غرض نه مدح و تقديس يک دولت است و نه هجو و سياهنمايي آن. در اينجا هدف بازخواني و واکاوي يک تجربه است براي فردا؛ فردايي که ميبايست استوارتر از ديروز رقم بخورد. فراز و نشيبهاي گذشته، چراغ راهي است که ميبايست راه را به سوي آينده بگشايد و اين رسم شريعت ماست که مؤمنانش را به مطالعه در تاريخ دعوت ميكند و آنان را به پندگيري و تجربهاندوزي از تاريخ دعوت مينمايد. سوم تير آنقدر حرف براي گفتن دارد که ميسزد کتابهاي متعدد براي تحليلش به رشته تحرير درآيد. سوم تير فقط احمدينژاد نيست، پديدهاي است که در مقطعي مشخص از تاريخ و با عقبه و بسترسازيهاي مشخص رخ مينماياند و البته احمدينژاد در اين ميان شخصيتي کليدي و تعيينکننده است. جريان انقلابي با بازخواني آن روزها عوامل و نقشآفرينيهايي را درک ميکند که سوم تير را در ميان انبوه نااميديها و يأسها رقم زد. سوم تير به يک معنا انقلابي ديگر بود در انقلاب اسلامي و به معنايي ديگر بازگشتي بود تمامعيار به آرمانها و اهداف بلند انقلاب.