یكی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران، نهضت مشروطه است كه با سپری شدن یك قرن از وقوع آن، همچنان نوشتهها و گفتههای فراوان و گاه متضادی دربارهی آن رقم میخورد. در عین حال نهضت مشروطه خود یادآور چهرههایی است كه شخصیت تاریخی آنها با سرنوشت مشروطهخواهی پیوند خورده است. وجود آرا و اندیشههای مختلف بین شخصیتهای مشروطهخواه موجب قضاوتهای متفاوتی در بارهی عملكرد آنان شدهاست. یكی از نوادر چهرههای مشروطه، شیخ فضلالله نوری است كه حجم وسیع نوشتهها و گفتههای لائیكها و سكولارها مانع قضاوت درستی دربارهی وی گردیده است.
شیخ شهید از علمای طراز اول تهران و روحانی آزادیخواهی بود كه در مهاجرت كبری، مشروطهخواهان را همراهی كرد. اما به فراست دریافت كه مشروطهخواهی از مسیر عدالتخواهی جدا شده و ماهیت غربگرایانهاش درصدد ضربهزدن به دین و ارزشهای دینی است. در چنین وضعیتی شیخفضلالله به جهت پاسداری از ارزشهای دینی تز «مشروطهی مشروعه» را مطرح و با استقامت و پایدار از آن دفاع كرد. اما مشروطهخواهان ذاتاً مستبد بر این باور بودند كه هر كس با آنها نباشد در جبههی استبداد قرار دارد، بنابراین چوب استبدادخواهی بر پیكر شیخ زدند و او را به چوبهی دار كشیدند. این واكنش در قبال یك متهم به استبداد، در حالی صورت میگرفت كه برای محمدعلی شاه (كانون استبداد) مقرری تعیین و لیاخوف روس را عفو كردند. تحجر حاكم بر فضای غربگرایان به آنها اجازه نداد تا شیخ را به عنوان یك «جریان سوم» بپذیرند كه نه مشروطهخواه و نه طرفدار استبداد بود و در فضای ضددینی، ارجی برای مشروطهی مشروعه قائل نشدند.
مركز اسناد انقلاب اسلامی در راستای عمل به وظیفهی علمی و انقلابیخویش، تحقیق حاضر را تحت عنوان «اندیشهی سیاسی شیخ فضلالله نوری» به جامعهی علمی كشور ارائه میكند.
كتاب حاضر در پنج فصل به رشتهی تحریر درآمده است: فصل اول مروری اجمالی اما معطوف به معرفت شناسی از حیات و شخصیت شیخ نوری است. فصل دوم مقولهی روشنفكری و روشنفكران در زمان مشروطه را مورد توجه قرار داده و میكوشد تا ضمن معرفی اندیشههای روشنفكران عصر مشروطه رابطهی میان مبنای فكری و مبنای اندیشهی روشنفكران این عهد را بررسی نماید. سومین فصل كتاب، روحانیت دخیل در مشروطه، اعم از مشروطهخواه و مشروعهطلب و تعاملات فیمابین ایشان و چگونگی حضور آنها در عرصهی سیاست و اجتماع مشروطه را مورد توجه قرار داده است. چهارمین فصل از كتاب كوششی، در شناخت و بازخوانی خالص اندیشهی سیاسی شیخ و بنیانهای آن است؛ كه طبعاً حاصل این بازشناسی گونهای ارائهی بازخوانی و بازتفسیر مواضع اتخاذ شده از ناحیهی وی در قبال تحولات مشروطه نیز میباشد. بالاخره در واپسین فصل از كتاب، اندیشهی شیخ موسوم به « مشروطهی مشروعه» در خلال تاریخ پس از شهادت ایشان تا زمان كنونی مورد توجه و بررسی قرار گرفته و در تعقیب تحولات تاریخی پس از شهادت شیخ، روشن شده كه تاریخ سرانجام موضع شیخ را در برخورد با مشروطه در ایران تأیید نموده است؛ در حالی كه سرنوشت مشروطهطلبی آرامگیری در آغوش ناآرام استبداد رضاخانی بود. تنها پس از گذشت سالیانی فوقالعاده محدود و غیرمنطبق با جان فشانیهای ملت در به ثمر نشستن آن رقم خورد. سرنوشت مشروعهطلبی با تجلی در انقلاب اسلامیایران، گونهای از حقانیت را برای شیخ شهید و هواداران مشروعهطلب او رقم زد.