انقلاب اسلامی در قزوین
شهید حجتالاسلام نصرتالله انصاری یکی از مبارزان روحانی انقلاب اسلامی است که دوم دی سال ۱۳۲۰، در روستای عصمتآباد از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد و تا پایان دکترا در رشته الهیات و معارف اسلامی درس خواند. وی همزمان با تحصیل علوم حوزوی به مبارزات سیاسی روی آورد و فعالیتهای ضد رژیم انجام میداد. این شهید گرانقدر که روحانی و کارمند صندوق تعاون اسلامی بود، سرانجام در 18 آبان ۱۳۵۴، در زندان ساواک تهران بر اثر شکنجه توسط عوامل رژیم شاهنشاهی به شهادت رسید.
گزارش
در 13 آبان 1357 و روزهای اوجگیری انقلاب اسلامی دهها هزار نفر از دانشآموزان، دانشجویان و سایر اقشار مختلف مردم در سراسر کشور در واکنش به کشتار دانشآموزان و دانشجویان دانشگاه تهران دست به تظاهرات زدند. این نوع حرکتها موجب تشدید و اوجگیری درگیریها در شهرهای مختلف گردید که به نوبه خود زمینه پایان رژیم پهلوی را فراهم کرد.
انقلاب اسلامی در مازندران
آتش انقلاب مردم بابل با شهادت نصیرایی شعلهورتر شد. ظهر دوازدهم آبان حدود پنج تا ده هزار نفر از مردم بابل به اتفاق روحانیون شهر پیکر شهید نصیرایی را از بیمارستان شاهپور بابل تا گورستان گلد محله تشییع کردند. در مسیر تشییع جنازه، عباس فلاحی، یکی از دبیران آموزش و پرورش به سخنرانی پرداخت و فریاد برآورد: «ما تا سرنگونی رژیم پهلوی آرام نخواهیم نشست و تا سینههای ما هدف گلوله قرار نگیرد از اقدامات خود دست بر نخواهیم داشت... ما حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی را میخواهیم».
روحانیت مبارز یزد
آیتالله سید روحالله خاتمی در سال 1284 ش در شهرستان اردكان از توابع استان یزد چشم به جهان گشود. پدرش سید محمدرضا خاتمی از علمای بانفوذ اردكان بود. وی از سال ۱۳۴۱ با شروع نهضت اسلامی پرچم مبارزه با رژیم پهلوی را در اردکان به دست گرفت و پیشاپیش مردم در تظاهرات ضد رژیم شرکت نمود و سهم بسیار بزرگی در پیروزی انقلاب و حرکت ضد رژیم در شهرستان اردکان به عهده داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با نظر امام به عنوان امام جمعه اردکان مشغول خدمت شد، در سال 1361 به عنوان نماینده ولی فقیه در استان یزد و امام جمعه این شهر منصوب گردید. آیتالله خاتمی در پنجم آبان 1367 نیز درگذشته است.
انقلاب اسلامی در ایلام
مرحوم آیتالله محمدتقی مروارید نمایندهی مردم استان ایلام در انتخابات میاندوره اولین دوره مجلس خبرگان رهبری در 30 مهر 1391 درگذشته است. اين عالم ربانی، در طول حیات پر برکت خود در جهت اعتلای نهضت اسلامی تلاش فراوان نموده است. در این راستا چندینبار دستگیر و زندانی شده و مورد آزار و اذیت رژیم قرار گرفته است. در برهه بعد از انقلاب نیز به فعالیتهای خود ادامه داد و به عنوان نماينده امام(ره) در جهاد سازندگی ايلام انجام وظیفه کرده است. وی تلاشهای بسياری را در عمر بابرکت خود برای رشد و توسعه کشور انجام داده است.
انقلاب اسلامی در گلستان
همزمان تظاهراتهای وسيعی در علیآباد، گنبد، مينودشت و... برضد دولت برگزار شد. اگرچه ايجاد حريق در چند نقطه از شهر گرگان و درگيری مأمورين با مردمی كه برای تهيه سوخت در پمپبنزين غرب گرگان صف كشيده بودند از رخدادهای شهر گرگان در 28 صفر بود. اما از مهمترين حوادث اين روز كشته شدن يك پاسبان بود. خبرگزاری پارس گزارش داد كه پاسبان شهربانی شعبان رحيمینژاد مورد اصابت گلوله و نارنجك افراد ناشناس قرار گرفته است اما ساواك معتقد است كه عدهای از تظاهركنندگان او را مورد ضرب و جرح قرار دادند و او كشته شد.
سال 1357 یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین مقاطع تاریخی برای مردم ایران و حکومت پهلوی به شمار میرفت. در این سال، حوادثی رخ داد که زمینه را برای وارد کردن ضربه نهایی به پیکره حکومت پهلوی فراهم و مقدمات پیروزی انقلاب اسلامی را مهیا ساخت. در این مقطع فعالیتهای امام خمینی در نوفللوشاتو به اوج خود رسیده بود و بیانیه و سخنرانیهای ایشان به طور مداوم به ایران فرستاده میشد. این پیامهای پیدرپی و تحولات سریعی که انجام میگرفت، موجب تشدید و گسترش بیش از پیش انقلاب میشد.
