حال و هوای اردوگاه‌های بعثی در تحویل سال نو

علی هادی‌تبار می‌گوید: «لحظات تحویل سال فرارسید و فروردین سال ۶۳ آغاز شد، درحالی‌که طبق روال سال‌های آزادی نه از پیام امام و نه از شادباش رییس جمهور از هیچ کدام خبری نبود. و به جای همه این‌ها در همان روز اول فروردین ۶۳ پلنگی به سختی در اتاق بازجویی مشغول بود و اسرایی را بیرون در، به انتظار بازجویی نشانده بودند. صدای فریاد دل خراش ضجه و فریاد یا حسین و یا مهدی اسرایی که داخل اتاق بازجویی شکنجه می‌شدند گاه و بی‌گاه در کل اردوگاه می‌پیچید».
شنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۵

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ یکی از برگ‌های زرین و پرافتخار تاریخ انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس، به مقاومت و ایستادگی آزادگان در بند اسارتگاه‌های مخوف رژیم بعثی برمی‌گردد. آنها در همه حال روزهای سختی را می‌گذراندند و ایام سال تفاوت چندانی برایشان نداشت.

لحظات تحویل سال فرارسید و فروردین سال 63 آغاز شد، درحالی‌که طبق روال سال‌های آزادی نه از پیام امام و نه از شادباش رییس جمهور از هیچ کدام خبری نبود. و به جای همه این‌ها در همان روز اول فروردین 63 مامور عراقی به سختی در اتاق بازجویی مشغول بود

دکتر علی هادی‌تبار از جمله آزادگانی است که چندین سال در این اردوگاه‌های بعثی به اسارت گذرانده است. او خاطرات تلخ و شیرینی از آن روزها دارد. وی در بخشی از کتاب خاطرات خود که با عنوان «شهر که آرام شد برمی‌گردم» چاپ شده است می‌گوید: «نوروز سال 63 از راه رسید، بی‌سر وصدا، و در واقع غریبانه ترین نوروزی که در تمام عمر به یاد می‌آورم. در بین اسرا بودند کسانی که ساعت تحویل سال را به خاطر داشتند.

لحظات تحویل سال فرارسید و فروردین سال 63 آغاز شد، درحالی‌که طبق روال سال‌های آزادی نه از پیام امام و نه از شادباش رییس جمهور از هیچ کدام خبری نبود. و به جای همه این‌ها در همان روز اول فروردین 63 مامور عراقی به سختی در اتاق بازجویی مشغول بود و اسرایی را بیرون در، به انتظار بازجویی نشانده بودند. صدای فریاد دل خراش ضجه و فریاد یا حسین و یا مهدی اسرایی که داخل اتاق بازجویی شکنجه می‌شدند گاه و بی‌گاه در کل اردوگاه می‌پیچید.

کسی با دیگری حرفی نمی‌زد. هر کس در دلش غوغایی داشت و ذکری می‌گفت. و فقط خدا می‌داند در دل آنهایی که بیرون در اتاق بازجویی به انتظار نوبت خویش نشسته بودند چه می‌گذشت. گاهی به خانواده‌ام فکر می‌کردم و خانواده اسرایی که در همان روز اول فروردین زیر شکنجه بودند را تصور می‌کردم.»


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات