به بهانه ایام سوگواری حسینی
رضاشاه روضهخوانی را هم منع کرد و طوری بود که وقتی میخواستیم در روضهخوانیها شرکت کنیم به قُرآت و قَصبات و دِهاتِ دوردست میرفتیم. من خودم بارها مثلاً خواستم بروم عزاداری شرکت کنم، میرفتیم ده. پاسبانِ متدیّنی بود که این روی حساب، همان ایمان و عقیده خودش گاهی میآمد به ما جوانها کمک میکرد و مواظب بود که آجانِ[پاسبان] نامحرمی نیاید و ما هم یک سینهای میزدیم ولی با ترس و خوف خیلی عزاداری امام حسین(ع) برای ما مشکل شده بود.
روایتی ناب از کودتای نقاب
آقای ریشهری پرونده را برداشتند و بردند محضر حضرت امام و عفو این را گرفتند و همان فردایش هم آزادش كردند او رفت سر خدمت. سرانجام در یكی از عملیاتهای برونمرزی كه داشتند بمباران یكی از مراكز نظامی یا مهم عراقی در موقع برگشت، هواپیمایش موشك خورد و خودش هم شهید شد
جزئیاتی از تشییع پیکر شهدای هفتم تیر
روز سه شنبه 9 تیر ماه 1360، مراسم تشییع پیکرهای شهدای 7 تیر با حضور گسترده مردم عزادار و اندوهگین برگزار گردید. انبوه مردم با چشمان اشکبار، به یاد شهدای کربلا، شعار میدادند: "عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، بهشتی مجاهد، در کربلاست امروز"
بازخوانی تاریخی
حمله پلیس ضد تروریست فرانسه در 27 خرداد 1382 مصادف با 17 ژوئن 2003 به تعداد زیادی از پایگاههای سازمان و دستگیری مریم رجوی و 165 تن از كادرهای بالای آن به خبرسازترین موضوع روز در فرانسه و جهان تبدیل شد.
به مناسبت سالروز درگذشت حاج احمد قدیریان
بعد از برنامهی 30 خرداد در یک جلسهای که مسعود رجوی خائن و موسی خیابانی و ابریشمچی و کتیرایی جلسه داشتند و بعضی دیگر از سران این گروهک منافق، اینها به اینجا رسیدند که برای اینکه بتوانند خودشان را درسطح جامعه در سطح مجامع داخلی و یک مقداری هم حالا خارجی بتوانند جا بیاندازند، اینها دست به ترور افراد بزنند که به این وسیله بتوانند خودشان را به مردم معرفی بکنند.
به مناسبت شهادت آیتالله سعیدی
روزی شهید سعیدی کتاب ولایت فقیه حضرت امام را که دستنویس بود به من داد و گفت: «این کتاب را ببرید و از رویش بنویسید، کپی هم بگذارید تا چند نسخه شود، وقتی کامل شد، آن را بیاورید». در روز، رونویسی کتاب برایم ممکن نبود، هنگام غروب به بچهها غذا میدادم تا به درسهایشان مشغول شوند و کوچکترها را هم میخواباندم و مشغول نوشتن میشدم. این سفارش در حدود دو هفته کامل شد. هنگامی که چند نسخه رونویسیشده کتاب را به شهید سعیدی تحویل دادم او از کارم خیلی خوشش آمد و پس از آن کارهای مهمتر و بیشتری به من محول کرد.
روایت حجت الاسلام والمسلمین ناطقنوری از قیام 15 خرداد
از قبل مرحوم شهید عراقی همراه دوستانش، ضبط صوت و باطری ماشین هم آورده بودند كه اگر برق قطع شد، مشكلی پیش نیاید. سرانجام عصر عاشورا، امام در مدرسهی فیضیه سخنرانی كردند. در این سخنرانی چند نكتهی بسیار مهم وجود داشت؛ اول، وصل كردن فیضیه به عاشورا بود كه این هوشیاری امام را میرساند كه چگونه از آموزههای تشیع استفاده كند.
شناسایی طالبان توسط ایران برای آنها مهمترین كارت پیروزی بود و به همین خاطر سعی كردند به ما اطمینان خاطر بدهند. البته در شرایط جدید عملاً و غیرمستقیم ما به اسارت درآمده بودیم. هیچ كجا نمیتوانستیم برویم و در آنجا ما تحتالحفظ بودیم تا ببینند كه چه اتفاقی میافتد؟ حالتی از یأس همهی شهر را فراگرفته بود و سكوت مرگباری در شهر مستولی بود، مغازهها همه بسته و مردم همه نگران بودند كه چه بلایی بر سر آنها خواهد آمد.
به مناسبت سوم خرداد
در روز سوم خرداد 1361 هرکس با شعور و شعف مشغول امداد رسانی و ارائه خدمات به بقیه بود، آن لحظه به فکرم خطور کرد جملهای بنویسیم و در ابتدای شهر نصب کنیم، به شهید بهروز مرادی گفتم نوشتهای آماده کند که این جمله در تاریخ دفاع مقدس و جنگ به یادگار باقی ماند. به خطاط دفتر تبلیغات خرمشهر گفتم بنویس «جمعیت خرمشهر 36 میلیون نفر»،
خردهروایتهایی از شکست امریکا در طبس
مجله هفتگی تایم نیز در می 1980، در مقالهای تحت عنوان "شکست در صحرا"، با اشاره به شکست خفتبار امریکا در ویتنام، شکست امریکا در طبس را نمونهای دیگر از زبونی ارتش امریکا دانست و نوشت: برای کارتر به طور اخص و برای امریکا به طور اعم، ماجرایی که در صحرای طبس اتفاق افتاد یک شکست نظامی، دیپلماتیک و سیاسی بود.