انقلاب اسلامی در لرستان
بازتاب رويدادهاى خرمآباد در ديگر شهرهاى استان نمود پيدا كرد. در بروجرد مردم، بويژه بازاريان و فرهنگيان دست از كار كشيدند و به راهپيمايى پرداختند. خبرنگار كيهان رويدادهاى بروجرد را چنين گزارش نموده است: « اوايل صبح، دانشآموزان مدارس و انستيتو تكنولوژى و ساير مؤسسات آموزشى به همراه معلمان خود مقابل آموزش و پرورش بروجرد اجتماع كردند و سپس به راهپيمايى در شهر پرداختند. تظاهركنندگان در حالى كه چندين زن و دختر پيشاپيش آنان در حركت بودند، از خيابانهاى بهار شاهپور، پهلوى، صفا و بحرالعلوم گذشتند و هنگام عبور از مقابل مدرسه علميه چند تن از روحانيون و گروههايى از مردم به آنان پيوستند. پليس با استفاده از ماشين آبپاش و شليك تير هوائى اقدام به متفرق كردن تظاهراتكنندگان كرد.
روز شمار جنگ در غرب| گزارش 6 مهر 1359 (روز هفتم)
هفت روز پس از آغاز جنگ، اولين قطعنامه شورای امنيت صادر شد که با استقبال رژیم بعثی و امتناع جمهوری اسلامی روبهرو شد. در این گزارش آمده است: احتمال تخليهی دهلران و احتمال سقوط آن رسيده است. در محورهای گيلانغرب، سرپلذهاب و قصرشيرين و همچنين ديگر اماكن اين منطقه درگيری با دشمن ادامه دارد.
روز شمار جنگ در غرب| گزارش 5 مهر 1359 (روز ششم)
در این گزارش آمده است: با آنکه 36 ساعت از ورود دشمن به قصرشيرين میگذرد، هنوز مقاومت و جنگ تنبهتن در اين شهر ادامه دارد. نيروهای خودی در سرپلذهاب که وضع نسبتاً مناسبی دارند در تلاش هستند تا با رساندن نيرو و امکانات به قصرشيرين از تسلط کامل دشمن بر اين شهر جلوگيری كنند.
روز شمار جنگ در غرب| گزارش 4 مهر 1359 (روز پنجم)
در این روز رژیم بعث پذيرش ميانجيگری را اعلام كرد، اوضاع جبهه ميانی به اين شرح گزارش شد: گيلانغرب در حال سقوط است. از سوی ديگر، سپاه غرب کشور اعلام کرد: «حدود هفتاد تانک ارتش بعثی توسط نيروی هوايی و هوانيروز در سرپلذهاب و دشتذهاب منهدم شدهاست». قسمت اعظم اهالی، قصرشيرين را ترک کردهاند. نيروهای زرهی ارتش بعثی از پنج طرف به اين شهر هجوم آوردهاند.
روزشمار جنگ غرب| گزارش 3 مهر 1359 (روز چهارم)
گزارشهای روز سوم جنگ، جبهه ميانی را چنين توصيف میکند: «برادران پاسدار حاضر در سپاه مهران با نارنجک و تفنگ ژ3 برای مقاومت در شهر مهران پخش شدند. مهران از زمين و هوا مورد هجوم دشمن واقع شد و بيسيم ستاد دستور عقبنشينی داد. در اين زمان، فقط سپاه در شهر بودهاست. تانکهای بعثی به شهر نزديک شده و مهران تصرف گرديد.
روزشمار جنگ در غرب|گزارش 2 مهر 1357(روز سوم)
در گزارش دوم مهرماه، مصادف با روز سوم جنگ آمده است: درگيری نيروهای طرفين شدت بيشتری گرفت و عناصر بيشتری از دشمن وارد خاک جمهوری اسلامی ايران شدند. جاده قصرشيرين ـ سرپلذهاب، تحت کنترل نظاميان بعثی قرارگرفت و گروه گروه غيرنظاميان بومی همراه با نظاميان به اسارت گرفته شدند. با توجه به اوضاع نامطلوب، لشکر 81 زرهی از نيروی زمينی درخواست کرد که اجازه داده شود عناصر باقيمانده يگانهای متلاشیشده، جمعآوری شوند و مواضع پدافندی در کرانههای «کاسهگران»، «پاتاق» و «سگان» را اشغال و در آن مواضع پدافند كنند.
روزشمار جنگ در غرب| گزارش 1 مهر 1359(روز دوم)
تلاش دشمن در روز دوم نبرد، بيشتر برای اشغال سرپل ذهاب صرف شد، زيرا سومار سقوط کرده بود، نفتشهر درحال سقوط بود و چنانچه نيروهای بعثی موفق ميیشدند سرپل ذهاب را اشغال کنند، سقوط قصرشيرين نيز خودبهخود عملی میشد. بنابراين رژیم بعث تلاش کردند هرچه سريعتر سرپل ذهاب را تصرف كنند. ضمن اينکه ستونی از نيروهای دشمن، که از محور خسروی- قصرشيرين پيشروی میکرد، تلاش كرد سريعاً سهراهی گيلانغرب- قصرشيرين را نيز اشغال کند و بدينوسيله، محور قصرشيرين به گيلانغرب را نيز تحت کنترل درآورد.
