به بهانه هفته کتاب| برگی از خاطرات طاهره سجادی
در اوین، دو قفسه بزرگ به عنوان كتابخانه درست كرده بودیم. یكی از آنها مخصوص كتابهای مذهبی و دیگری مربوط به ماركسیستها و گروههای دیگر بود كتابهای باارزش فراوانی، در هر دو كتابخانه، مخصوصاً در كتابخانه مذهبی داشتیم. ما گروه مذهبی از هر دو كتابخانه استفاده میكردیم و كتابهای آنها را هم مثل كتابهای خودمان میخواندیم، ولی آنها به هیچ وجه سراغ كتابهای مذهبی نمیرفتند. ما به شوخی میگفتیم: «مثل جن كه از بسمالله میترسد. اینها از این كتابها میترسند.»
کد خبر: ۷۳۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
به روایت احمد توکلی
شب عيد فطر مسؤولين زندان اعلام كردند و گفتند كه يادتان باشد، روبوسى ممنوع است و وجه مجاز آن فقط در عيد نوروز است. گفتم: «اين مسخرهبازىها چيست؟ بايد روبوسى كنيم.» به آقاى سيد احمد نصرى گفتم: «فردا صبح يادت باشد كه در حياط با هم روبوسى كنيم.» گفت: «باشد.»
کد خبر: ۶۸۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۲
آیتالله محیالدین انواری در ارتباط میان جامعه و رهبری انقلاب، محوریت با استاد مطهری بوده است: «در آن ایام، جمعی از بازاریان و دانشجویان، نوعی فعالیت داشتند که نمیتوان آن را گروهی و حزبی نامید. به این ترتیب که بین تهران و قم آمد و شد میکردند و اخبار را از تهران به مراجع و خصوصاً امام میرساندند. در این فعالیت ابتکار عمل در دست مرحوم مطهری بود و اعلامیه و نوارهای سخنرانی را به تهران منتقل میکردند و کارشان پخش اعلامیهها و نوارهای سخنرانی بود و خیلی فعال و در عین حال صمیمانه به این کار میپرداختند...».
کد خبر: ۶۸۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۱۱
برشی از خاطرات حبیبالله عسگراولادی
امام خمینی خطاب به یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق فرمودند: شما باید از من خیلی متشکر باشید که شما را نمیکوبم، شما را باید کوبید. من برای این شما را نمیکوبم که تعداد زیادی از جوانان ما فریب شما را خوردهاند؛ ما باید کاری کنیم که این فریبخوردهها نجات پیدا کنند.
کد خبر: ۱۵۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۴
سندی از مبارزات شهید عراقی در زندان رژیم پهلوی
ساواک درباره شهید مهدی عراقی گزارش داد: مشارالیه که محکوم به حبس ابد بوده، در اتاق 4 بند 6 به اتفاق محیالدین انواری، مکانی را برای رفع اشکالات مذهبیها به وجود آوردند و کلیه افراد مذهبی اشکالات خود را در هنگام مطالعه کتاب، یادداشت [کرده] و پیش محمد مهدی ابراهیم عراقی و محیالدین انواری میبرند و آنها هم این اشکالات را از طریق مباحثات ایدهآلیستی و ضد ماتریالیستی بر طرف میکردند؛ تا جایی که حتی سعی کردند شخص کمونیستی همچون حسین مراد دزفولی را که کتابی در مورد زبان، تفکر و شناخت مطالعه میکرد تحت تاثیر قرار دهند و به سوی خود جذب کنند که تا حدودی در این کار موفق شدند.
کد خبر: ۱۱۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۰۴
مروری بر رفتارهای لاجوردی با زندانیان
شهید لاجوردی، درباره بهبود وضعیت زندان های کشور، با استفاده از درآمد حاصله کار خود زندان یان در مصاحبهای میگوید: «... در گردهمایی سه چهار روز قبل که در استان اردبیل بودیم... در مهمانسرایی اقامت میکردیم که خیلی آلوده و کثیف بود... من در بعضی گفتههایم، این را ادعا کردم که بعضی از زندان های ما از بعضی از هتلهای خوب ما به مراتب، هم زیباتر است و هم تمیزتر... برای مثال اولین سالی که من به سازمان زندان ها آمدم، به استانی سفر کردم که پانزده روز هم طول کشید. وارد یک زندان شدم.توی کریدور زندان ، زندان یان خوابیده بودند. آن قدر تاریک بود که من وقتی میخواستم عبور بکنم، یک زندان ی را لگد کردم. از زندان ی عذرخواهی کردم و او هم با همان فرهنگ خودش جواب من را داد. وقتی به آن مأمور گفتم که چرا اینجا یک لامپ نمیبندی، گفت: قربان ! تأمین اعتبار و احترام نظامی گذاشت. بله، یک لامپ شصت تومانی احتیاج به تأمین اعتبار داشت. این همان استان است که حالا علاوه بر اینکه زندان ش واقعاً تبدیل به یک گلستان شده، صدها میلیون به نفع خود زندان درآمد ایجاد کرده است».
کد خبر: ۱۱۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
واقعیتهایی از برخورد با زندانیان دهه 60
مريم آقازاده، از اعضای سازمان منافقين ميگويد: «.... واقعاً از آقاي لاجوردي يک وحشت بهخصوصي داشتم؛ اما وقتي که در حسينيه ديدم آقاي لاجوردي چطور به حرفهايمان گوش ميدهد و با ما حرف ميزند و بهعنوان يک مسئول مملکتي، براي من هوادار، مثل يک فرزند، ارزش قائل است، تأثير مثبت زيادي رويم گذاشت. خودم در حسينيه آقاي لاجوردي را ديدم که جارو ميکرد و به ما گفت لطف کنيد برويد آن طرف تا من زير پايتان را جارو کنم...»
کد خبر: ۱۱۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۴
در خاطرات اسدالله تجریشی درباره شجاعت آیت الله مهدوی كنی در برابر شكنجه های ساواك آمده است: "پاهایش اندازه بالش و مثل بادمجان ورم كرده بود و سیاه شده بود،اما همچنان شهامت و شجاعت داشت."
کد خبر: ۳۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۳۰