به بهانه دومین سالگرد سردار سید محمد حجازی
آرام آرام چهلمهای انقلابی که راه افتاد آیتالله خادمی هم فعالتر شد تا آنکه ماجرای تحصن در خانه ایشان شکل گرفت. تحصن قبل از رمضان شروع شد و به کشتار 5 رمضان منتهی شد. وقتی تحصن در آنجا شروع شد ما تصورمان این بود که ممکن است مردم خیلی هماهنگ نباشند ولی بعد که رفتیم، دیدیم که نه انصافاً خیلی با آغوش باز پذیرفتند.
به مناسبت شهادت آیتالله سید محمدباقر صدر
برای بنده هیچ کاری امکان ندارد مگر اینکه از خداوند سبحانه و تعالی مسئلت مینمایم که سایهی شما را به عنوان چراغ هدایت برای اسلام نگه دارد و دین یگانهپرستی را با مرجعیت رهبریکننده شما نگه دارد. همچنین از خداوند متعال میخواهم که از ما سختی در راهش قبول کند و ما را موفق بدارد برای نگه داشتن عقیدهی امت و آزادی بزرگ آن، چراکه زندگی انسان نیست مگر به اندازهای که به امت خود، از وجود خود، از حیات خود و فکر خود میپردازد.شما به مسلمانان از وجود خود و فکر خود چیزی را عطاء نمودید که در طول تاریخ الگوی عظیمی برای تمامی مجاهدین میماند.
به مناسبت روز 12 فروردین
این انتخابات واقعا حماسهای بود چون حتی افراد سالخورده و کسانی که مریض بودند زیر بغلشان را میگرفتند و برای رای دادن میآوردند. نوجوانهایی که هنوز سنشان به حد قانونی نرسیده بود هم آماده بودند و التماس میکردند که رأی بدهند. بعد راجع به این مسئله در جلسه هفتگی انجمن جویندگان دین و دانش برنامهریزی کردیم و بنا شد جمعی از نوجوانان را خدمت امام در قم ببریم تا ایشان به آنها اجازه رأی دادن بدهد.
به روایت آیتالله سید محمد خامنهای
بیت آیتالله بروجردی و آقا سید محمدحسن، فرزند ایشان، به دلیل آشنایی با ما اهمیت بیشتری به گروههای خراسانیها دادند. دستههای مختلف شهرهای گوناگون گاهی همدیگر را برای عزاداری و مهمانی دعوت میکردند و مثل دستههای ایام عاشورا شده بود. کرمانیها به مجلس عزاداری مشهدیها میرفتند و مشهدیها به مجلس یزدیها و بالعکس. اوضاعی در قم پدید آمده بود.
به روایت آیتالله مجتهد شبستری
متأسفانه افراد مخالف نظام یا ولایتفقیه مطالبی را اظهار میکردند و آقای منتظری همهی شنیدههای خود را باور میکرد و براساس همین شنیدهها و باورها موضعگیری میکرد و نمیدانست که اینها منافق هستند. ولی حرف ما و افرادی که علاقهمند به امام(ره) و دلسوز به انقلاب بودند را قبول نمیکرد.
به روایت آیتالله درّی نجفآبادی
حمله به طلاب را شروع كردند و با چوب و چماق و باتون حملات را گسترش دادند. البته طلاب نيز در مقابل اين موج حمله و خشونت آنها بىتفاوت ننشستند و عكسالعمل نشان دادند و از طبقهى فوقانى با آجر به آنها حمله كردند و اين موجب شد كه در مرحلهى اول اينها مقدارى عقبنشينى كنند؛ اما آنها با يك برنامهى همآهنگ دوباره حمله را آغاز كرده و به سمت طلبهها تيراندازى كردند.
برگی از جنایت منافقین
مسعود رجوی و همسرش مریم قجرعضدانلو به طور مستقیم عملیات مروارید را فرماندهی کرده و طی پیامی که با بیسیم به کلیه نیروها مخابره شد به صراحت دستور دادند تا خانههای روستاییان و شهرکهای کردنشین عراق را با توپ و تانک ویران نمایند.
برگی از خاطرات مرحوم حسن غفوریفرد
غفوریفرد میگوید: نصب نیروگاههای گازی را به وسیلهی پرسنل ایرانی شروع كردیم. بعد هم نوبت به نصب نیروگاههای بخار رسید. به عنوان مثال، نیروگاه شهید رجائی اولین نیروگاه بخاری بود كه ما نصب قسمت زیادی از آن را در داخل كشور انجام دادیم.
چند روایت از عزیمت امام به قم در سال 1357
از آخرین گردنهای که شهر قم از آن مشخص میشود بالا رفتیم؛ من دیدم جمعیت مرتب و منظم ایستادهاند و منتظر ورود حضرت امام هستند و اکثریت هم بازوبند انتظامات داشتند. گفتیم دیگر مشکلی پیش نمیآید. وقتی که ما سرازیر شدیم دیگر من متوجه نشدم. دیدم که روی سقف ماشین، جلوی شیشه، اصلاً همه جمعیت روی ماشین ریختند و من بالاجبار متوقف شدم. نمیتوانستم هم هیچ کاری انجام بدهم یعنی هیچ کاری از دست من بر نمیآمد.
هر چه دوستان میگفتند که حاج آقا این کار خطرناک است الان امنیت نیست. حضرت امام میفرمودند که طوری نیست بگذارید مردم بیایند ما با این مردم کار داریم ما همینها را میخواهیم.