کتاب به یک نظریه جامع نرسیده است/ در فضای اثباتی آزادی مقدم بر عدالت است
به گزارش روابط عمومی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نشست «داستان عدالت و آزادی» همراه با نقد و بررسی کتاب «نسبت عدالت و آزادی در منظومه فکری آیتالله خامنهای» با حضور حجتالاسلام والمسلمین محسن قنبریان، حجتالاسلام و المسلمین امین اسدپور، میثم قهرمان نویسنده کتاب و جمعی از پژوهشگران و محققان در سالن اجتماعات مرکز اسناد انقلاب اسلامی برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین قنبریان که سخنران نخست این نشست بود در بیان خوانش خود از مقام معظم رهبری متناسب با ساختار کتاب حاضر مباحث را در سه دسته دیدگاه رهبری درباره عدالت، آزادی و نسبت عدالت و آزادی جا نمایی کرد.
به اعتقاد حجتالاسلام و المسلمین قنبریان در بخش تحلیل نگرش رهبری در موضوع عدالت باید از مبانی حکمی مرحوم امام خمینی استمداد طلبید چه اینکه رهبران انقلاب اسلامی از نظر خاستگاه نظری و مبانی اندیشهای این همانی دارند و رجوع به بیانات رهبری خود مبین این مطلب است.
مرحوم امام در آثار مختلف خود عدالت را در 4 سطح طولی معنا میکنند که در نهایت یک صراط مستقیم را شکل میدهد. در پائینترین سطح این صراط، عدالت اخلاقی قرار دارد که همان تعادل میان اوصاف و ویژگیهای انسانی است. در پله بالاتر عدالت ظاهری یا کنشی مطرح است که موضوع احکام اجتماعی مانند شهادت و قضاوت و... است. سطح سوم عدالت در انسان کامل است که مظهر و آئینه تمامنمای اوصاف جمال و جلال الهی است و در نهایت این طیف عدالت در ذات اقدس الهی مطرح است چه اینکه یکی از اوصاف الهی، صفت الحکم العدل است و این صفت برقرار کننده تعادل میان جمیع اسما الحسنی است.
توجه به مراتب عدالت در نگاه مرحوم امام مبین این مطلب است که مرحوم امام در فلسفه عدالت، آن را تنها یک مفهوم اعتباری صرف نمیداند بلکه براساس نگاه توحیدی مساله عدالت را از یک آبشخور هستیشناختی بهرهمند میداند که در ذات پروردگار متعال ریشه دارد. به بیان دیگر عدالت یک مفهوم صرفا بشری و مادی نیست بلکه در عوالم بالاتر مساله عدالت مطرح است و پروردگار متعال اولین کنشگر عدالت است و اولین محیطی که مفهوم عدالت در آن تجلی یافته در میان اسما الهی است. این معنا را امام از آیه " انّ ربی علی صراط مستقیم" استنباط میکنند و معتقدند آخرین نقطه در مسیر صعودی عدالت، ذات احدی است.
قنبریان در خاتمه بحث عدالت به این مساله اشاره کردکه بر اساس نگاه عدلیه، عدالت یک ساخت واقعی است نه یک برساخت اجتماعی که تابع اراده انسانها باشد در این نگاه حتی خداوند نیز خود را تابع عدالت دانسته است. یکی از آیات اصلی در محاجه عدلیه با اشاعره این آیه است که "انّ الله یامر بالعدال و الاحسان" که حاکی از وجود یک حقیقت بیرونی به عنوان عدالت است. مساله تابعیت عدالت از اراده که قرنها محل نزاع علمی عدلیه و اشاعره بوده است در عصر جدید به نحو دیگری توسط لیبرالیسم بازتولید شده است. از منظر لیبرالیسم عدالت محصول برآیند تزاحمی ارادهها است و بعد از جنگ ارادهها در رقابت آزاد آنچه حاصل میشود عین عدالت است درحالی که در اندیشه شیعی عدالت یک واقعیت بیرونی است که اراده ها باید تابع آن باشد.
حجتالاسلام قنبریان در ادامه با اشاره به تعریف جامع شهید مطهری از آزادی؛ اصل و اساس مفهوم آزادی را انقیاد نسبت به یک چیز و عصیان نسبت به چیز دیگری دانستند براساس این تعریف هر آزادی ملازم با دو چیز است نخست تلازم با یک انقیاد و فرمانبرداری و دوم عصیان و تمرد از ضد و نقیض امر اول.
