرستانها گردد. مردم مبارز شهر ری
در روز 18 دی ماه ساعت 9 صبح در صحن حضرت عبدالعظیم (ع) گرد هم آمدند و پس از
مقداری شعار دادن به سمت مرکز شهر حرکت نمودند.
در پیشاپیش جمعیت که علمای شهر از جمله آیتالله محمد لالهزاری
و شیخ عبدالرحیم کنی و... حضور داشتند. پس از عبور از بازار و خیابان حرم در حالی
که تمام اصناف مغازههای خود را تعطیل نموده و صفوف راهپیمایان هر لحظه فشردهتر و
انبوه جمعیت غیرقابل محاسبه بود پس از رسیدن راهپیمایان به میدان مرکزی شهر از
ادامه حرکت آنها به سمت کلانتری توسط مامورین جلوگیری شد و سیر حرکت به سمت
خیابان 24 متری زکریا ادامه پیدا نمود، اما هنوز کمتر از نیمی از راهپیمایان در
خیابان 24 متری و نیمی دیگر آن در خیابان حرم بودند که تیراندازی عوامل رژیم شروع
شد و عدهای از مردم زخمی و عدهای نیز شهید شدند.
حاج ابوالقاسم شفیعی از برگزارکنندگان تظاهرات 18 دی در
شهرری درباره علل برگزاری تظاهرات میگوید: « از سال 56 که آتش انقلاب شعلهور شد
عدهای از جوانان انقلابی شهر ری به صورت پراکنده در حوادث قم و تهران شرکت میکردند...
بنابراین یک هیئت سیار به عنوان هیئت محبان آلمهدی تشکیل دادیم که هر هفته در
خانه یکی از افراد انقلابی تشکیل جلسه میدادیم به این صورت که افراد مبارز و
انقلابی را شناسایی میکردیم و یک هفته قبل میگفتیم هفته بعد منزل فلانی جلسه است
و پس از تدارک مجالس از روحانیون و وعاظ انقلابی مثل شیخ محمدتقی عبدوس و خراسانی
و ... دعوت میکردیم که سخنرانی کند. در واقع هم هیئت را برگزار میکردیم و هم
کارهای انقلابی انجام میدادیم...»
آقای ربیعی که از مجروحین 18 دی است خاطرات خود را از این
روز تاریخی چنین بازگو میکند: « با اعلام قبلی صبح روز 18 دی 1357 دسته دسته مردم
در داخل صحن حرم تجمع کردند. آن روز میدان شهر ری پر از افراد نظامی بود. مقابل
بازار چند جیپ و ریو مملو از افراد نظامی ایستاده بودند، هنوز ساعت 10 نشده بود که
پس از سخنرانی آقای سبزعلی در مورد فرمان امام و ضرورت راهپیمایی شروع به شعار دادن
نمود و مردم با تکرار شعارها به دنبال او
به طرف میدان شهر ری حرکت کردند مضمون شعارها که از طریق بلندگوی دستی از طرف
برادران سبزعلی پخش میشد این بود؛ «سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن» «تا شاه
کفن نشود، این وطن، وطن نشود» «خدا، قرآن ، خمینی» و... طولی نکشید که موج جمعیت
از طرف حرم به سوی میدان شهر ری به جریان افتاد با اینکه ته جمعیت هنوز در حرم بود
سر تظاهراتکنندگان به مقابل بازار رسید، خیابان حرم جای سوزن انداختن نبود و شهر
ری تا آن روز به این شدت و با این گسترگی تظاهرات و راهپیمایی نداشت، بلندگو هم
دیگر جوابگوی مردم به پاخاسته نبود با این حال جمعیت مدام شعار میدادند در میدان
شهرری فرمانده نیروهای نظامی دستور داد تا برای متفرق شدن نیروهای مبارز از گاز
اشکآور استفاده کنند، که مردم به مقابله پرداختند و تیراندازی شروع شد...»
آقای محمد بختیاری از شرکتکنندگان و مجروحین روز 18دی شهر
ری در مورد این روز تاریخی چنین اظهار میدارد: «صبح روز 18 دی به طرف صحن رفتم از
همان ابتدای صبح مامورین نظامی خیابان حرم، بازار و میدان شهر ری را تحت نظر
داشتند... ماموران نظامی هر دو طرف خیابان را محاصره کرده بودند تقریباً جمعیت به
سر کوچه دباغی (شهید سبزعلی کنونی) که رسید تیراندازی شروع شد و چند نفر هم همان
جا شهید شدند من نیز که قصد داشتم مغازه عکاسی را که در آنجا بود و به کاروانسرای
عباسی راه داشت باز کنم تا شاید عدهای از افراد به آنجا پناه ببرند، ناگهان تیر
خوردم و افتادم البته موفق شدم در مغازه را باز کنم و مردم توانستند به حیاط بروند...»
حاج محسن سبزعلی که خود از برگزارکنندگان این راهپیمایی
بوده است درباره انگیزه و نحوه هماهنگی اولیه برای تظاهرات 18 دی میگوید: «... دو
روز مانده به 18 دی تقسیم شدیم و به مساجد مختلف رفتیم تا به اطلاع عموم برسانیم
که 18 دی تظاهرات برگزار میشود. در واقع حاضران در مساجد هم به محارم خود میگفتند
و به این شکل مردم در جریان قرار میگرفتند. روحانیون مساجد هم همگی موافق بودند
منتهی برنامهریزی و مدیریت میخواست مدیریت آن انجام شده بود و برنامهریزی آن هم
با حضور در مساجد صورت میگرفت.»
صبح روز 18 دی، قاسم سبزعلی از شهدای قیام 18 دی زودتر از
همه از خواب بلند شده و به سمت حرم حضرت عبدالعظیم حرکت میکند. بلندگوی دستی هم
توسط خواهر وی و برای جلوگیری از دیده شدن آن توسط ماموران زیر چادر گرفته شده و
به حرم برده میشود. مسیر تظاهرات بدین شکل بود که در صحن حرم تجمع صورت میگرفت و
سپس به سمت میدان شهر ری حرکت و پس از آن از خیابان رزمآرا (فدائیان اسلام کنونی)
تا سه راه ورامین حرکت ادامه مییافت.
محسن سبزعلی درباره ادامه تظاهرات 18 دی و اتفاقاتی که
افتاد میگوید: «من چون سخنرانی کرده بودم یک کت چهارخانه هم پوشیده بودم شناسایی
شده بودم و خواستند مرا بزنند که به طرف کوچه اقدسیه(پیلغوش فعلی) در خیابان 24 متری فرار کردم من به همراه
پسرداییام ابراهیم حکمی مقدم و مهدی تقویراد (وی بعداً در پاوه شهید شد) در کوچه
یخچال مستقر شدیم و دیدیم یک گروه جدیدی به نیروهای نظامی اضافه شدند و شدیداً تیراندازی
زمینی میکنند ما مخفی شدیم.»