ایران به علت موقعیت استراتژیک خود همواره مورد توجه دول استعمارگر بوده است. زمانی که موج استعمار به سواحل ایران رسید زمینهی روی کار آمدن حکومت وابسته و تأمینکنندهی منافع استعمارگران نیز فراهم شد. انقلاب مشروطه که در واقع واکنشی در مقابل این شکستها و دخالتها بود ناکام ماند و در جریان جنگ اول جهانی بیگانگان بر مملکت استیلا یافتند. پس از جنگ، انگلیسیها رضاخان را بر سر کار آوردند و حکومت دیکتاتوری رضاشاه برای تحمیل تجدد فرمایشی به ملت ایران به سختگیری بر علما و تعطیل مراسم مذهبی و سرکوبی هرگونه ندای آزادیخواهی پرداخت. حکومت رضاشاه دین را عامل عقبماندگی جامعه معرفی میکرد و به شدت با مظاهر دینی میجنگید. کشتار مردم واقعهی گوهرشاد شاهدی بر این مدعاست. پس از تبعید رضاشاه از ایران، گروهی از تئوریسینهای ضددین با حمایت حکومت هر روز بخشی از اعتقادات دینی را به چالش میکشیدند که این امر برای علمای نجف، که قطب دینی جهان اسلام بودند، قابلتحمل نبود. از این رو، صدور فتوا برای قتل احمد کسروی را باید از این منظر دید. جمعیت فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی با دغدغهی مذهبی شکل گرفت و تحت رهبری خردمندانهی ایشان با مظاهر استبداد و استعمار جنگید. قتل اشخاص وابستهای همانند رزمآرا، هژیر و.. که مانع اصلی بر سر راه ملی شدن صنعت نفت بودند، جزوی از کارنامهی درخشان فعالیت این گروه میباشد. آنان بدون شک در ملی شدن صنعت نفت سهم عمدهای داشتند. این کتاب در صدد است تا یک دهه مبارزه فدائیان اسلام را تحت رهبری نواب برای خواننده بازگو کند.