رهبر معظم انقلاب نیز همین معنا را در قیاس میان اندیشه اسلامی و لیبرال درباره آزادی به کار میبرند. ایشان معتقدند آزادی در غرب یعنی انقیاد نسبت به قدرت و ثروت و عصیان از نظام ارزشهای ثابت انسانی چه اینکه این ارزشها تابع اراده انسان است در حالی که در نگرش اسلامی انقیاد نسبت به نظام تکوینی ارزش و عصیان از ضد ارزشها مطرح است.
حجتالاسلام و المسلمین قنبریان در بیان خوانش خود از رابطه عدالت و آزادی دو عرصه ثبوتی و اثباتی را از یکدیگر تفکیک کرد. در فضای ثبوتی و تکوینی که خارج از اراده انسانی است همواره عدالت بر آزادی مقدم است درحالی که در فضای اثباتی این آزادی است که مقدم بر عدالت است به بیان دیگر بدون آزادی اساساً مساله عدالت تحقق نمییابد هر چند براساس نگاه ثبوتی هر آزادی نیز مساوق عدالت نیست و تنها در صورتی که ارادههای آزاد حول ارزشهای ثابت اجتماع کنند عدالت محقق خواهد شد.
در بخش دوم حجتالاسلام و المسلمین امین اسدپور محصول تاملات خود پیرامون کتاب در چند نکته بیان کرد.
1.رهبر معظم انقلاب پیش از آنکه یک رهبر سیاسی باشد یک مصلح و متفکر اسلامی است از همین رو ضرورت دارد که در ادامه این پژوهش با فراتر رفتن از سخنرانیهای دهه اخیر ایشان در حوزه عدالت و آزادی با بررسی آثار گذشته ایشان در زمینههای حکمی، فقهی و تفسیری، پایگاه نظری و آبشخور اصلی پیدایش نظریه عدالت و آزادی در نگاه ایشان را تحصیل کرد. توجه به پایگاه معرفتی ایشان نقطه کانونی فهم تمایزات اندیشهای میان متفکران انقلاب اسلامی از سایر طیف های فکری است.
2.مساله دیگر منتهی نشدن مباحث در دو فصل عدالت و آزادی به یک نظریه جامع در نگاه رهبری است و نویسنده با تمام زحمتی که در تجمیع عبارات داشتهاند به یک نظریه جامع دست نیافتند و در نهایت انسان با یک پایان باز در این بخشها مواجه است هرچند در بخش نسبت عدالت وآزادی بسیار خوب این نسبتسنجی پرداخت شده است.
3.نکته سوم عدم توجه به لایههای سیاستگذاری، مدلسازی و اجرایی دو مفهوم عدالت و آزادی در نگاه رهبری و اکتفا به مباحث نظری است درحالی که پژوهش جامع در این حوزه نیاز دارد تا سیاستهای مبتنی بر این نسبت نظری میان عدالت و آزادی را در سطوح سیاستورزی و مدلسازی و حتی اجرایی رهبر انقلاب در 40 سال رهبر ی ایشان منعکس کند.
4.مطلب دیگر مساله روش تحقیق است که متاسفانه جامعه ایران از یک روش مبتنی بر نظام فلسفی – عقلایی مختار خود بهرهمند نیست و آنچه بدون لحاظ خاستگاهها و مبانی اندیشه اسلامی به عنوان روشهای بومی ابراز شده است کارهای ضعیفی است از این جهت یک اشکال کلی به روش تحقیق در فضای آکادمیک دانشگاهی و حوزوی وارد است اما با این وجود بهتر بود از روشهایی برای تحقیق در این اثر استفاده میشد که تاریخمندی را منعکس میکردند تا از این طریق سیر تطور اندیشه رهبری در این 40 سال این مشخص میشد.
در پایان این نشست میثم قهرمان نویسنده کتاب درباره نظرات اساتید و فرایند این پژوهش نکاتی ارائه کرد.
قهرمان به مساله ضرورت انتخاب یک دوره تاریخی برای خارج شدن کار از یک تحقیق مبهم اشاره کرد که سبب میشد با وجود توجه به آثار پیش از دوره رهبری آیتالله خامنهای امکان انعکاس آنها در اثر نباشد.
او در ادامه دو دستاورد اثر را بیان کردند: اول اینکه ما شاهد شکلگیری یک سوژه مسلمان در نسبت عدالت و آزادی هستیم. سوژهای که در حال پرورش خود است و دوم اینکه در فضای روشنفکری دینی همه دنبال سوژه حقوقی هستند اما اینجا پای یک سوژه اخلاقی به بحث باز میشود. به همین جهت عدم تفکیک عدالت و آزادی را میتوان یک دستاورد برشمرد و مفاهیمی همچون آتش به اختیار، گروههای جهادی، مفهوم مقاومت و مدافعان حرم را میتوان در این حوزه قرار داد و سوژهیابی کرد.