پیروزی انقلاب اسلامی نقطه ی عطف مهمی در روابط ایران با ایالات متحدهی آمریكاست. كشوری كه پیش از پیروزی انقلاب بزرگترین شریك تجاری و مهمترین همپیمان نظامی و امنیتی ایران بهشمار میرفت، به بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی تبدیل شد. در واقع یكی از اساسیترین اندیشههای پیشگامان انقلاب اسلامی و در رأس آنها امامخمینی، كه رهبری انقلاب اسلامی را برعهده داشت، اندیشهی مبارزه با استكبار و قدرتهای سلطهگر بهویژه آمریكا بود.بدیهی بود كه نظامِ برآمده از انقلاب و اندیشههای ضداستعماری و ضداستكباری امامخمینی كوچكترین سازش و انعطافی در مقابل غرب و ایالات متحده نداشته باشد. از اینرو آمریكا تمام تلاش خود را به كار بست تا به هر نحو ممكن مانع پیروزی انقلاب و رویكارآمدن حكومت اسلامی برآمده از تفكر امام خمینی شود.در این خصوص یكی از مسائل مهم، عدم درك و شناخت صحیح مقامات آمریكا از ایران و ساختارهای پیچیدهی اجتماعی و سیاسی آن بود. همین مسئله باعث میشد مقامات آمریكایی دیدگاههای متفاوت و گاه كاملاً متناقضی در قبال ایران داشته باشند. این تناقض در دوران پیروزی انقلاب و همچنین بحران گروگانگیری بیش از هر زمان دیگری خود را نشان داد. از مذاكرات مستقیم و غیرمستقیم تا اقدام نظامی از جمله گزینههایی بودند كه در هنگام بحران در دستور كار مقامات ایالات متحده قرار میگرفت.كتاب حاضر نوشتهی سایروس ونس وزیر خارجهی وقت آمریكا در دوران پیروزی انقلاب و بحران گروگانگیری است كه در آن به موضوعات مختلفی در خصوص ایران پرداخته شدهاست. ونس از جمله كسانی بود كه دیدگاهی معتدل و میانهرو در قبال انقلاب و بحران گروگانگیری داشت. وی مخالفِ سرسختِ اقدام نظامی و عملیات نجات برای آزادی گروگانهای آمریكایی در ایران بود و در اعتراض به این اقدام استعفا داد. با توجه به شخصیت ونس و اهمیت جایگاه وی در مقام وزیر امور خارجهی آمریكا در آن دوران و نیز دیدگاههای خاصی كه در قبال مسائل مختلف ایران داشته است، مطالعهی كتاب حاضر مفید به نظر میرسد.