کد خبر: ۶۰۵۹
بازخوانی آرای میرزای نائینی در جریان مشروطه
آیتالله نائینی نماینده افكار علما و مراجع طرفدار مشروطیت است كه اندیشههای جناح مشروطهخواه را تئوریزه و مدون میکرد. از نظر وی نیابت فقها در عصر غیبت در امور حسبه از قطعیات مذهب است و حفظ نظم و اساس اسلام را از مهمترین مصادیق امور حسبه میداند. علامه نائینی، حكومت مشروطه را از باب اولیه مشروع نمیداند، بلكه آن را نوعی حكومت غاصبانه میشمارد كه از باب ضرورت و ثانویه غصب آن كمتر از حكومت استبدادی است.
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روز 24 مرداد 1315، علامه میرزا محمدحسین نائینی از رهبران نهضت مشروطه در سن 78 سالگی بدرود حیات گفت. او نماینده افكار علما و مراجع طرفدار مشروطیت است كه اندیشههای جناح مشروطهخواه را تئوریزه و مدون میکرد. آنچه در پی میآید، بخشی از کتاب «چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه» به قلم حجتالاسلام والمسلمین روحالله حسینیان، درباره دیدگاهها و آراء علامه نائینی است.
مهمترین اثر آیتالله میرزاحسین نائینی «تنبیه الامّه وتنزیه الملّه» نام دارد. او این اثر را در زمان مشروطه تدوین کرد و دو مرجع آن زمان، آیتالله آخوند خراسانی و میرزا عبدالله مازندرانی بر آن تقریظ نوشتند. اما علامه نائینی پس از مرگ آخوند خراسانی، شروع به جمعآوری نسخههای این كتاب حتی به قیمت گزاف كرد و سپس آنها را از بین برد.
مرحوم نائینی در كتاب یاد شده، تلاش میكند تا مبانی مشروطیت را به اسلام نزدیك كند. بعضیها پنداشتهاند نظریه حكومتی مرحوم نائینی همان حكومت مشروطه است و این برداشتی اشتباه است كه متأسفانه شهرت یافته است.
نظریه حكومتی مرحوم نائینی همان حكومت اسلامی یا حكومت فقهاست. او معتقد است در این زمان، ولایت فقها توسط ستمگران غصب شده و بازگرداندن آن نیز فعلاً ممكن نیست: «در این عصر غیبت كه دست امت از دامان عصمت كوتاه و مقام ولایت و نیابت نواب عام در اقامه وظائف مذكوره هم مغصوب و انتزاعش غیرمقدور است».
آیتالله نائینی تصریح میكند كه نیابت فقها در عصر غیبت در امور حسبه از قطعیات مذهب است و حفظ نظم و اساس اسلام را از مهمترین مصادیق امور حسبه میداند: «ازجمله قطعیات مذهب ما (طایفه امامیه) این است كه در این عصر غیبت ـ علی مغیبهالسّلامـ آنچه از ولایات نوعیه را كه عدم رضای شارع مقدس به اهمال آن حتی ـ در اینزمینه ـ معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و نیابت فقها و عصر غیبت را در آن قدر متیقن و ثابت دانستیم؛ حتی با عدم ثبوت نیابت عامه در جمیع مناصب و چون عدم رضای شارع مقدس به اختلال نظام و ذهاب بیضه اسلام بلكه اهمیت وظایف راجعه به حفظ و نظم ممالك اسلامیه از تمام امور حسبیه از اوضح قطعیات است، لهذا ثبوت نیابت فقها و نواب عام عصر غیبت در اقامهی وظایف مذكوره از قطعیات مذهب خواهد بود».
علامه نائینی، حكومت مشروطه را از باب اولیه مشروع نمیداند، بلكه آن را نوعی حكومت غاصبانه میشمارد كه از باب ضرورت و ثانویه غصب آن كمتر از حكومت استبدادی است پس: «ارجاعش از نحوه اولی [استبدادی[ كه ظلم زائد و غصب اندرغصب است به نحوه ثانیه ]مشروطه[ و تحدید استیلای جوری به قدر ممكن واجباست».
جالب این است كه میرزای نائینی بدون هیچ تظاهری آنچه را كه در خواب راجع به مشروطیت دیده بیان میكند و میگوید: حضرت فرمودند: «مشروطه مثل آن است كه كنیز سیاهی را كه دستش هم آلوده باشد به شستن وادارش نمایید.» علامه نائینی تنها فرقی كه بین استبداد و مشروطه قائل است، كثیفی و تمیزی دست این دو حكومت سیاه است و خود در تعبیر خواب گوید: «سیاهی كنیز، اشاره به غصبیت اهل تصدی وآلودگی دست، اشاره به همان غصب زائد است».
مرحوم نائینی به جای اینكه این كنیز سیاهروی را به پریچهرهای بهشتی صفت تبدیل كند، تلاش كرده است كه دست كثیف این سیهچرده را بشوید.
ای كاش علما از این رویای صادقه به فكری اساسیتر افتاده بودند و این همه برای شستن دست تلاش نمیكردند. همین موضوع بود كه پس از چندی به این نتیجه رسیدند كه این سیاه، دستش را به چیزی دیگر آلوده میكند و مجبور شدند نسخههای «تنبیه الامه» را با قیمت گزاف بخرند و نابود كنند. گرچه ایدئولوژی مشروطه، نهضت را به انقلاب تبدیل كرد و نظام سیاسی را تغییر داد، اما چون اصیل نبود پس از چندی تبدیل به استبداد پهلوی شد.