حضور چهرهها و شخصیتها و نیز گروهها و احزاب در عرصهی قدرت سیاسی حاصل رقابت پنهان و آشكار جریانهای سیاسی درون جامعه است كه معمولاً با اقبال مردم مواجه میشوند. پس از انقلاب اسلامی، جریانهای مختلف سیاسی با رویكردهای مذهبی و غیرمذهبی سعی داشتند در عرصهی حاكمیت حضور پیدا كنند. نتیجهی رقابتها و كشمكشها به سمت و سویی رفت كه جریانهای اسلامگرا مورد توجه مردم قرار گرفت. در درون خود جریانهای اسلامگرا نیز در طی چند دهه حیات جمهوری اسلامی گرایشهای مختلفی بروز و ظهور پیدا كرده است كه هر دورهای بنا به اقتضائات زمان گرایشی از جریان اسلامگرا توانسته است رأی مردم را كسب و به گفتمان مسلط سیاسی و اجتماعی جامعه تبدیل شود. با پیروزی آقای سیدمحمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد 1376 جریان اصلاحطلبی بر قوهی مجریه و سپس بر قوهی مقننه حاكم شد. با توجه به عملكرد این جریان در طی دو دورهی چهارساله، جریانی مقابل این جریان رشد پیدا كرده كه «جریان اصولگرا» نامیده شد. گرچه اصطلاح اصولگرایی در انتخابات دورهی دوم شورای اسلامی شهر و روستا با حضور جریان موسوم به «آبادگران ایران اسلامی» در تهران مطرح گردید، اما ریشههای این جریان به دوران پیروزی انقلاب اسلامی و حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برمیگردد. این گفتمان با دارا بودن ویژگیهایی همچون باور به ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری و تأكید بر هویت اسلامی، همبستگی و پیوند دین و سیاست، قانونمداری، الگوی سیاسی مردمسالاری دینی، عدالتطلبی، ولایتمداری، استكبارستیزی و شایستهسالاری بر آن است تا جامعهی اسلامیِ مبتنی بر ارزشهای دینی را سامان دهد.شناخت نحوهی شكلگیری و تسلط این گفتمان بر جریانهای سیاسی كشور و شكل دادن به تحولات اجتماعی و سیاسی ایران در سالهای اخیر و نیز گروهها و احزاب با گرایش اصولگرایی و نیز آیندهی جریان اصولگرایی، عمده مباحثی است كه در اثر حاضر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.