انقلاب اسلامی در اهواز
آيتالله خزعلی از منبريان فعالی بود که در طول سالهای مختلف تا پیروزی انقلاب اسلامی هيچگاه ارتباط خود را با خوزستان و فعاليتهای سياسی اين منطقه قطع نكرد. بهطور كلی در طول سالهای آغاز و تداوم حركت انقلاب اسلامی به رهبری امامخمينی، همواره بهعنوان يكی از نزديكان امام و از جمله روحانيونی كه در كار مبارزه و فعاليت سياسی حضور داشتند، فعاليتهای بسيار زيادی را در اهواز و در جهت خط انقلاب اسلامی انجام داد. از اين رهگذر بارها احضار، دستگير، زندان و تبعيد شد، اما همواره پس از هر دستگيری و تبعيد و زندان به عناوين مختلف باز به اهواز سفر كرده، شروع به فعاليت میكرد.
انقلاب اسلامی در همدان
آيتالله مدنی در ميان استقبال گرم و با شكوه مردم در حالی كه به نفع امامخمينی و عليه رژيم شعار میدادند، وارد همدان شد و مردم، وی را تا منزلش مشايعت كردند. آقای حسن مشتاق در اينباره میگويد: «براي استقبال از آيتالله مدنی دو سه روز جلوتر تدارك ديده شد و كسانی كه بايد برنامهريز اين جريان باشند را معلوم كردند. يك جلسه مشورتی در منزل آقای حسينی تشكيل شد و افراد مسئول و وظايف آنان معين گردد و قرار شد كه دو روز بعد (هنگام ورود وی) مردم به استقبال او بروند. در جاده ملاير از وی استقبال بسيار گستردهای شد و مردم، او را سردست بلند كردند».
گزارش
به مناسبت سالگرد هفده شهریور 1357 روزی که دهها هزار نفر از برادران و خواهران مسلمان و متعهد در میدان شهدا (ژاله) توسط عمال رژیم پهلوی به خاک و خون کشیده شدند. به منظور بزرگداشت این روز تاریخی و بزرگ در شهرستانهای سراسر کشور مجالس و راهپیمائیهایی برگزار شد. مردم سراسر کشور ضمن تجدید میثاق با شهدا و امام امت، هدف از برگزاری این یادبود را هشداری برای منافقین و بدخواهان امام و انقلاب تلقی کرده و در این زمینه آماده جاننثاری و فداکاری شدند. همچنین شماری از شهدای جبهههای جنگ نیز در این مراسم یادبود در شهرهای مختلف تشییع و به خاک سپرده شدند.
در شامگاه شنبه 10 شهریور سال 1341 خورشیدی زلزلهای با بزرگای 2/7 در مقياس ريشتر در پهنه باختری تهران و جنوب قزوین، موجب تلفات بسیاری با برآورد (رسمی 12225 نفر کشته) شد. منطقه مورد نظر، در گذر تاریخ بارها زلزلههای شدیدی را تجربه كرده و تلفات بسیاری به جای گذاشته است. در این بین زلزله سال 1341 به جهت بزرگای آن و وجود زیرساختهای دولتی و اداری در کشور، حائز اهمیت است. نکته مهم اینکه در آن برهه، رژیم پهلوی با بیتدبیری، نتوانست بحرانهای اجتماعی ناشی از زلزله را مهار کند. در بیانیهای که توسط اتحادیه فرهنگیان و دانشجویان ایران در آن زمان منتشر شد، آمده بود: «هیئت حاکمه، در جریان زلزله قزوین... مورد تنفر ملت ایران واقع گردید.»
انقلاب اسلامی در محرم
عاشورای 1357 دست کمی از تاسوعای آن نداشت و مردم شهرهای مختلف فرصت را مغتنم شمرده و درجهت سرکوب اعمال رژیم ستم شاهی دست به تظاهرات گسترده زدند. عاشورای 1357 نشانگر همبستگی مردم ایران در راه رسیدن به آرمانهای مذهبی است. روزی که پایههای رژیم به لرزه درآمد و خودشان نیز باورشان شد دیگر در این مملکت و در بین این مردم جایگاهی ندارند.
انقلاب اسلامی در محرم
روز تاسوعای سال 1357 در تاریخ سیاسی و مبارزات ملت ایران روزی مثالزدنی و کمنظیر است. چراکه نشانگر همبستگی کامل مردم ایران در راه رسیدن به آرمانهای مذهبی و ملی آنان میباشد. در این روز مردم شهرهای مختلف با هماهنگی علما و روحانیون شهر خود دست به خیزش همگانی در نفی رژیم پهلوی زدند و با این تظاهرات محرم سال 1357 را آخرین محرم رژیم قرار دادند.