پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شاید یکی از مهمترین فرازهای کودتای ضد ملی و ضد مردمی ۲۸ مرداد 1332 که توسط آمریکا و انگلیس طراحی و اجرا شد، نقش رادیو بی.بی.سی بود. در مرداد آن سال، این رسانه نه تنها رویه "بی طرفی" را طی نکرد، بلکه به ایفای نقش علیه مردم ایران و پایمال کردن حقوق حقه آنان پرداخت.
کرمیت روزولت، مامور سیا و فرمانده عملیات کودتا، در کتاب خاطراتش، با اشاره به دیدار خود با شاه در آستانه کودتای 28 مرداد مینویسد: حرفهای بسیاری برای گفتن داشتم. ابتدا از وضعیت خودم گفتم و اینکه چطور به ایران آمدم و داستان «آقای زخم بر سمت راست پیشانی» را تعریف کردم و گفتم نام من در اسناد مرزی آنگونه ثبت شده است. به ایشان گفتم به همه افرادی که در ایران ملاقات میکنم با نام جیمز لاکریج معرفی میشوم بجز دو تن که ژنرال زاهدی و مصطفی ویسی هستند و از هویت واقعی من خبر دارند. خبر داشتم که ژنرال زاهدی گزینه مطلوب شاه برای جانشینی مصدق است. اما مهمترین نکتهای که عرض کردم این بود که: «من به نمایندگی از چرچیل و آیزنهاور خدمت اعلیحضرت رسیدهام. برای اطمینان از این موضوع رئیس جمهور آیزنهاور شخصاً نمایندگی بنده را با بیان یک جمله در سخنرانی فردا در سانفرانسیسکو تأیید میکنند. این سخنرانی در کمتر از ۲۴ ساعت آینده ایراد میشود و رئیس جمهور این جمله را میگویند. نخست وزیر چرچیل نیز با بی بی سی هماهنگ کرده است که در اعلام نیمه شب بی بی سی تغییری جزئی داده شود تا حضرتعالی از این بابت خیالتان راحت باشد. فردا شب گوینده بی بی سی به جای آن که بگوید الان نیمه شب است خواهد گفت: الان (مکث) دقیقاً نیمه شب است.»
شاه گفت همین که شما را شناختم واقعا نیازی به این تأييدات نیست. اما در نهایت هر دو توافق کردیم کار براساس آنچه برنامهریزی شده است پیش برود و هر دو طرف به آن متعهد باشیم. شاه با لبخندی گفت: «گمان میکنم دوستان شما هم با جانشینی فضلالله زاهدی به جای دکتر مصدق موافق هستند.»
بله قربان، همین طور است. البته بریتانیاییها اول زیاد راضی نبودند چون او را در زمان جنگ دوم در اصفهان دستگیر کرده بودند و زاهدی تا پایان جنگ در اصفهان در اسارت انگلیسیها بود.»
شاه جواب داد: «بله به خاطر دارم. افسری که او را دستگیر کرده بود فيتسروی مکلین نام داشت که بعدها سفرنامهاش را در شوروی چاپ کرد و سپس به خدمت میلییشویچ... نه ببخشید تیتو در یوگسلاوی درآمد.»
کاملا درست است قربان.»
شاه شانههایش را بالا انداخت و گفت: «اما الان حرفهای مهمتری داریم.»
منبع: کودتا (خاطرات کرومیت روزولت از کودتای بیست و هشت مرداد)، نشر ثالث